دریدا در متن

    از ویکی‌نور
    دریدا در متن
    دریدا در متن
    پدیدآورانرشیدیان، عبدالکریم (نویسنده)
    ناشرنی
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک3ـ0571ـ06ـ622ـ978
    کد کنگره

    دریدا در متن تألیف عبدالکریم رشیدیان، این متن می‌کوشد دریدای منتقد فیلسوفان بزرگ، دریدای نظریه‌پرداز، دریدای به‌کاربرندۀ نظریه‌هایش در زمینه‌های مختلف، دریدای مدافع جایگاه فلسفه در آموزش، دریدای کنشگر اجتماعی و سرانجام دریدایی که بیش از پیش به مسائل مبرم و ملموس جهان می‌پردازد را با استناد به متن‌های خود او بازتاب دهد.

    گزارش کتاب

    ژاک دریدا فیلسوف فرانسوی بود که در حوزه فلسفه غرب، پساساختارگرایی، هرمنوتیک، نشانه‌شناسی و واسازی مقالات و متون متعددی تولید کرد. دریدا این باور ساختارگرایان را که معنا در ذات متن است، رد می‌کند. او نمی‌پذیرد که واژگان حامل و بارور معنایند، بلکه بر آن است که واژگان تنها به واژگان دیگر اشاره دارند. معنا وابسته به داننده است و نه متن، و زمانی بروز می‌یابد که مفسر با متن به گفتگو درآید.

    اگر اندیشه‌های دریدا را با دو چهرۀ نامدار دیگر در فرانسه، یعنی فوکو و دلوز مقایسه کنیم، به نظر می‌رسد مضامین دریدایی رنگ‌وبوی «فلسفی‌تری» دارند؛ بدین معنا که دریدا به پرسش‌های کهنسال فلسفی و بحث دربارۀ خود فلسفه علاقه‌ای چشمگیر نشان می‌دهد. هیچ متفکر برجستۀ فلسفۀ معاصر فرانسوی به اندازۀ دریدا با متفکران گوناگون درگیر نشده و از این‌رو آثار او منبع گسترده‌ای دربارۀ فلسفه و فیلسوفان و اندیشمندان دیگر در اختیار خوانندگان می‌گذارد که گرچه از نگاه او مطرح می‌شوند، اما این امر چیزی از اهمیت تحلیل‌های او کم نمی‌کند.

    فلسفۀ دریدا را مثل هر فلسفۀ دیگری از منظرهای گوناگون می‌توان بررسی کرد: تبیین کلی محتوا، توضیح کلی مضامین مهم و مفاهیم کلیدی، ساختمان درونی و پیوندهای بیرونی آن، خاستگاه یا هدف آن، جایگاه آن در تاریخ اندیشه و... که آثار بسیاری هم در این زمینه‌ها وجود دارد.

    در این کتاب مباحث محتوایی و مهم بیش از پنجاه اثر دریدا مستقیم بررسی و تحلیل شده و نکات مرتبط و مهم بعضی نوشته‌های او نیز به میان آورده شده است. تنظیم متن به گونه‌ای است که خوانندگان می‌توانند نه‌تنها شکل‌گیری اندیشۀ دریدا را در مسیر تاریخی زندۀ آن از خلال مباحث گوناگون او درک کنند، بلکه چکیده‌های گاه مبسوطی از اکثر آثار او را نیز در اختیار داشته باشند.

    افزون بر این می‌توان راه‌ورسم اندیشه‌ورزی دریدا را که ساختارزدایی نامیده می‌شود، در نمونه‌هایی زنده و ملموس مشاهده کرد. در این متن‌ها همچنین می‌توان با جوانبی از سرگذشت شخصی دریدا، روایت‌های او از زندگی خودش که بیان نوعی بی‌مأوایی و حاشیه‌نشینی تاریخی، فرهنگی، دینی و حتی زبانی است و جایگاه «غیرعادی» او را در فرهنگ فرانسوی و اروپایی بازتاب می‌دهد، آشنا کند: بیگانگی با محیط بومی زادگاه، تبدل دینی والدین، اخراج از مدرسه، دریافت شهروندی فرانسوی و پس‌گرفته‌شدن آن در زمان کودکی، رابطه با متروپل و مسائل دیگر سبب می‌شود که دریدا (در بیانی حاکی از شباهتی انکارناپذیر به وضعیت یهودیان آواره‌ای که میهن‌شان نه یک سرزمین، بلکه یک کتاب بود) اعلام کند که چیزی از آن خود، جز یک زبان، زبان فرانسه ندارد که آن هم از دیگری می‌آید. تأمل در این وضعیت به فهم موقعیت به‌زحمت تعیین‌پذیر دریدا و بافت پرتنش اندیشه‌های او کمک می‌کند.

    این متن می‌کوشد دریدای منتقد فیلسوفان بزرگ، دریدای نظریه‌پرداز، دریدای به‌کاربرندۀ نظریه‌هایش در زمینه‌های مختلف، دریدای مدافع جایگاه فلسفه در آموزش، دریدای کنشگر اجتماعی و سرانجام دریدایی که بیش از پیش به مسائل مبرم و ملموس جهان می‌پردازد را با استناد به متن‌های خود او بازتاب دهد[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها