رمزگشایی از دیوان حافظ
رمزگشایی از دیوان حافظ | |
---|---|
پدیدآوران | سرامی، قدمعلی (نویسنده) صادقیزاده، محمود (نویسنده) |
ناشر | ترفند |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 0ـ34ـ7404ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
رمزگشایی از دیوان حافظ (زهره را چنگ از خروش افتاده است) تألیف قدمعلی سرامی، محمود صادقیزاده، این کتاب دربرگیرندۀ شرح و تفسیر 49 غزل از غزلهای آغازین دیوان حافظ است که همراه با ۱۹ مقاله سامان پذیرفته است.
ساختار
کتاب از دو بخش تشکیل شده است.
گزارش کتاب
گزافه نیست اگر گفته شود که شعر حافظ، گنجینهای گرانبها برای فرهنگ ایران از گذشتههای دور تا روزگار شاعر است. شعری است آکنده از موضوعهای فراوان فرهنگی که پرداختن به همۀ آنها در یک مجال نمیگنجد.
این کتاب دربرگیرندۀ شرح و تفسیر 49 غزل از غزلهای آغازین دیوان حافظ است که همراه با ۱۹ مقاله سامان پذیرفته است.
در بخش نخست کتاب هجده مقالۀ نتقادی سامان داده شده است که در هر کدام از آن یکی از موضوعهای ادبی و فرهنگی دیوان حافظ مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است؛ برای مثال در یکی از مقالات با عنوان «طبقهبندی غزلهای حافظ» نشان داده شده است از 495 غزل حافظ، 26 غزل را باید غزلهای ناخوب (ضعیف) این شاعر دانست و 302 غزل وی را باید غزلهای خوب و زیبا دانست و باقی که 167 غزل است، غزلهای شاهکار به شمار آورد.
در مقالهای دیگر با عنوان «بیت الغزل معرفت» به این بیت بلندآوازۀ حافظ:
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است | آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش |
نگاهی انتقادی انداخته شده است و نشان داده میشود این آفرینگویی یکدست و یکسان به تمام شعر حافظ، آنگاه درخور پذیرش است که واژۀ معرفت را بیرون از دایرۀ عرفان و خداشناسی ببینیم و برای آن مفهومی فراگیر و همهسویه درنظر بگیریم و بگویی که مراد از این معرفت، تنها معرفت الهی نیست که معارف دیگری چون معرفت اجتماعی، سیاسی، ادبی، اخلاقی، تاریخی، فرهنگی و... را نیز دربر میگیرد؛ چراکه چون شعر وی را از آغاز تا انجام به خواندن بگیریم، درمییابیم که در آن گذشته از موضوعهای عارفانه، موضوعهای غیرعارفانۀ فراوانی به چشم میخورد که هر کدام در جای خود درخور درنگاند. بنابراین اگر معرفت را در شعر حافظ در معنای عارفانۀ محض آن بگیریم، هیچ توجیه درستی از پیام شاعر به دست نمیآید.
برای مثال در ذیل غزل نخست یعنی «الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها» از ترتیب چینش غزلیات این شاعر سخن گفته شده است و از در غزل چهلونهم که با مطلع «روضۀ خلد برین خلوت درویشان است»، بحثی انتقادی دربارۀ درویش و درویشی پیش کشیده شده است که و این کار هرجا به ضروت با همان نگاه نقدآلود پی گرفته شده است.
گفتنی است که این شرح کوتاه اگرچه به ظاهر با دیگر شرحهای حافظ همانند است، دربردارندۀ نکات تازهای است که میتواند ذهن پژوهندۀ حافظ را به درنگ وا بدارد و به اندیشه و تکاپو فرا بخواند.[۱]
پانويس