رسائل الخوارزمي
رسائل الخوارزمي | |
---|---|
پدیدآوران | خوارزمی، محمد بن عباس (نويسنده) پورگل، محمدمهدی (مصحح) |
ناشر | انجمن آثار و مفاخر فرهنگی |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1384ش |
چاپ | 1 |
موضوع | ادبیات عربی - تاریخ و نقد، خوارزمی، محمد بن عباس، 323 - 383ق. – سرگذشتنامه، نامهها، نامههای عربی - قرن 4ق. |
زبان | عربی، فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ر5 3929 PJA |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رسائل الخوارزمي، اثر ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی (متوفی 383ق)، با تصحیح و حاشیه و مقدمهای به زبان فارسی با نام «در ادب عربی» نوشته محمدمهدی پورگل، همان دیوان رسائل و اثر معروف و بزرگ خوارزمی میباشد که در یک جلد به زبان عربی منتشر شده است.
این کتاب، مجموعه نامههای خوارزمی است که به طبقات مختلف امرا و وزرا و کتّاب و ادبا و شعرا و فقها و شاگردان خود نوشته است و در آن صنایع بلاغت را به حد اعلای خود اعمال کرده است.[۱]
ساختار
کتاب دارای پیشگفتار انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مقدمه مفصلی از محقق به زبان فارسی در سه گفتار، و محتوای مطالب ضمن 156 رساله به زبان عربی از نویسنده است.
گزارش محتوا
مقدمه با عنوان «در ادب عربی»، شامل توضیحاتی پیرامون تحول ادب عربی از آغاز تا قرن چهارم، معرفی خوارزمی، و معرفی رسائل اوست.
در قرن چهارم، با ظهور ابن عمید و صاحب و خوارزمی، کتابت سجع به اعلی مراتب ارتقای خود رسید. «خوارزمی از کسانی بود که طریقه ابن عمید را میپیمود؛ ولی طالب جزالت الفاظ توأم با رساندن معانی بود». درعینحال که در بیان مطالب، راه تکلف را میپیمود، با کوشش و دقت کامل و با استخدام صنعت ترصیع و سایر صنایع لفظی و بدیعی نظری طباق و جناس و مراعات نظیر و تضمین، و اشارات تاریخی، به کلام خویش آرایش میداد و چنان مهارت در این امر به کار میبرد که اطاله و مبالغه و تفصیلهای سخنش خواننده را ناپسند نیفتد. مثلاً در وصف دورانی که روزگار آن را از او ربوده، مینویسد: «کانت ادقَّ حاشیة البرد، و احسن من طلوع السعد، و احلی من انجاز الوعد، و اعذب من القند، بل من النقد، و اعبق من الورد، و ما اردت الا ورد الخدّ، بل من المسک و الند، و اطیب من القرب بعد البعد، و من الوصل فی اثر الصدّ...» و چون سجع (دال) را به حد کافی استفاده کرد، موسیقی سخن را تغییر داده و لباسی جدیدی بر قامت آن میپوشاند، و سجع (راء) را به میان میآورد: «...بل کانت ارقّ من نسیم الزهر فی السحر، و من قضاء الوطر علی الخطر...» و همینطور با تعویض سجع به مصداق «سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر» رنگی تازه به کلامش میبخشد و شوق خواننده را به تعیب مطلب برمیانگیزد.[۲]
او در تعظیم و تکریم از نامه احمد بن شبیب مینویسد: «و لو انصفته لجعلت الفلک صحیفته، و الدهر روایته، و لما اجلت فکری فیه، و احطت علما بمعانیه، و رتعت بطرفی و خاطری فی مقاطعه و مبادیه و تفکرت فی رتبة صاحب الجیش فی الرتب و فی رتبة کتابه فی الکتب، انشدت...» باآنکه تطویل در این کلام وجود دارد ولی با انتخاب الفاظ مناسب و قدرت سجع و تغییر آن، سخن را مرغوب و مطلوب کرده و حالت تصنع و تکلف ناشی از تراکم عبارات را با اعمال صنایع لفظی تلطیف کرده است. خوارزمی در عبارت: «فما زالت صروف الدهر بخوارزم تقاتلنی جهرا و تخاتلنی سرا حتی خرجت منها اعری من حیة بعد ما کنت اکسی من بصله و افقر من الحجر بعد ما کنت اغنی من الکعبة و اعطل من المحرم بعد ما کنت احلی من الشمسة» صنعت مراعات نظیر را بهکاربرده و نظائری چون اعری و اکسی و نیز افقر و اغنی و حجر و کعبه و محرم و اعطل و احلی و شمسه را در این عبارت جمع کرده است.
از امتیازات خوارزمی در استعمال سجع، کوتاه ساختن آن است و هرگاه سجعی مطول پیش آید میکوشد روش تقسیم را در آن به کار ببرد. چنانکه در عبارت «و جری علیّ فی مسقط رأسی و مجمع أسرتی و مقطع سرّتی من الغرم الثقیل ما کان من الثقل اثقل و من الذّل الطویل، ما کان من الطول اطول» میبینیم. سه فقره اول این عبارت، سجعهای کوتاه است اما در دو سجع اثقل و اطول تقسیم به عمل آورده و دو سجع الثقیل و الطویل را ظاهر میکند. در واقع او آن دو را به چهار سجع تبدیل مینماید.[۳]
در رسائل خوارزمی اشاره به حوادث تاریخی بسیار شده است. گاه در یک نامه به تعداد زیادی از قضایای تاریخی اشاره میکند و همچنین از اشعار شعرا، فراوان به کار میبرد. همچنان که از آیات قرآن نیز بسیار تضمین کرده است.
در سرقات، خوارزمی صادقانه اعتراف میکند و میگوید: «وضعت عن یمینی عهد اردشیر بن بابکان و عن یساری کتاب التبیین و البیان و بین یدی فصول بزرجمهر بن البختگان و قبل ذلک رسانل مولانا الصاحب عین الزمان وزین الشیب الشبّان. فما زلت اسرق من هذا کلمة و انظر من ذاک فقرة و استعیر من هناک نادرة وثیقة اغضب الاحیاء علی بیانهم و انبش الموتی من اکفانهم» و نیز مینویسد: «هذا فصل سرقته من رسائل الوزیر الجلیل ابن عبّاد».
در این زمینه، ثعالبی عبارتی از خوارزمی ذکر میکند که شعر ابوطیب متنبی را بهصورت حل در نثر خود آورده است: شعر متنبی این است:
تنشد اثوابنا مدائحه | بالسن مالهن افواه | |
اذا مررنا علی الصم بها | اغنته عن مسمعیه عیناه |
و عبارت خوارزمی این: «و کیف امدح الامیر بخلق ضن به الهواء و امتلأت من ذکره الارض و السماء و ابصره الاعمی بلا عین و سمعه الاصم بلا اُذُن».[۴]
از جمله مزایای رسائل خوارزمی این است که ترکیبات آن کمتر تکرار شده است و در هر نامه ترکیب جدیدی به وجود آورده و از تشبیهات و عبارات تازه استفاده کرده است و در هریک از زمینههای صنایع لفظی اثری جالب بهجای نهاده است و چنانکه گفتیم، شاگردان وی اغلب نمونه منشأت او را نسخهبرداری میکردند و شاید حفظ مینمودند و خوارزمی انواع نمونههای عالی جهت آنان ترتیب میداد تا میدانی وسیع در جلوی آنان قرار دهد. و ایبسا بهعمد مرتکب تطویل و تفصیل میشد تا مجالی برای ارائه انواع صنعت لفظی داشته باشد و دانشجویان خود را در معرض عالیترین ترکیبها قرار دهد و بالاخره به آنجا رسید که بروکلمان درباره سجع او گفته است: «این سجع با رسائل ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی به کمال خود رسید».[۵]
رجحان لفظی رسائل خوارزمی بیشتر از بار معنایی آن است. زیرا عنایت او در مرتبه اول به سجع و تلفیق خوشآهنگ الفاظ بوده است. کاوش در اتّخاذ الفاظ رشیق و خوشاندام و ترتیب و تنظیم آنها فضای ذهن او را اشغال کرده بود، طوری که موسیقی مطلوبی در گوش شنونده ایجاد کند و چون درگیر این صنایع بود، پرداخت معانی بهناچار برایش در محظور قرار میگرفت. چنانکه اگر لباس زیبای الفاظ را از اندام سخنش بیرون بکشند، جسدی ناتوان بر جای خواهد ماند. لیکن تسلط خوارزمی بر فرهنگ عربی و اسلامی و غزارت وی در ادب و انساب و ایام و آیات و سیر در آفاق و دیدار اماجد و افاضل عالم، و نشست و برخاست در محافل علمی و ادبی، مفاهیم ارزندهای در دماغ وی مخزون گردانید که از لابهلای مکاتیب و سخنان و اشعارش پیدا میشود. چنانکه برخی سخنانش قابلیت این را دارد که در ردیف امثال و حکم قرار گیرد. مثل:
کم من لقمة اتلفت نفس حرّ و کم من اکلة منعت اکلات دهر.
یا
من آفاتا لدین فسق المتکلمین و جهل المتعبدین.
و
من آفات النساء، انهن اذا اکرمن قبح خلقهن و اذا اهنّ فسد خلقهن.[۶]
وضعیت کتاب
علاوه بر نصوص تاریخی، در صحت انتساب این کتاب به ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی، او در متن تعداد زیادی از رسالهها به نام خود اشاره کرده است. اشتهار رسائل خوارزمی مربوط به زمان خود اوست. چنانکه ثعالبی معاصر وی مینویسد: «دیوان رسائلش جاویدان است و دستبهدست میگردد.» جمعآوری رسائل خوارزمی تقریباً در عصر خود او انجام شده است. و از یک نامه وی برمیآید بعضی از شاگردانش از روی نامههایش نسخه بر میداشتند. عنوان آن نامه چنین است. «و کتب الی تلمیذ له و قد استعار نسخة رسائله، ینسخها فتمادی» و سپس با این عبارت شروع میشود: «انت مشغول بنسخ ما استعرته من الرسائل. و لا یسع القلب الواحد لکل هذه الشواغل. و غیرک من اصحابنا حریص علی نسخها. و لو کان القلم یمینه....»[۷]
از نسخههای خطی که در تصحیح این اثر از آنها استفاده شده نسخههای پاریس، وین و لندن است. نسخه پاریس متعلق به کتابخانه ملی پاریس است. نسخه لندن مربوط به کتابخانه ترینتی کالج، و نسخه وین متعلق به کتابخانه قیصری (ملی) وین میباشد. همچنین از نسخههای چاپی بولاق مصر به تصحیح و مقابله شیخ محمد قطعه العدوی در چاپخانه عبدالرحمن رشدی بک به سال 1279 در 208 صفحه، نسخه استانبول در چاپخانه جوائب به سال 1297 در 214 صفحه، نسخه بمبئی به خط میرزا محمدحسن بن علی به سال 1301 (که در 200 صفحه بهصورت چاپ سنگی تکثیر شده)، نسخه بیروت با مقدمه شیخ نسیب وهیبة الخازن به سال 1970م در چاپخانه دارمکتبة الحیاة للطباعة و النشر در بیروت، و نسخه کوبریلی که قدیمیترین چاپ از این رسائل و مربوط به سال 1274 است، در تصحیح اثر استفاده شده است. از میان نسخههای خطی کتاب، نسخه مورد تصحیح، نسخه پاریس است. این نسخه، از سایر نسخهها قدیمیتر و صحیحتر است.[۸] نسخه خطی پاریس نقاط قوت و رجحان دیگری بر سایر نسخهها دارد که در صفحات پایانی مقدمه محقق بر کتاب، ذکر شده است.
محمدمهدی پورگل، در صفحات 125 تا 127 مقدمهاش بر کتاب، درباره شیوه تصحیح کتاب و علائم اختصاری مورد استفادهاش توضیح داده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه محقق بر کتاب.