حديث الثقلين (زکریا برکات درویش)

    از ویکی‌نور
    حديث الثقلين (زکریا برکات درویش)
    حديث الثقلين (زکریا برکات درویش)
    پدیدآوراندرويش، زکريا برکات (نویسنده)
    عنوان‌های دیگراحاديث خاص (ثقلين). شرح
    ناشرمشعر
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1393ش , 1435ق
    چاپ1
    شابک978-964-540-507-4
    موضوعاحاديث خاص (ثقلين) - نقد و تفسير علي بن ابي‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - اثبات خلافت
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏145‎‏ ‎‏/‎‏ث‎‏702‎‏ ‎‏د‎‏4*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حديث الثقلين اثر زکریا برکات درویش، کتابی که در بررسی حدیث ثقلین و چگونگی دلالت آن بر حقانیت شیعه و نیز شبهات پیرامون آن به زبان عربی تألیف شده است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه ناشر، سه مبحث مقدماتی و سه فصل است. در ابتدای بحث به شیوه علمی اهمیت و ضرورت بحث، فواید و آثار آن و معنای لغوی و اصطلاحی واژه ثقلین ذکر شده است. در فصول کتاب نیز طرق و دلالت حدیث ثقلین و پاسخ به شبهات، مطرح شده است. در انتهای کتاب نیز نتیجه بحث آمده است.

    گزارش محتوا

    در مباحث مقدماتی کتاب ابتدا اهمیت بحث و ضرورت آن ذکر شده است. اهمیت مطالعه حدیث ثقلین از اهمیت مطالعه سنت نبوی به‌عنوان دومین مصدر تشریع نزد مسلمین ناشی می‌شود، البته متوقف بر احراز صدور حدیث است.[۱]

    حدیث ثقلین که از احادیث نبوی مشهور است، عرصه وسیعی از بحث‌های علمای مسلمان را از جهت صدور و سند یا استدلال به خود اختصاص داده است. این اهتمام علما به تنوع طرق حدیث و تعدد الفاظ آن باز می‌گردد[۲]

    ثقل در لغت به معنای وزن و کالای مسافر و ثقلان به معنای انسان و جن است. در حدیث «انی تاریک فیکم الثقلین»، ثقلین به معنای قرآن کریم و عترت طاهره که به جهت جایگاه برجسته و مقام کریمشان ثقلان نامیده شده‌اند[۳]

    حدیث ثقلین از گروهی از بزرگان صحابه به طرق مختلف و الفاظ متعدد نقل شده است؛ ولی معانی آن، نزدیک به هم است. این حدیث از امیرالمؤمنین، ابوذر، ابوسعید خدری، زید بن ارقم، زید بن ثابت و حذیفة بن اسید نقل شده است. نویسنده در این بخش تنها به چهار طریق اشاره کرده و باقی را برای مجالی وسیع‌تر گذاشته است. در یکی از این طرق، ترمذی در سننش و طبرانی در الکبیر از طریق زید بن حسن انماطی از جعفر بن محمد از پدرش از جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند: رسول‌الله(ص) را دیدم که در روز عرفه سوار بر ماده شتری گوش‌بریده خطبه می‌خواند و می‌فرمود: «ای مردم در میان شما چیزی برجای گذاشتم که اگر به آن چنگ بزنید گمراه نمی‌شوید، آن دو کتاب خدا و عترتم اهل‌بیتم هستند». ترمذی سند این حدیث را حسن و البانی صحیح دانسته است.[۴]

    نویسنده معتقد است که حدیث ثقلین از مهم‌ترین متونی است که دلالتی واضح بر امامت اهل‌بیت(ع) دارد. گروهی از علمای اهل سنت به تعدادی از این دلالت‌ها اعتراف کرده‌اند:

    1. تعدد موقعیت‌های صدور حدیث: حدیث زید بن ارقم به لفظ یقینی صریح دلالت بر این دارد که رسول اکرم(ص) این حدیث را در ضمن خطبه‌اش در غدیر خم فرمود. همچنان که احادیث جابر بن عبدالله انصاری و ابوسعید خدری دلالت بر آن دارد که آن حضرت آن را در روز عرفه فرمود. اما این ادعا که حدیث ثقلین در یک مکان و موقعیت صادر شده اما با الفاظ متعدد به ما رسیده است، درست نیست و در اولین شبهه جواب داده شده است.[۵]
    2. کتاب خدا و اهل‌بیت(ع) در فضل و مقام همسنگ هم هستند: در کنار هم آمدن عترت طاهره با قرآن کریم با وصف «ثقلین» اشاره به فضیلت و کرامت مقام هر دو دارد[۶]
    3. چنگ زننده به این دو، از گمراهی محفوظ‌اند: در حدیث ثقلین از طریق صحیح اهل‌بیت و قرآن کریم را این‌گونه وصف کرده که «تا زمانی که به آن دو چنگ زنید بعد از من گمراه نمی‌شوید». ترمذی این عبارت را در روایت زید بن ارقم آورده است.[۷] نفی گمراهی از تمسک به قرآن و عترتی دلالت بر این دارد که این دو دائماً برحق هستند وگرنه گمراهی نفی نمی‌شد؛ چراکه «لن» مفید نفی ابد است همچنان که از تتبع استعمالات این کلمه در کلام عرب روشن است و اهل خبره و تتبع به آن تصریح کرده‌اند[۸]
    4. کتاب خدا و اهل‌بیت(ع) تا روز قیامت از هم جدا نمی‌شوند: «لن یفترقا» به این اشاره دارد که عترت طاهره تنها کسانی هستند که به مضامین کتاب خدا به شکل کامل علم دارند. روشن است که قرآن کریم کتاب هدایت و نور است و آیات قرآن و احادیث فراوانی به آن تصریح کرده است؛ لکن هدایت قرآن کریم مشروط به وقوف بر مضامین آن است. وگرنه تنها تلاوت الفاظ موجب هدایت نمی‌شود همچنان که اگر کسی که زبان عربی نمی‌داند و از راه تقلید یا حفظ، قرآن را تلاوت می‌کند موجب هدایت او نمی‌شود. معرفت به مضامین کتاب خدا برای همه میسر نیست، بلکه برای گروه خاصی که استعداد فهم این مضامین و درک و قبول آن‌ها را دارند میسر است. آیه به‌صراحت دلالت بر عدم جدایی قرآن کریم و اهل‌بیت تا روز قیامت دارد و لازمه‌اش آن است که اهل‌بیت(ع) کلیدهای مضامین کتاب خدا باشند و هر کس هدایت را از کتاب خدا بخواهد چاره‌ای جز رجوع به ایشان ندارد[۹]
    5. کتاب خدا و اهل‌بیت(ع) دو جانشین رسول خدا(ص): در برخی طرق صحیح و مصادر مهم به‌جای «ثقلین» از واژه «خلیفتین» آمده است. در این منابع نیز عترت طاهره با قرآن کریم قرین شده است. خلافت تنها یک منصب سیاسی نیست؛ بلکه نیابت از نبی اکرم(ص) در ادای وظایف پیامبری است و لازمه آن وجوب اطاعت و لزوم متابعت است؛ چراکه شکی در وجوب اطاعت و لزوم متابعت از کسی که از وظایف نبی اکرم پیروی می‌کند نیست[۱۰]
    6. اعلمیت اهل‌بیت(ع): هم‌جواری عترت با قرآن در وصف «ثقلین» و وصیت به آن و دو قید «لن تضلوا» و «لن یفترقا» همگی دلالت بر اطلاع عترت بر مضامین کتاب خدا به شکل کامل دارد. این‌که پیروی از ایشان موجب ایمنی از گمراهی است و تا روز قیامت از قرآن جدا نمی‌شوند، بهترین دلیل بر اعلمیت مطلق ایشان است.[۱۱]
    7. امامت اهل‌بیت(ع): اگر عترت طاهره هم ارزش کتاب خدا در فضل و مقام باشند و تمسک به آن‌ها انسان را از گمراهی حفظ کند؛ و اگر به مضامین کتاب خدا به شکل کامل علم دارند و... پس اطاعت از ایشان واجب است و لازمه آن این است که امامت در میان آن‌ها باشد؛ زیرا امامت امام ازاین‌جهت است که رهبر مأمومین است به‌گونه‌ای که از او تبعیت و اطاعت کنند و معنا ندارد که متابعت از آن‌ها به جهت ضرورت طلب هدایت واجب باشد اما امامت در میان غیر آن‌ها باشد[۱۲]

    در انتهای کتاب شش شبهه مطرح و رد شده است. در اولین شبهه ادعا شده که حدیث ثقلین در یک مکان و موقعیت صادر شده اما با الفاظ متعدد به ما رسیده است. نویسنده به این شبهه چنین پاسخ داده است که ترجیح بین الفاظ در صورت تعارض درست است؛ اما در صورت عدم تعارض بر طبق قواعد حدیث صحیح نیست. بین الفاظ حدیث ثقلین تعارضی نیست و انسجام کامل دارند و همان‌گونه که ذکر شد یکدیگر را کامل می‌کنند. طرح احادیث صحیح جابر و ابوسعید خدری نیز دلالت بر صدور حدیث در دو موقعیت غیر از غدیر خم دارد[۱۳]

    وضعیت کتاب

    آدرس مطالب با ذکر جلد و صفحه در پاورقی‌ها آمده است. مصادر در انتهای کتاب قید شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص9
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان، ص11-10
    4. ر.ک: همان، ص12-11 و 18
    5. ر.ک: همان، ص23-22
    6. ر.ک: همان، ص23
    7. ر.ک: همان، ص26
    8. ر.ک: همان، ص27
    9. ر.ک: همان، ص33-30
    10. ر.ک: همان، ص36-35
    11. ر.ک: همان، ص38-37
    12. ر.ک: همان، ص42-41
    13. ر.ک: همان، ص54-53

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها