دیوان عنصری بلخی

    از ویکی‌نور
    ‏دیوان عنصری بلخی
    دیوان عنصری بلخی
    پدیدآورانعنصری، حسن بن احمد (نويسنده) دبیرسیاقی، سید محمد (نويسنده)
    عنوان‌های دیگربا حواشي و تعليقات و تراجم احوال و فهارس و لغت نامه و مقابله با نسخه‌های خطی و چاپي ديوان
    ناشرکتابخانه سنايي
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1363ش,
    موضوعشعر فارسی - قرن 5ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PIR‎‏ ‎‏4676‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏3‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان عنصری بلخی، مشتمل بر اشعار و سروده‌های ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری (متوفی 431ق)، بزرگ‎ترین استاد قصیده‌پرداز و مدح‎سرای قرن پنجم است. این دیوان در یک جلد به کوشش سید محمد دبیر سیاقی (متوفی 1440ق) منتشر شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه محقق در شرح‌حال عنصری و ممدوحان او آغاز شده است سپس مقدمه دیوان عنصری از کتاب مجمع القصائد و منقولات تذکره‌ها و کتب ادب و تاریخ درباره عنصری آمده، پس‌ازآن قصاید، رباعیات، ابیات پراکنده مثنویات و در آخر اشعار منسوب به عنصری ذکر شده است.

    گزارش محتوا

    محقق در مقدمه‌اش بر کتاب، شرح‌حال عنصری و نیز منقولات تذکره‌ها و کتب ادبی و تاریخی درباره عنصری را گردآوری کرده است[۱]‏. محقق، با گشت‌وگذار در اشعار عنصری نام ممدوحان عنصری را استخراج نموده که به عدد هشت ختم می‌شود و بیشترین مدح در خصوص سلطان محمود غزنوی (متوفی 421ق) است[۲]

    عنصری، ملک‌الشعرای دربار‎ محمود‎ غزنوی‎، یکی از بزرگ‎ترین مدیحه‌سرایان و قصیده‌پردازان شعر فارسی است. از وی 70 قصیده و 77 رباعی‎ و تعدادی ابیات پراکنده باقی مانده است. شاعران پس از وی در شعرهایشان، موضع‎گیری‌های‎ متفاوتی در قبال او‎ داشته‌اند‎: عده‌ای مدیحه‌سرایی وی را موردانتقاد قرار داده‌اند، برخی از تجملات او -که درنتیجه ثناگستری به دست آورده بود- یاد کرده‌اند، برخی نیز به استادی وی اقرار کرده، از وی‎ تأثیرهایی پذیرفته‌اند. در تمام دیوان، یک قرینه غیرمتوازن و تعبیر‎ غیرمناسب‎ به‌دشواری می‌توان یافت و یک جمله که در افادت غرض و پرورش مقصود دخالت نداشته باشد، نمی‌توان‎ دید‎. عبارتش بامعنی متوازن؛ نه عبارت‎ها کوتاه است و نه معانی ناساز و بی‌اندام. مبنای‎ سخن عنصری، بر عواطف و احساسات شاعرانه نیست. شعر وی از لطافت‎ شاعرانه چندان بهره ندارد‎، عنصری‎ خود‎ نیز متوجه این مطلب بوده و در قطعه معروف خود، تغزل را رودکی‌وار‎ نیکو‎ دانسته، اقرار کرده است تغزل‎های وی رودکی‌وار نیست؛ اما خلق مضامین مدحی و آمیختن برخی‎ از‎ مفاهیم شعری با بعضی تمثیل‎ها و رنگ استدلال دادن به معانی غزلی و مدحی‎ از‎ شاخص‎های سخن اوست[۳]‏.

    شعر عنصری همانند شعر‎ دوران‎ سامانی و غزنوی، شعری است محکم‎، باصلابت‎ و با لحنی حماسی؛ علاوه بر متانت و بلندهمتی شخصی وی، حال و هوای غالب بر‎ دربار‎ محمود -که حال و هوای جنگ‎ و جهاد‎ دینی‎ بوده- نیز بی‌شک‎ در‎ این امر مؤثر بوده‎ است‎[۴]‏.

    در‎ شعر عنصری، ترکیب‌های عربی‎ نیز‎ به میزانی متوسط به کار رفته است؛ حال‎آنکه در شعر دوران سامان ترکیبات عربی بسیار اندک است. نمونه‌هایی از ترکیبات عربی شعر او عبارتند از: سید الامرا[۵]‏؛ معاذ الله[۶]‏.

    بلندترین قصیده دیوان عنصری که 163 بیت دارد، با مطلع:

    آیا‎ شنیده هنرهای خسروان به خبر بیا ز خسرو مشرق عیان ببین تو هنر [۷]

    کوتاه‌ترین قصیده او 41‎ بیت‎ دارد‎ با این مطلع:

    از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار در دست‎ مشک‎ دارم و در دیده لاله‌زار [۸]


    بررسی واژه‌های قافیه در قصاید بازمانده‎ از‎ عنصری، نشان‎ می‌دهد‎ که‎ وی در جستجوی قافیه‌های‎ دشوار نبوده است و برخلاف بعضی از شاعران قرن پنجم، قافیه‌هایی با روی ژ، چ، خ، ق، ع، غ و امثال آن‌ها به‎ کار‎ نبرده است. البته در بعضی ابیات‎ پراکنده‎ پایان‎ دیوان‎، پاره‌ای‎ قافیه‌های نسبتاً دشوار‎ وجود‎ دارد[۹]‏.

    قصیده دیوان عنصری مجموعاً در این شش بحر اصلی عروض سروده شده است: مجتث‎، رمل‎، هزج‎، متقارب، خفیف و مضارع[۱۰]‏.

    در دیوان عنصری، 77 رباعی وجود دارد؛ 58 رباعی از نظر قافیه کامل و 18 رباعی خصی‎ و یک‎ رباعی ناقص و از نظر قافیه‎ نامعلوم‎ است. زبان رباعیات‎ عنصری از زبان قصاید وی ساده‌تر و صمیمی‌تر است[۱۱]‏.

    صورتی از تمثیل عبارت است از آوردن مصراعی‎ همراه با مصراع دیگر، به‌گونه‌ای که آن مصراع مثالی باشد برای مصراع‎ دیگر. این شیوه بیشتر‎ در‎ اشعار زهد و اخلاق و عرفان به کار رفته و پس از دوران مغول در شعر قرن نهم، به‌ویژه در غزل سبک هندی، بسیار پرکاربرد است. در شعر دوران سامانی و غزنوی، نمونه‌هایی برای آن‎ می‌توان یافت، اما ویژگی سبکی نیست. در شعر عنصری نیز نمونه‌هایی -نه در حد ویژگی سبک- می‌توان یافت. همچنین، ارسال المثل در سخن او، فراوان نیست؛ وی صرفاً در موارد معدودی‎ به‎ بعضی مثل‎های فارسی یا عربی اشاره کرده است. از میان سروده‌های خود عنصری نیز آنچه در فارسی ضرب‌المثل شده، اندک است. از همه معروف‎تر، مطلع معروف اوست:

    چنین نماید‎ شمشیر‎ خسروان آثار چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

    و نیز این بیت که مفهوم آن به بیانی دیگر در فارسی مثل شده است:

    اگر زمانه نگردد تو‎ با‎ زمانه بگرد و گر سپهر نپاید تو با سپهر بپای

    اما آن گروه از بیات او که جنبه حکمی دارد و مفاهیمی کلی در آن‌ها بیان شده، کم نیست‎. مرحوم‎ دهخدا‎ در امثال و حکم، به مناسبت‎های‎ مختلف‎، 76‎ بار به سخن وی استناد کرده است؛ که با توجه به تعداد ابیات موجود در دیوان او، کم نیست؛ به‌ویژه که عنصری شاعری است‎ مدیحه‌سرا‎ و موضوعات دیوان او با مسائل عام و حکمی و مفاهیم متناسب با ضرب‌المثل‎ها، ارتباط چندانی ندارد[۱۲]‏.

    قصاید بازمانده از عنصری، بیشتر در ستایش محمود غزنوی است. وی قصایدی‎ نیز در مدح برخی رجال درجه اول دربار غزنوی چون میمندی و برادران محمود و بعضی از سرداران بزرگ او و نیز در مدح سلطان مسعود غزنوی سروده است. محمود از پادشاهان بنام در‎ تاریخ‎ ایران قدیم است؛ قلمرو او از نظر وسعت تا عصر وی در میان پادشاهان دنیای اسلام کم‌نظیر بوده است؛ جنگ‎ها و لشکرکشی‌های متعدد او که در اکثر آن‌ها پیروز بوده در‎ تاریخ‎ ثبت و برای آشنایان به تاریخ قدیم ایران روشن است. عنصری نیز در برخی از قصیده‌های خویش به جنگ‎های محمود اشاره کرده است؛ بنابراین باید توجه داشت که شاعران در‎ حق‎ چنین ممدوحی بیشتر می‌توانند مبالغه کنند تا در حق ممدوحان کوچک و حاکمان ایلات؛ به‌عبارت‌دیگر، بزرگ‎نمایی در حق چنین کسی به حقیقت مقرون‎تر است[۱۳]‏.

    عنصری از شاعرانی است‎ که‎ در‎ مجموع در مدیحه‌سرایی، اعتدال را‎ رعایت‎ کرده‎ است. حتی اگر عنصری را با فرخی -که معاصر او است- بسنجیم درمی‌یابیم که ستایش‌های عنصری از محمود به حقیقت نزدیک‎تر‎ است‎ تا‎ ستایش‌های فرخی. عنصری با اینکه بر همه شاعران‎ عهد‎ محمود سروری و مهتری داشت و به روایت تذکره‌نویسان، ملک‌الشعرای دربار محمود بود و مورد توجه و عنایت خاص سلطان و درباریان بود‎ و از‎ ستایشگری‎ صاحب جلال و مکنت شده بود، در حق محمود گزافه‌گویی‌هایی از‎ نوع گزافه‌های انوری و ظهیر ندارد. البته مبالغه از عناصر اصلی شعر است و طبیعتاً در مدیحه نیز مانند دیگر‎ اغراض‎ شعری‎، مبالغه وجود دارد؛ در شعر عنصری نسبت به شاعران معاصر او‎ یا‎ پس از او این مبالغات معتدل‌تر است. این اعتدال را از خطاب‌های او و القابی که برای‎ ممدوحان‎ آورده‎ و نیز از مفاهیم مدحی او می‌توان دریافت. وی در مواردی چند، برای‎ تأیید‎ مدعای‎ خود، از جنگ‎ها و پیروزی‌ها و کردارهای محمود مثال آورده تا خوانندگان به مدیحه‌های وی گمان‎ دروغ نبرند‎. عنصری در جایگاه شاعری درباری، به علاقه‌های ممدوح نیز توجهی خاص دارد؛ به همین‎ سبب‎ مطابق میل او، کوشش‌های او را در راه گسترش دین و برکندن ملحدان و بی‌دینان‎ و بدمذهبان‎ می‌ستاید[۱۴]‏.

    عنصری -به سبب علاقه محمود به تظاهر به‎ مذهب‎- ممدوح‎ را همه‌جا مؤمن و مخالف بدعت و برکننده کفر و الحاد و بدبینی و جهادکننده در راه دین توصیف می‌کند‎. اینکه‎ عنصری‎، خود، چقدر به مذهب پایبند بوده، معلوم نیست؛ اما ازآنجاکه‎ در‎ زمره رجال و محتشمان دربار بوده، قلباً در امور دینی سخت‌گیر نبوده است، مگر به مصلحت. تشویق‎ ممدوح‎ به شادکامی و شادگذرانی و شراب‎خواری مکرر در شعر او دیده می‌شود و به رسم‎ بزرگان‎ آن زمان او را با غلامان ساده‌روی‎ نیز‎ سروسری‎ بوده است؛ زیرا در تغزل‎هایش در مواردی‎، آشکارا‎، آنان را عاشقانه وصف کرده است[۱۵]‏.

    در شعر عنصری، به‌موازات عناصر دینی‎، عناصر‎ ملی و ایرانی نیز دیده می‌شود‎؛ منتها‎ با نسبتی‎ کمتر‎. برعکس‎ بعضی شاعران پس از قرن پنجم‎، عنصری‎ از این عناصر با تحقیر نام نبرده است. عنصری در موارد متعدد‎، اصطلاحات‎ دینی و اعتقادی اسلامی را نیز در‎ شعر خویش آورده و از‎ آن‌ها‎ در مضمون‌سازی استفاده کرده است‎. البته‎ قصد وی ورود به مباحث کلامی نبوده و اصطلاحاتی را برگزیده است که با‎ مفاهیم‎ شعرش سازگاری دارد؛ مانند قضا‎، قدر‎، لوح و قلم. در مواردی‎ به‎ آیاتی از قرآن کریم‎ و احادیث‎ نبوی نیز اشارت کرده و از آن‌ها نیز در بیان مفاهیم مدحی بهره گرفته است‎. در‎ مواردی، به شخصیت‎های تاریخی و خصلت‎های برجسته‎ آنان‎ اشارت کرده‎؛ مانند‎: حلم‎ احنف، شجاعت عمرو و عنتر‎ و معن و مالک اشتر، جود حاتم، صله امیر سامانی به رودکی، علم افلاطون[۱۶]‏.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است. تعلیقات محقق اثر در انتهای کتاب ذکر شده است. این تعلیقات گاه کوتاه و گاه مفصل است؛ به‌عنوان‌مثال تعلیقه قصیده 34 که به تعبیری «تاریخچه فتوحات محمودی» است، شرح این فتوحات است[۱۷]‏.

    فهارس نام‎های کسان و جای‌ها و کتاب‌ها و نسبت‎ها و فهرست لغات با معانی نیز در انتهای کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، صفحه دوازده تا سی
    2. ر.ک: مقدمه، صفحه بیست‌وسه تا بیست‌وچهار
    3. ر.ک: غلامرضایی، محمد، ص 25-24
    4. ر.ک: همان، ص25
    5. ر. ک: متن کتاب، ص1، بیت 13
    6. ر. ک: غلامرضایی، محمد، ص30؛ متن کتاب، ص2، بیت 31
    7. ر. ک: همان، ص32؛ همان، ص125
    8. ر. ک: همان، ص32؛ همان، ص155
    9. ر.ک: غلامرضایی، محمد، ص34
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان، ص35
    12. ر.ک: همان، ص 41-40
    13. ر.ک: همان، ص45-44
    14. ر.ک: همان، ص 45
    15. ر.ک: همان، محمد، ص46
    16. ر.ک: همان، ص 46
    17. ر.ک: متن کتاب، ص 391-377

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. غلامرضایی، محمد، «طرز عنصری»، پایگاه مجلات تخصصی نور: شناخت، بهار 1381، شماره 33، صفحه 23 تا 50.

    وابسته‌ها