رحلة ابن فضلان الی بلاد الترك و الروس و الصقالبة
رحلة ابن فضلان الي بلاد الترک و الروس و الصقالبة | |
---|---|
پدیدآوران | لعیبی، شاکر (محقق) ابن فضلان، احمد (نویسنده) |
ناشر | دار السويدي للنشر و التوزيع |
مکان نشر | ابوظبی - امارات |
سال نشر | 2003 م |
چاپ | 1 |
شابک | 9953-441-36-7 |
موضوع | ایران - سیر و سیاحت
روسیه - سیر و سیاحت سفر نامهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DS 255/الف۱۸ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
رحلة ابن فضلان الی بلاد الترك و الروس و الصقالبة اثر عربى احمد بن فضلان (متوفى بعد از 310ق)، سفرنامهاى قابل توجه است كه تصويرى خوب و زنده از مردم سرزمينهاى آسياى مركزى و شمال خزر، جغرافياى انسانى و حاكمان اين مناطق ارائه كرده است.
كتاب به دليل اينكه تا اين زمان مانند آن از سوى جهان گردان انجام نشده بود، اهميت ويژه و منحصر به فردى داشته است. شايد بتوان گفت كه قابل اعتمادترين گزارش درباره اين منطقه، از سوى وى ارائه شده باشد.
ساختار
كتاب با مقدمه شاكر لعيبى، محقق اثر، در بيان نكاتى پيرامون كتاب آغاز و مطالب در چهار قسمت: سرزمين عجم و تركها، صقاليه، روسيه و خزر، تدوين شده است.
نویسنده توانسته است در حجم بسيار كم و با عبارات كوتاه و مختصر، به مسائل جالب و مختلف سياسى، دينى، فرهنگى و جغرافيايى توجه كند. با اينكه وى عالم دينى است، ولى متن كتابش بر توانايى او در نگارش متون ادبى دلالت دارد.
او نوشتار خود را همانند يك داستان شيوا و جذاب نوشته است بهگونهاى كه خواننده را كسل و خسته نمىكند و گويى خودش در سفر بوده است.
گزارش محتوا
مباحث كتاب شرح سفرى است كه از بغداد آغاز و بعد از پيمودن مسيرهايى به ماوراءالنهر، تا نزدیکى مسكو پيش رفته و به بغداد پايان يافته است.
در بهار 309ق (921م) شاه صقالبه (اسلاوها)، «اَلمش بن يلطوار» نامهاى توسط عبدالله بن باشتو خزرى، براى مقتدر عباسى فرستاد و از او درخواست نمود تا عدهاى را براى تعليم احكام فقهى و دين اسلام، ساختن مسجد، نصب منبر و خواندن خطبه به نام خليفه در تمام اين بلاد و نيز براى كمك در ساختن قلعهاى كه مسلمانان را از حمله مخالفان (خزرىها) حفظ كند، گسيل دارد كه نویسنده به همراه سه نفر ديگر، مأمور اين كار مىشود. او پس از بازگشت، شرح سفر خود را به صورت كتابى به رشته تحرير درآورد.
زمان شروع اين سفر، روز پنج شنبه يازدهم ماه صفر 309ق بوده است. در ميان راه نيز بسته به شرايط در برخى شهرها چند روزى مىمانده است. بنا بر آن چه نویسنده ذكر كرده، بيشترين مدت اقامت، سه ماه در جرجانيه بوده كه به علت يخبندان و سرماى شديد منتظر فصل مناسب بودند.
شهرهایى كه از آنها گذر كرده است، به ترتيب عبارتند از:
نهروان، دسكره (در غرب بغداد)، حُلوان، قرميسين، همدان، ساوه، رى، خوارالرى، سمنان، دامغان، نيشابور، سرخس، مرو، قشمهان(نزدیک آمل)، آمل، جيحون، آفرير (آفرين)، بِيكَند، بخارا، خوارزم، جرجانيه، زمجان، جيت، قبيله غزيه، نهر يَغِندى، بجناك (قبيلهاى از تركان غز)، باشغرد (از اقوام ترك)، نهرهايى مانند جرمشانواَورن، قبيله صقالبه، نهر اِتل (قومى از روسيه) و خزر.
توجه به مسائل سياسى و حكومتى، چه در راه و چه در شهرها و مقصد، بسيار جلوهگر است و آشكارا سياسى بودن هيئت را مىرساند. شايد به همين دليل بوده كه نویسنده در برخى موارد، اجمالگويى شديدى را رعايت كرده، زيرا نمىخواسته برنامههاى پنهان را گويا سازد.
دقت نویسنده در نام و لقبهاى شاهان و اميران اين مناطق از ديگرى نكات مورد توجه اوست به عنوان مثال به گزارش او غزها شاه را «يبغو» و جانشين او را «كوذركين» مىگفتند.
وى درباره آداب و تشريفات سياسى نيز گزارشات مفصلى داده است. از جمله نكات جالبى كه به آن اشاره مىكند اين است كه شاه صقالبه، به شاه خزر خراج مىپرداخت كه براى پرداخت آن از هر خانهاى يك پوست مىگرفت و آنها را به شاه خزر پرداخت مىكرد و پسر شاه صقالبه نيز نزد شاه خزر گروگان بود.
مسأله مهم ديگرى كه وى در مورد اين مناطق يادآورى مىكند، اين است كه حداكثر حكومت هر شاه در سرزمين خزر، چهل سال بوده و اولين روزى كه چهل سال تمام مىشد، مردم و خواص، او را مىكشند و مىگفتند عقل او ناقص شده است و رأى او اضطراب دارد. در حقيقت نویسنده با اين تعبير، نقش مردم را در آن زمان بيان كرده است.
وى در تمام مراحل سفر، به امور عبادى و مذهبى توجه ويژه داشته و دين و اعتقادات مردم اين نواحى را بيان كرده است. او نقش خدا و عقل را يكى از مؤلفههاى انسانى شمرده و از اينرو برخى را از انسانيت به دور دانسته است.
از جمله مسائلى كه وى به آن توجه كرده، رعايت مراسم و آداب غسل و دفن مرده مسلمان است كه در منطقه شاه صقالبه، به آن عمل میكردند و بيانگر اعتقاد آنها به احكام دين و جايگاه دين نزد آنان است.
مسئلهاى كه سبب تعجب و شگفتى وى شده، اين بود كه زنان در اين منطقه به حجاب و پوشش هيچگونه توجهى نداشتند و زن و مرد خود را در نهر مىشستند. او تلاش زيادى مىكنند تا زنانشان خود را بپوشند ولى موفق نمىشود.
با اينكه پوشش براى آنها معنا نداشت، ولى بر اساس گفته او، زنا و لواط نزد آنان گناهى بسيار بزرگ و امرى نادر بوده است و اگر در هر صورت رخ مىداد، مجازات بسيار سنگينى داشته، مثلاً هر دو طرف زناكار را بين دو درخت مىبستند و دو نيمه كرده سپس تكه تكه نموده و بر درختان مىآويختند.
نگاه و توجه نویسنده به امور فرهنگى و تمدنىِ ساكنان اين مناطق، شناختى زيربنايى به ما مىدهد، و روى آورى مورخان امروزى به تاريخ فرهنگها برخاسته از همين مسئله زيربنايى است.
او يكى از رسمهاى جاهليت عرب را ذكر مىكند كه در ميان مردمان اين مناطق نيز وجود داشته است. طبق اين رسم، وقتى مردى از دنيا مىرفت و از او زنان و اولادى باقى مىماند، بزرگترين پسر او حق داشت كه زنان او را براى خود اختصاص دهد مگر اين كه آن زن، مادر خودش باشد.
عدم رعايت بهداشت و نظافت، يكى از امور بسيار ناراحت كننده بوده كه نویسنده به آن توجه داده است، مثلاً همه افراد خانواده براى شستن دست و صورت و بينى به نوبت از يك ظرف آب استفاده میكردند كه هر خوانندهاى را به تنفر و انزجار وا مىدارد.
تقريباً در تمام اين مناطق، چه در جرجانيه و چه در قبيله صقالبه و خزر، آداب و رسوم يكسانى وجود داشته است.
دقت نویسنده در ذكر جزئيات امور اقتصادى نيز جالب است. مثلاً درهمهاى خوارزم را توصيف كرده كه از چه جنسى است و چه وزنى دارد. وى علاوه بر اينكه برخى غذاها را نام برده، اگر قبيلهاى فقير يا ثروتمند بوده را نيز به قلم آورده است.
از عناصر وجود تجارت در آن مناطق، بازار است كه نویسنده وجود بازار را نزدیک رودخانه اتل تأييد مىكند كه فصلى بوده و برخى اوقات براى فروش كالا تشكيل مىشده است.
اين رساله، تا حدى نيز به مسائل جغرافيايى توجه كرده و برخى اطلاعات مهمى را در اين زمينه متذكر شده است. از جمله اينكه گاهى فاصله شهرها را با يكديگر ذكر كرده است. از سرما و يخبندان در اين مناطق نيز آگاهى داده و شهرها، رودها و حتى رباطها را يك بهيك نام برده است كه مسير و نمادهاى تمدنى را براى خواننده به تصوير مىكشاند.
زمان سير اين گروه، از نصف شب شروع مىشده و تا عصر روز بعد ادامه مىيافته و زمان استراحت، عصر بوده است.
وى در مورد زمان و مسير برگشت، مطلبى بيان نكرده و در مورد آداب و رسوم برخى از اقوام، بسيار مختصر بحث كرده است.
به نظر مىرسد اگر وى به مسائل جغرافيايى بيشتر توجه مىنمود، به غناى بيشتر رساله مىافزود، چرا كه يكى از مؤلفههاى مهم سفرنامه، توجه به راهها، نشانههاى راه، خانهها و كوچههاى شهرها مىباشد.
بر اين اساس، نویسنده از اوضاع سياسى جهان اسلام، روابط بلاد اسلامى، سرزمينهاى آسياى مركزى، شمال خزر، آداب و سنتهاى مردمان آن نواحى اطلاعات يگانهاى داده است. از سوى ديگر، آگاهىهاى علمى دانشمندان و جغرافىدانان را نسبت به اين مناطق فزونى بخشيده كه در خور توجه بسيار است.
دقتها و نكته نگاریهاى نویسنده بسيار بهجا، مناسب و جامع است و گرچه نسبت به رسالهها و سفرنامههاى قرون متأخرتر از خود، كمبودها و نواقصى دارد، ولى با در نظر گرفتن زمان و دوره مسافرت، منطقه سفر و اينكه جزء نخستين افراد در اين زمينه بوده است، بايد در نوشتن اين رساله به او افتخار كرد.
وضعيت كتاب
ترجمه فارسى رساله، توسط ابوالفضل طباطبائى در سال 1345ش صورت گرفته است و مهمترين اثر تحقيقى درباره آن، توسط پترويج كوالفسكى، دانشمند روسى با عنوان كتاب احمد بن فضلان و سفر او به ولگا در سالهاى 921- 922م انجام شده است.
فهرست مطالب و اعلام مذكور در متن، در انتهاى كتاب آمده است. پاورقىها توسط محقق، بيشتر به توضيح كلمات دشوار، بيان موقعيت جغرافيايى فعلى مكانها و تشريح برخى عبارات، اختصاص يافته است.
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- بارانى، محمدرضا، معرفى و نقد سفرنامه ابن فضلان، تاريخ در آيينه پژوهش، بهار 1383- شماره1.