رضانام تا رضاخان: زندگی‌نامه رضاشاه پهلوی از 1256 تا 1299

    از ویکی‌نور
    رضانام تا رضاخان
    رضانام تا رضاخان: زندگی‌نامه رضاشاه پهلوی از 1256 تا 1299
    پدیدآورانبهبودی، هدایت‌الله (نویسنده)
    ناشرمؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1399
    شابک0ـ59ـ5786ـ600ـ978
    کد کنگره

    رضانام تا رضاخان: زندگی‌نامۀ رضاشاه پهلوی از 1256 تا 1299 تألیف هدایت‌الله بهبودی؛ اگر زندگی رضاشاه پهلوی به سه دورۀ اصلی؛ الف: تولد تا کودتای 1299، ب: کودتا تا پادشاهی، ج: پادشاهی تا سقوط، بخش‌پذیر باشد، این کتاب شامل دورۀ اول، یعنی 1256 تا 1299 شمسی است.

    گزارش کتاب

    با کودتای 1299 در یکصد سال پیش، تاریخ معاصر ایران وارد مرحلۀ تازه‌ای شد. یک افسر ناشناس قزاق به نام رضاخان که در میان هم‌قطارانش به رضا ماکسیم مشهور بود، زمام امور را در دست گرفت و چهار سال بعد بر تخت پادشاهی ایران تکیه زد و «رضاشاه پهلوی» شد. رضاشاه پهلوی تاریخ و سرگذشتی بس خواندنی و عبرت‌آموز دارد. او را مأموران انگلستان در ایران «نشان» کرده بودند و با برنامه‌ریزی همانان، بر اریکۀ قدرت نشست.

    به قدرت رسیدن رضاشاه، برای ایران فاجعه بود. با رضاشاه مشروطیت در ایران بالمره برچیده و استبداد بازسازی شد. اندوه‌بارتر اینکه «محلل‌های فکری» این فاجعه و سپس «پادو»های استبداد، نخبگانی بودند که چه‌بسا خود آنها به مراتب لایق‌تر از رضاخان برای منصب حکمرانی بر کشورشان بودند.

    این پرسش هماره در حافظۀ تاریخی مردم این سرزمین مطرح است که چرا روشنفکران پس از منحرف کردن انقلاب مشروطه و تبدیل آن به بحران مشروطیت، چارۀ کار را در «استبداد منور» دیدند. استبدادی که آمد، اما «منور» نبود و حاصلش جز تباهی و فساد و اختناق و از میان رفتن امنیت فردی و اجتماعی چیزی نبود. بیش از چهار سال سلطۀ غیررسمی یک نظامی پس از کودتا و سپس شانزده سال سلطنت همو، جان و مال و ناموس و امنیت تمام مردم ایران را به خطر انداخت و کسی را یارای نفس کشیدن نبود، تا آنجا که حلقۀ یاران اولیه‌اش نیز شامل این قتل‌ها و تعرض‌ها شدند.

    زندگی‌نامه‌نویسی گونه‌ای شناخته‌شده از تاریخ‌نگاری است. این شاخه پژوهشی دو ساقۀ اصلی؛ زندگی‌نامۀ خودنوشت و زندگی‌نامۀ دگرنوشت دارد. زندگی‌نامه‌های خودنوشت به قالب خاطره‌نگاری نزدیک است؛ اما زندگی‌نامۀ دگرنوشت بر بنیاد اصول پژوهشی در تاریخ‌نگاری استوار می‌گردد. در این نوع چشم‌انداز پژوهشگر به زندگی فرد بسیار مهم است و این ممکن نمی‌شود مگر با احاطۀ نسبی محقق بر زندگی و زمانۀ آن شخص. بر همین اساس نویسنده کوشیده زندگی‌نامۀ رضاشاه پهلوی و در این برش، رضاخان را با نگاه به سه دایرۀ متحدالمرکز؛ انگلیسی، قزاق‌خانه و رضا بنویسد. دایرۀ اول با شعاع بزرگ‌تر دولت انگلیس است. پیروز جنگ جهانگیر، برای استقرار نفوذ و تأمین منافع سیاسی ـ اقتصادی خود در شمال آفریقا و غرب آسیا، به تناسب شرایط هر کشور، سیاستی پیش گرفت. این شرایط در ایران با جلوگیری از نفوذ کمونیسم همراه گردید و تعریف دیگری پیدا کرد. دایرۀ دوم با شعاع بزرگ، قزاق‌خانه محل کار رضاخان است. وی از دوازده‌سالگی وارد این سازمان نظامی شد و در فرازوفرود آن نقش پذیرفت و در مقاطعی نقش آفرید. قزاق‌خانه محل توجه دولت انگلیس برای پیاده کردن راهبرد اصلی‌اش در ایران، تأسیس قشون متحدالشکل بود. دایرۀ سوم با شعاع کوچک، رضانام و دو دهه بعد رضاخان است. او از اندک‌شمار قزاقانی بود که خود را در معرض دگرگونی‌های قزاق‌خانه قرار داد و با امواجی که به دایرۀ آن می‌خورد، همراه شد.

    اگر زندگی رضاشاه پهلوی به سه دورۀ اصلی؛ الف: تولد تا کودتای 1299، ب: کودتا تا پادشاهی، ج: پادشاهی تا سقوط، بخش‌پذیر باشد، این کتاب شامل دورۀ اول، یعنی 1256 تا 1299 شمسی است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها