ابن حیان، حیان بن خلف
نام | |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | خلف |
متولد | 377ق |
محل تولد | اندلس |
رحلت | 469ق |
اساتید | ابوحفص عمر بن حسین بن محمد بن نابل اموی قرطبی
ابن ابیالحُباب ابوعمر قرطبی ابوالعلاء صاعد بن حسن بن عیسی ربعی بغدادی |
برخی آثار | السفر الثاني من كتاب المقتبس
المقتبس من أنباء أهل الأندلس |
کد مؤلف | AUTHORCODE03978AUTHORCODE |
ابن حیان، حیان بن خلف (377-469ق/987-1076م)، از بزرگترین مورخان اندلس و کتاب «المُقتبس في تاريخ الأندلس»، از آثار منسوب به اوست.
نسب ابن حیان
ابومروان حیان بن خلف بن حسین بن محمد بن حیان بن وَهْب بن حیان قُرْطُبی، نیای بزرگ او، حیان پدر وهب، مولای امیر عبدالرحمان بن معاویه بود. هرچند قدیمترین نویسنده شرح حال او، ابن بشکوال (متوفی 578ق)، نسب و ولای جد حیان را از روی نوشته خود ابن حیان نقل کرده است، اما شرح حالی از ابن حیان که به قلم خود او باشد، در دست نیست. مختصر اطلاعاتی هم که در کتب تراجم آمده، عمدتاً مأخوذ از ابن بشکوال است و نوشته او مستند به نوشتههای شاگرد ابن حیان، ابوعلی حسین غَسانی یا جَیانی (متوفی 498ق) و ابوجعفر احمد انصاری (متوفی 489ق) است. از حدود 40 سال پیش به اینسو، به علت دستیابی به بعضی قسمتهای نوشته تاریخی ابن حیان، آگاهی بیشتری نسبت به زندگانی او و گذشته خانوادهاش به دست آمده است. گمان میرود خانواده او از دودمانهای کهن اصیل اسپانیا بوده باشد که به هنگام استیلای عبدالرحمان اموی بر آنجا به هواداری از او برخاسته و از طریق «ولاء اصطناع» به امویان اندلس پیوند یافته است. خود ابن حیان این ولاء را مایه مباهات و بزرگی پدران خود تلقی میکند. این پیوند دیرینه را گاه علت اساسی مخالفت ابن حیان با ملوکالطوایف اندلس دانستهاند. با وجود این پیوند و هواداری، خاندان ابن حیان از صاحبان مناصب و جاه در دولت نبوده و از مراتب پایین کارکنان دستگاه حکومتی محسوب میشدهاند و با این وصف زندگی نسبتاً مرفهی در زمره طبقه متوسط مردم اندلس داشتهاند.
تحصیلات و فعالیتهای علمی
موقعیت و دارایی پدر در پرورش علمی و سیر زندگی ابن حیان اثرِ بزرگی داشت. او که ظاهراً تنها فرزند پدر بود، توانست از بهترین امکانات آموزشی قرطبه آن زمان - پایتخت خلافت - بهرهمند شود و نزد علمای بزرگ عصر درس بخواند، یا از محضر معلم فرزند حاکم استفاده کند. آموزش او پیش این استادان قاعدتاً باید تا 20 سالگی او بوده باشد. آنچه وی از آنان آموخته، در زمینه لغت، ادب، اخبار و حدیث بوده است. ابن حیان توجه به تاریخ، تیزبینی و تحلیل حوادث را نیز از پدر فراگرفت. به نظر میرسد از همان جوانی با کتاب انس و الفتی استوار یافت و در ادامه راه پدر کتابخانه بزرگی ترتیب داد و از حدود 20 سالگی، تحقیق و تأمل در تاریخ و تاریخنگاری را مهمترین کار و سرگرمی خود قرار داد. آنچه از مقدمه او بر تاریخ خود برمیآید، حاکی از آن است که وی پیش از روی دادن «فتنه بربرها» در 399ق، یعنی در 20 سالگی، به تدوین اثر بزرگ خود برخاسته بود که این فتنه وقفهای در آن پیش آورد، اما وی پس از بازیافتن آرامش خیال دنباله کار خویش را گرفت. وی حتی در این مدت ناآرامی و انقطاع کار تاریخنگاری، از ضبط حوادث روزانه بهصورت خاطرات بازنمیماند.
دوره ملوکالطوایفی با انقراض خلافت اموی در اندلس آغاز و قرین قتل و تعدی شد، اما در قرطبه به علت استیلای بنیجَهْوَر (422-462ق) و تأسیس یک نظام شورایی، اعتدال و امن و آرامش برقرار بود. ابن حیان در زمان جهوریان نیز در قرطبه ماند و با استفاده از شرایط مناسب موطنش به گردآوری و تدوین اخبار اندلس که رو به انحطاط نهاده بود، پرداخت.
مسئولیتهای دولتی
تصدی مناصب دولتی که به ابن حیان نسبت داده شده است، ظاهراً مربوط به این دوره جهوری است.
یکی از این مناصب «صاحب الشُرطه» است که نخستین بار در فهرست ابن خیر به او نسبت داده شده و به نوشتههای متأخران راه یافته است. برخی پژوهشگران این انتساب را نمیپذیرند و آن را با نوع کار و تفکر ابن حیان سازگار نمییابند، مگر آنکه آن را منصبی افتخاری تلقی کنیم که از دوره دولت عامریان سابقه داشته است. نویسندگان زمان ما شغل وزارت را هم بر منصب پیشین افزودهاند. به نظر اینان ابن حیان در زمان فرمانروایی ابوالولید محمد بن جهور (435-450ق) و پسرش عبدالملک (450-461ق) بایستی عهدهدار وزارت بوده باشد، بیآنکه پایان این دوره تصدی او مشخص شود. از نوشته خود ابن حیان برمیآید که او در دولت بنیجهور ناگزیر از گرفتن شغلی شده است و برای او منصبی با حقوق زیاد و درخور کارش، یعنی «املاء الذکر» در دیوان سلطان تعیین کردهاند. این وظیفه را بعضی نویسندگی در دیوان رسائل (دانشنامه) و برخی آن را املاء تاریخ دانستهاند که منصبی جدید در مشاغل دولتی و چیزی در حد مورخ رسمی دولت و برای ابن حیان ایجاد شده بوده است. شاید بتوان این عنوان را مترادف مجلسنویس یا واقعهنویس دوره صفوی دانست. سالهای آخر زندگی ابن حیان شاهد حادثه ناگوار جدیدی در تاریخ قرطبه بود. چون ناتوانی و بیلیاقتی به خاندان جهوری راه یافت، همسایگان آن، بنیذوالنون از طُلیطله و بنیعَباد از اشبیلیه، چشم طمع به قرطبه دوختند و شهر سرانجام پس از کشاکش و محاصره در 462ق، به دست معتمد بن عباد افتاد و تا 484ق، یعنی هنگام چیرگی مرابطون زیر فرمان او ماند. بنا به نوشته ابن بسام، ابن حیان در این وقایع ابتدا جانب امیر ذوالنونی را میگرفته و بعد به امیر عبادی تهنیت گفته است.
ابن حیان شش هفت سال بقیه عمر دراز خود را به آرامش و سلامت حواس در خانه خود در قرطبه گذراند و خشنود از کار بزرگ خود در تدوین تاریخ اندلس، درگذشت.
اساتید و شیوخ
ابن بشکوال سه تن از استادان ابن حیان را نام برده است: ابوحفص عمر بن حسین بن محمد بن نابل اموی قرطبی (متوفی 401ق)، فقیه و محدث مشهور به صدق و عفت؛ ابن ابیالحُباب ابوعمر قرطبی (متوفی 400ق)، عالم لغوی و نحوی که از عوامل نشر علوم مشرق در اندلس شمرده میشود و ابوالعلاء صاعد بن حسن بن عیسی ربعی بغدادی (متوفی 417ق)، صاحب «كتاب الفصوص» در لغت و اخبار که ابن حیان این کتاب را به خط خود نوشت و از راویان آن شد. جز این 3 تن، میتوان گفت که وی از دیگر دانشمندان زمان خود نیز اخذ حدیث و علم کرده است؛ مانند: قاضی ابوالولید عبدالله معروف به ابن الفرضی (متوفی 403ق)، مورخ، محدث و مؤلف «تاريخ علماء الأندلس» و ابوالقاسم عبدالرحمان بن محمد مصری (متوفی 410ق)، محدث و نسبشناس.
شاگردان
شمار شاگردان او در سنجش با تعداد شاگردان علمای آن زمان زیاد نیست و احتمالاً آنچه ذکر شده مربوط به شاگردان خاص حیان است و معلوم نیست که وی در مساجد قرطبه حلقه درس تشکیل میداده است یا نه. بهجز پسرش عمر، که اطلاع زیادی از زندگانی او در دست نیست و در 474ق، به دستور مأمون بن معتمد عبادی کشته شد، شناختهترین شاگرد او، ابوعلی حسین بن محمد غسانی، معروف به جَیانی، بزرگترین محدث قرطبه در زمان خود بوده است. ابن بشکوال اطلاعات مربوط به احوال ابن حیان را به نقل از همین ابوعلی یاد کرده است. طاهر بن مفوز مَعافِری شاطبی (متوفی 484ق)، احمد بن سلیمان بن خلف باجی (متوفی 493ق) پسر فقیه مالکی معروف ابوالولید باجی، مالک بن عبدالله عتبی سهلی (متوفی 507ق)، عبدالله بن محمد تجیبی (متوفی 513ق)، عبدالرحمان بن محمد بن عتاب (متوفی 531ق) و نیز ابومروان عبدالملک بن سراج (متوفی 489ق) از شاگردان او بودهاند.
ابوالولید احمد بن عبدالله بن طریف بن سعد (متوفی 520ق) احتمالاً از بهترین شاگردان ابن حیان و راوی تاریخ او بود و آن را به خط خود نوشته بود. ابن بشکوال بیشترین منقولات خود از ابن حیان را از این نسخه برداشته است. جغرافینویس بزرگ اندلسی، ابوعبید عبدالله بن عبدالعزیز بکری (متوفی 487ق)، از شاگردان ابن حیان و در توجه به دانش جغرافیا احتمالاً تحت تأثیر او بوده است. ابوعبدالله محمد بن ابینصر حمیدی (متوفی 488ق) را اگرچه بعضی شاگرد ابن حیان گفتهاند، اما خود او در عین اذعان به همزمانی با ابن حیان، احوال و اوصاف او را از ابن حزم (متوفی 456ق) یاد میکند.
آثار
آثاری که به او نسبت دادهاند، به این قرار است:
- المُقتبس في تاريخ الأندلس؛
- المتين که بعضی آن را «المُبين» نوشتهاند. این کتاب اثری برجسته در تاریخنویسی مسلمانان اندلس بوده است و با اینکه امروزه از میان رفته، لیکن ابن بسام بخشهای بسیاری از آن را در «الذخيرة» نقل کرده است؛
- أخبار الدولة العامرية؛
- البَطشة الكبری؛
- فقهاء قرطبة[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: رحیملو، یوسف، ج3، ص385-389
منابع مقاله
رحیملو، یوسف، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374ش.