دیوان ابن‌ عربی

    از ویکی‌نور
    ديوان ابن عربی (ديوان الاكبر)
    دیوان ابن‌ عربی
    پدیدآورانابن عربی، محمد بن علی (نویسنده) بسج، احمد حسن (تصحيح و تنظيم)
    عنوان‌های دیگرديوان الاكبر
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1423ق
    چاپ2
    موضوع1.شعر عربی - قرن 7ق. 2.شعر عرفاني - قرن 7 ق.
    زبانعربی
    کد کنگره
    ‏PJA‎‏ ‎‏4235‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دیوان ابن‌ عربی، از آثار عارف نامی قرن ششم و هفتم، ابوبکر‌ محمد‌ بن عربی حاتمی طایی، مشهور به ابن‌ عربی (560 -638ق) به زبان عربی است. این کتاب توسط احمد حسن بسج مورد تحقیق و شرح قرار گرفته و منتشر شده است.

    ابن‌ عربی تنها یک نویسنده نیست. او درعین‌حال یک شاعر است و شعر او در ادبیات عربی مورد توجه‌ پژوهشگران‌ قرار گرفته است. اشعار ابن‌ عربی به‌جز در دیوان او و کتاب ترجمان الأشواق، در آثار دیگری مانند فتوحات، فصوص و کتاب‌های دیگر نیز آمده است.[۱]

    ساختار

    در این اثر یک جلدی نخست مقدمه شارح که شامل زندگی‌نامه ابن‌ عربی است ذکر شده و پس از آن متن اشعار ابن‌ عربی آمده است.

    در آغاز هر قطعه شعر، عنوانی متناسب با محتوای آن ذکر شده است؛ مثل این عنوان: «قال في باب البحر المسجور».

    گزارش محتوا

    شارح در مقدمه بسیار کوتاه و یک صفحه‌ای خود، چنین بیان می‌دارد: «تمام تلاش خود را به کار بردم تا هدف شاعر از‌ سرودن قصیده‌هایش را روشن سازم و با کمک گرفتن از خدای بلندمرتبه و تکیه بر فرهنگ‌های اصطلاحات صوفیانه و منابع دیگر در زمینه اصطلاحات صوفیانه قصیده‌ها را شرح و توضیح دهم و همچنین آیات و احادیث و اعلامی را‌ که‌ در اشعار به آن‌ها اشاره شده است، استخراج کردم»[۲]سپس در سه صفحه به بررسی کوتاهی از زندگی و آثار ابن‌ عربی می‌پردازد. شارح تلاش کرده تا دیوان را بر اساس‌ موضوع‌ شعرها تنظیم کند، ولی پراکندگی موضوعات، شارح را بر آن داشته تا در ابتدای هر سروده در عبارتی کوتاه که با «قال» شروع می‌شود، به موضوع اشاره کند. شرح‌ واژگان‌ دشوار، معرفی اعلام و اشاره به تضمین آیه و حدیث از دیگر ویژگی‌های این کتاب است. با وجود تلاش فراوانی که شارح در تدوین دیوان کرده است، هنوز اشتباه‌های چاپی و وزنی در‌ آن‌ یافت‌ می‌شود[۳]

    اصطلاحات عرفانی ‌از پربسامدترین‌ عنوان‌های‌ شعر‌ ابن‌ عربی است که به‌گونه‌ای پراکنده در دیوان یافت می‌شود؛ مانند: في تأخر الأنوار عن النور، في باب النور البدوي، النور‌ الكوكبي‌، البصر‌ المكلف، السمع المكلف، اللسان المكلف، اليد المكلفة، البطن‌ المكلف‌، الفرج المكلف، الرجل المكلف، الإنسان الكامل، النفس الناطقة، الجسم الكامل و حالت‌هایی چون توبه، غنی، استغنا، مرید، مراد، متقی و نیز‌ اصطلاحات‌ تیمم‌ و غسل، نماز و انواع آن، نماز مسافر و نماز وتر، نماز جماعت‌، نماز عید، نماز جمعه، نماز کسوف، استسقا، استخاره، زکات، حج و... از جمله عنوان‌های شعری شاعر است.[۴]

    ابن‌ عربی، شاعر‌ اندلسی‌ است‌ و ویژگی‌های ساختاری و محتوایی شعر اندلس در دیوان او آشکار است؛ برای‌ نمونه‌، شاعر در قالب موشح، اشعاری سروده است و بیست و چهار موشح در دیوان او به‌گونه‌ای پراکنده‌ و با‌ موضوع‌های‌ گوناگون یافت می‌شود[۵]

    ابن‌ عربی در زمانی می‌زیست که توجه به لفظ و بازی‌ با‌ کلمات‌ و قدرت‌نمایی در سرودن قصیده‌های بلند و در مضمونی علمی رواج داشت. جای هیچ‌گونه شکی نیست‌ که‌ ابن‌ عربی‌ نیز همچون هم‌عصران خود به این‌گونه شعر روی آورد؛ برای نمونه، به تعداد سوره‌های‌ قرآن‌ قصایدی دارد و عنوان هر قصیده، همان اسم سوره است. همچنین به تعداد حروف‌ الفبا‌ قصایدی‌ را سروده و خود را ملزم کرده که اول هر بیت و آخر هر بیت تا‌ آخر‌ قصیده حرفی از حروف الفبا باشد[۶]

    حجم قصایدی که با عنوان سور قرآن آمده است متفاوت است. سوره نور، بلندترین قصیده را به خود اختصاص داده است.[۷]و سوره‌های دخان[۸]، قیامت[۹]و قریش[۱۰]از کوتاه‌ترین قصاید این بخش از کتاب است.

    ابن‌ عربی، خویشتن را وابسته به وجود ابدی‌ می‌داند‌ و با‌ آن وابستگی ناگسستنی از همه وابستگی‌ها رها شده و جاویدان گشته است و خویشتن‌ را‌ سرّ ازلی می‌داند. او با مقام قدسی خود به والایی گراییده و به تعادل انسانی رسیده است‌.

    در‌ میان ابیاتی که بیانگر این معناست، می‌توان به این دوبیت (صفحه 12) اشاره کرد‌:

    نحنُ‌ سرُّ الأزليبالوجودِ الأبدي
    و اعتلينا و استوينابالمقامِ‌ القُدُسي‌[۱۱]


    در مورد دانش ویژه و لوح و قلم‌، او‌ بر این باور است که لوح محفوظ و قلم الهی بوده است که برای‌ شخص‌ ابن‌ عربی، لوح و قلم ساخته و آن‌ها‌ را‌ در عالم‌ وجود‌ به‌ حرکت و امتداد درآورده است. پس به‌ دنبال‌ آن، دستش دست خدا در ملکوت است، هر جا که بخواهد به‌ حرکت‌ درمی‌آید و انگاره‌هایی که به‌واسطه آن‌ دست ایجاد می‌شود، بهره‌مندی‌ معنوی‌ و اشراقی اوست. پیام شاعر با‌ این‌ بیان به تمام انسان‌ها در همه دوران‌ها این است که قدرت و عزّت حقیقی‌ این‌چنین‌ به دست می‌آید و انسانی که‌ چونان‌ قطره‌ای‌ به دریا بپیوندد‌، خود‌ به دریایی ماندگار تبدیل‌ می‌شود‌. در این باره (در ص47) چنین سروده است:

    قلمي و لوحي في الوجودِ یمدُّهُقلمُ الإلهِ و لوحه‌ المحفوظُ‌
    و یدي يمينُ الله في ملكوتهما‌ شئتُ‌ أجري والرّسومُ‌ حظوظُ‌[۱۲]


    ابن‌ عربی‌، ضمن‌ فخر به ارتباطش با خداوند، به مدارج سلوک خویش اشاره می‌کند و منزلت‌ ابتدایی‌ و فرودین‌ خویش را یادآور می‌شود تا از سویی به مخاطبان گوشزد کند که برای هر‌ کس‌ ممکن‌ است به آن مدارج عالیه برسد و از سوی دیگر، نسبت به آن مقامی که‌ بدان‌ دست یافته، شکرگزاری کند. ابتدا خود را بنده‌ای می‌داند که هوای نفس بر‌ او‌ حاکم‌ بوده و امروزه بالاتر از آن است که در قالبی از آن اسم‌ها بگنجد. او‌ خود‌ را بنده پروردگاری می‌داند که همانندی ندارد. او نسبت خویش را به خداوند‌ مانند‌ فلک‌ و قطب می‌داند. وی از جانب خداوند این خبر را دریافت کرده است که او در‌ قلب‌ بنده مؤمنش جای دارد. سپس خداوند را تسبیح می‌گوید. او را دست‌نایافتنی‌ می‌داند‌ و معتقد‌ است وجود او نیز به دلیل ارتباطش با خداوند دست‌نایافتنی گشته است. نکته قابل توجه‌ و مهم‌ در‌ گفتار فوق این است که شاعر در کنار افتخار خویش به ارتباطش‌ با‌ خداوند و دست یافتن به همه ارزش‌ها و متعالی گشتن، به نقص و کمبود گذشته خویش اعتراف می‌کند و این‌ اعتراف‌، زمینه‌ای مطلوب جهت دستیابی به آن کمالات است؛ آنجا (ص170) که می‌گوید:

    قد كنتُ‌ عبداً و الهوی حاكميفاليومَ أولی أن أسمّي‌ به‌
    لأنّني‌ عبدٌ لربٍّ یریو ما لَهُ في الخلقِ‌ مِن‌ مشبه
    أصبحتُ منهُ فلكاً حاوياًيدورُ بالحكم علی قطبه
    لأنّهُ قال لَنا مُخبراً‌بأنّهُ‌ في العبدِ في قلبه
    سبحانَهُ‌ عزَّ‌ و عزّت بِه‌أنفسُنا‌ و الكُلُّ‌ منهُ بِه[۱۳]


    او در دیوان اشعارش، همانند‌ شاعرانی‌ نیست که‌ به‌ چیزهایی‌ افتخار کند و تنها جوانب مثبت خویش‌ را‌ عرضه کند و به رخ دیگران بکشد، بلکه هنر او در این است‌ که‌ راز و رمز موفقیت و به والایی گراییدن‌ و قدسی شدن را عرضه‌ می‌کند‌ و هرگز در پی آن نیست‌ که‌ خود باشد و دیگران نباشند[۱۴]

    وضعیت کتاب

    دیوان ابن‌ عربی اولین بار در سال 1271ق،‌ در‌ مطبعه بولاق مصر به چاپ رسید و سپس در مکان‌های گوناگون چاپ شد. در این پژوهش‌، شرح «احمد حسن بسج» مورد استفاده قرار گرفته که در سال 1416ق‌ (1996م) توسط انتشارات دارالكتب‌ العلمية‌ بیروت در 441 صفحه چاپ و منتشر شده است.[۱۵]

    شارح در پاورقی، الفاظ مبهم و مشکل موجود در ابیات را گاه به‌صورت مبسوط و گاه به‌صورت خلاصه توضیح داده است.

    پانویس

    1. کیانی، حسین و میرقادری، فضل‌الله، ص154
    2. ر.ک: مقدمه، ص3
    3. کیانی، حسین و میرقادری، فضل‌الله، ص155
    4. همان
    5. همان
    6. همان
    7. متن کتاب، ص139
    8. همان، ص146
    9. همان، ص158
    10. همان، ص167
    11. ر.ک: کیانی، حسین و میرقادری، فضل‌الله، ص159
    12. ر.ک: همان، ص159
    13. ر.ک: همان، ص162
    14. همان، ص169
    15. همان، ص154 و 155


    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. کیانی، حسین و میرقادری، فضل‌الله، فخریات قدسی در دیوان ابن‌ عربی، مجله مطالعات عرفانی، پاییز و زمستان 1390، شماره 14، درج در پایگاه مجلات تخصصی نور.


    وابسته‌ها

    ‎‏