راز ماندگاری شاهنامه
راز ماندگاری شاهنامه | |
---|---|
پدیدآوران | گبانچی، ایوب (نویسنده) |
ناشر | سبزان |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۱ |
شابک | 9ـ631ـ117ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
راز ماندگاری شاهنامه نوشته و گردآوری: ایوب گبانچی؛ فردوسی را میتوان سرآمد چکامهسرایان حماسهسرای جهان دانست؛ او در سرودههایش چنان چیره است که هیچ فیلسوف، تاریخنگار و چکامهسرایی توان هماوردی با وی را ندارد. در این کتاب نویسنده بر آن است تا راز این ماندگاری بررسی کند.
ساختار
کتاب با پیشدرآمد و زندگینامۀ حکیم فردوسی آغاز و در ادامه در ده بخش مطالب اصلی کتاب آمده است.
گزارش کتاب
نام شاهنامه که میآید، بسیاری بیگمان یاد جنگ رستم و سهراب، روزگار زرین جمشید، خونآشامی ضحاک، عشق بیژن و منیژه، تاریخ ساسانیان، شکوه ایرانزمین و... میافتند؛ اما دربارۀ فرهمندی و ماندگاری و استواری شاهنامه شاید بسیار چیزها را ندانیم که چرا و چگونه شاهنامه سروده شد و چرا پس از گذشت هزارههای گمشده، هنوز شاهنامه برگ زرین ادبیات و حماسۀ ایرانی است؟ فردوسی در چارچوب اسطوره، افسانه و حماسهسرایی، شناسنامۀ یک تبار و یک فرهنگ را به شکوه و چکاد بلند تاریخ میرساند.
فردوسی کابوس مردمانی خموش و شکستخورده را در چکامهای بلند به رؤیا و فردای روشن گره میزند. فردوسی فریاد یک ملت در بند بود؛ در جایجای شاهنامه پند و اندرز، خردورزی، دوری از دروغ و آز، دشمنی و کینهتوزی، تشویق به مردمداری، نیکی به دیگران، رواداری، میهندوستی، راستگویی و... دیده میشود؛ در سدههای تاریک و خونین که نامبردن از ایران و ایرانی گناه بزرگی شمرده میشد و بسیار زیر نام زندیق، قرمطی، رافضی، مرتد کشته شدند، فردوسی در شاهنامه بیش از صد بار نام ایران را سر میدهد.
فردوسی را میتوان سرآمد چکامهسرایان حماسهسرای جهان دانست؛ او در سرودههایش چنان چیره است که هیچ فیلسوف، تاریخنگار و چکامهسرایی توان هماوردی با وی را ندارد. در این کتاب راز ماندگاری شاهنامه بررسی شده است.
پس از مقدمۀ نویسنده، بهاختصار زندگینامۀ حکیم فردوسی آورده شده است. یکی از جستارهای همیشه مطرح دربارۀ شاهنامه و کار سترگ فردوسی از گذشته تا کنون، راز ماندگاری و استواری آن است که پژوهشگران و اندیشمندان رشتههای ادبیات، حماسه، اسطوره و تاریخ را به تکاپو، پژوهش و خوانش ژرف آن وامیدارد. در بخش نخست دیدگاهها، سخنرانیها و نوشتارهایی از بزرگان آمده است که برخی از ندانستهها را بازگو میکنند و پردۀ نهان را کنار میزنند و روشنایی و فرهمندی اهمیت کار فردوسی را آشکار میکنند.
همانگونه که بسیاری از سرایندگان وامدار فردوسی هستند، فردوسی هم وامدار بزرگانی چون رودکی و دقیقی است و در شاهنامه از هر دوی این بزرگواران یاد میکند. از کسانی که همواره پاسدار حکیم توس بودند، مانند ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی ـ نخستین وزیر سلطان محمود ـ و خواجه احمد بن حسن میمندی از نزدیکان دربار محمود هم باید نام برد که از فردوسی پشتیبانی کردند. در بخش دوم کتاب خواننده با آموزگاران فردوسی بیشتر آشنا میشود.
فردوسی در شاهنامه تنها به سرایش افسانهها، حماسههای پهلوانان و قصههای تاریخی نپرداخته است، بلکه در جایجای سرودهها با اندیشههای نغز، اخلاق، نیکنامه، خودشناسی، پند و اندرز، فرهنگ، پرهیز از دروغ، آز، دشمنی و... روبرو هستیم. افزون بر این با جستارهایی مانند دانش پزشکی، بومنگاری، خنیاگری، درفش و... برخورد میکنیم که سترگی و ماندگاری شاهنامه را نسبت به دیگر حماسهها بازنمایی میکند. در بخش سوم کوشیده شده است جستارها، واژهها، نماد و مفاهیم اشعار فردوسی بررسی شود.
نام سیزده تن از قهرمانان، اسطورهها و پهلوانان افسانهای شاهنامه در 115 زبانزد و فرهنگ عامیانۀ مردم ایران و افغانستان بازتاب یافته است که در این میان رستم در ردۀ نخست یا 37 مثل یا زبانزد قرار دارد؛ در بخش چهارم پهلوانان و قهرمانان شاهنامه در زبانزدهای پارسی آورده شده است. پرتو شاهنامه بر زبانزد و گفتار و فرهنگ عامیانه در زبان انگلیسی بسیار است. در بخش پنجم چند فراز این ابیات آورده شده است.
پیوندهای فرهنگی ایران و چین به دیرینگی پیوندهای بازرگانی دو ملت است. در ششمین بخش کتاب نگاهی به داستان رستم و سهراب چینی انداخته شده است. در هفتمین بخش شاهنامۀ فردوسی و بازتاب آن در سرزمین ژاپن بررسی شده است. در بخش هشتم شماری از دیدگاههای بزرگان جهان و ایران دربارۀ شاهنامه آورده شده است. بخش پایانی کتاب نیز شماری از سرودههای سرایندگان ایرانی است که به سبک فردوسی آثاری سرودهاند.[۱]
پانويس