دیباچه و شاهنامه فردوسی
دیباچه و شاهنامه فردوسی تألیف محمدحسن فیلم (متولد 1335ش). این کتاب کوششی است برای شناخت ساختار و ویژگیهای اسطورهای شاهنامه فردوسی با تمرکز بر دیباچه و بخشهای اساطیری آن، که با بهرهگیری از پژوهشهای اسطورهشناسی، نظم پنهان هزارهبنیاد و چرخههای روشنایی و تاریکی در روایت حماسی فردوسی را تحلیل میکند.
| دیباچه و شاهنامه فردوسی | |
|---|---|
| پدیدآوران | فیلم، محمدحسن (نویسنده) |
| ناشر | پژواک کیوان |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1404ش |
| چاپ | اول |
| شابک | 978-964-8727-75-3 |
| موضوع | فردوسی، ابوالقاسم، 329-416ق. شاهنامه -- نقد و بررسی؛ شعر فارسی -- قرن 5ق. -- تاریخ و نقد |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | PIR 4495/ف9د9 1404 |
ساختار
کتاب شامل یک پیشگفتار، بخشهایی در تحلیل دیباچه و سپس بررسی سه هزاره اصلی اساطیری شاهنامه است.
گزارش کتاب
کتاب «دیباچه و شاهنامه فردوسی» نوشته محمدحسن فیلم، پژوهشی است که با نگاهی اسطورهشناختی به تحلیل ساختار روایی و بینش زیربنایی شاهنامه فردوسی میپردازد. نویسنده در این اثر، با تأکید بر اهمیت دیباچه شاهنامه که با «به نام خداوند جان و خرد» آغاز میشود، میکوشد نشان دهد که چگونه مفاهیم بنیادینی مانند خرد، آفرینش و زمان، چارچوب کلان روایت حماسی فردوسی را شکل دادهاند. رویکرد اصلی کتاب، بررسی بازتاب باورهای کهن ایرانی، به ویژه نظریههای زمانمند زروانی و مزدایی درباره ستیز خیر و شر در پهنهای هزارهبنیاد، در ساختار اسطورهای شاهنامه است.
نویسنده در ابتدا به تحلیل دیباچه، شامل بخشهای «ستایش خرد»، «آفرینش عالم» و «آفرینش مردم» میپردازد و آن را کلید فهم ساختار کل شاهنامه میداند. سپس با استناد به ابیات برگزیده از تصحیح جلال خالقی مطلق، روایت شاهنامه را در قالب سه هزاره اصلی تحلیل میکند.
هزاره یکم یا «هزاره روشنایی»، دوران پادشاهی شاهان پیشدادی کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید را در بر میگیرد.
هزاره دوم یا «هزاره تاریکی»، به دوران هزارساله پادشاهی ضحاک ماردوش اختصاص دارد که در باور اساطیری، نماد کامروایی اهریمن و نیروهای تاریکی است.
هزاره سوم یا «هزاره آمیختگی»، خود به دو نیمه تقسیم میشود: نیمه نخست شامل پانصد سال پادشاهی فریدون و نیمه دوم شامل پانصد سال پهلوانی رستم است. این هزاره بازتابکننده دوره آمیختگی نیروهای روشنایی و تاریکی است که در روایتهای زروانی آمده است.
فیلم در تحلیل خود بر نقش کیفی «زمان» و «عدد» در بینش اسطورهای تأکید میورزد و آنها را از مفاهیم کمّی در دانش نوین جدا میکند. او نشان میدهد که چگونه چینش آگاهانه داستانها در شاهنامه، از الگویی هزارهبنیاد و مبتنی بر چرخههای روشنایی و تاریکی پیروی میکند. همچنین به پیوند ساختار اسطورهای شاهنامه با باورهای اقوام کهن ایرانی، از جمله پدرسالاری آریایی و کشاورزی یکجانشین، و نیز نقش نمادین عدد دو در داستان ضحاک اشاره میکند. این کتاب با ارائه خوانشی منسجم از نظم پنهان در روایتهای به ظاهر پراکنده شاهنامه، گامی در جهت درک عمیقتر جهانبینی حاکم بر این اثر حماسی برمیدارد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات