حدود العالم من المشرق إلی المغرب
حدود العالم من المشرق إلی المغرب | |
---|---|
پدیدآوران | هادی، يوسف (محقق) مؤلف ناشناخته (قرن 4 ق) (نویسنده) |
ناشر | الدار الثقافية للنشر |
مکان نشر | مصر - قاهره |
سال نشر | 1423ق. = 2002م. |
چاپ | چاپ اول |
شابک | 977-5875-19-6 |
موضوع | جغرافيا - متون قدیمی تا قرن 14
ايران - جغرافيا - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهاي اسلامي - جغرافيا - متون قدیمی تا قرن 14 نثر فارسی- قرن 4ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ح4 / 93 G |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
حدود العالم من المشرق إلی المغرب اثر مؤلفی مجهول در کیهانشناسی است که آن را در سال 372ق/ 982م، نوشته است. اصل کتاب، به زبان فارسی بوده و توسط یوسف هادی، تحقیق و به عربی ترجمه شده است.
انگیزه تألیف
مؤلف، کتاب را برای امیر ابوالحارث محمد بن احمد بن فریغون در گوزکانان خراسان نوشته است[۱].
اهمیت کتاب
بررسی متن «حدود العالم» نه فقط اهمیت جغرافیای تاریخی آن را نشان میدهد، بلکه دیگر زمینههای علمی این اثر هم روشن میشود. آگاهیهای مربوط به «تاریخ اجتماعی»، «جغرافیای سیاسی»، «قومشناسی» و به خصوص «زبانشناسی تاریخی»، از جمله نکات بارز و کمنظیر کتاب حاضر است[۲].
ساختار
کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در 62 عنوان، ارائه شده است. دیدگاه مؤلف با عنایت به استناداتى که در ابتدای کتاب و نحوه تدوین و تنظیم و گزینش مطالب میشود و با در نظر گرفتن سایر متون جغرافیائى عربى که تا آنزمان در دسترس میباشد، از نوع جغرافیاى توصیفى، یعنى وصف زمین و بیان ویژگیهاى سرزمینها و مردمان در چهارچوب دقیق توصیفات جغرافیاى قدیم است؛ بدون اینکه انحرافى از آن شیوه نگرش صورت گیرد و به مباحث ادبى یا تاریخى و یا سایر شاخههاى علوم انسانى و معارف متداول پرداخته شود[۳].
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، ضمن اشاره به موضوع کتاب، اطلاعاتی در رابطه با مؤلف، مصادر و محتوای آن، در اختیار خواننده قرار گرفته است[۴].
همانطور که از نام کتاب پیداست، نویسنده نواحی مختلف جهان را مطابق با چهارگوشه قطبنما، یعنی: مشرق، شمال، مغرب و جنوب شرح داده است. این ترتیب در هر یک از فصلها نیز رعایت شده است[۵].
نویسنده پس از مقدمه کوتاهی که در ابتدای کتاب آورده، به توضیح زمین و آبادانی و ویرانی آن، دریاها و خلیجها، جزیرهها، کوهها، رودها، بیابانها و ریگها پرداخته و سپس، نواحی مختلف زمین را به ترتیب از شرق به غرب شرح داده است[۶].
وی در فصل مربوط به نهاد زمین، قبل از هر چیز به کروی بودن زمین و قطبهای شمال و جنوب اشاره میکند. این مطلب نشان میدهد که در قرون اولیه هجری، علوم مختلف پیشرفت فوقالعادهای در جهان اسلام داشتند. طوریکه در همان زمان و بدون استفاده از وسایل پیشرفته امروزی، جغرافیدانان مسلمان به کرویت زمین پیبرده بودند. وی سپس به دو خطی که زمین را به چهار قسمت تقسیم میکنند، اشاره کرده است. یکی از این خطها، «دایرةالآفاق» است و دیگری، «خط استوا». دایرةالآفاق، نیمه آبادان زمین را از نیمه پوشیده جدا میکند و خط استوا مانند کمربندی از وسط زمین میگذرد. قسمت آبادان زمین، در یک چهارم شمالی و یک چهارم جنوبی خط استوا قرار دارد. مقدار آن در نیمکره شمالی، ٦٣ درجه و در نیمکره جنوبی، ١٧ درجه است. مقدار مساحت هر دو اینها، یکنهم همه زمین است و همه شهرهای جهان و پادشاییهای مختلف و دریاها، کوهها، رودها و هر جایی که جانور در آن زندگی میکند، در همین یکنهم زمین است. در قسمت بالاتر از ٦٣ درجه شمالی، از شدت سرما هیچ جانوری نمیتواند زندگی کند، چون به قطب شمال نزدیک است[۷].
نویسنده پس از آنکه در مورد زمین، کرویت آن، دایرةالافاق و خط استوا، قطب شمال و جنوب و قسمت مسکون و غیر مسکون زمین توضیح میدهد، به توصیف پدیدههای طبیعی موجود در روی زمین میپردازد. او در شرح هر یک از آنها، ابتدا یک تعریفی از پدیده مورد نظر ارائه میدهد و سپس به ذکر مهمترین نمونهها اقدام میکند [۸].
نکته دیگر اینکه، نویسنده در ذکر نمونههایی در مورد هر یک از پدیدهها، آنها را به ترتیب از مشرق به مغرب شرح میدهد؛ مثلاً در مورد دریاها از دریای اخضر شروع میکند که در شرق قرار دارد و در مورد رودها ابتدا به رود خمدان اشاره میکند. در مورد پدیدههای دیگر نیز این قاعده را رعایت کرده است. وی پس از شرح و توصیف پدیدههای طبیعی و ذکر مهمترین نمونههای هر یک از این پدیدهها، به توضیح نواحی مختلف جهان پرداخته و در این مورد نیز جانب شرقی- غربی را رعایت کرده است. اولین شهر شرقی که از آن نام میبرد، چینستان است که بر لب دریای سبز یا اقیانوس مشرقی قرار دارد و آخرین شهر مغربی که از آن یاد میکند، سوقالاقصی است که بر لب اقیانوس مغربی قرار دارد. او تمام نواحی زمین را به پنجاه و یک ناحیه تقسیم کرده است که پنج ناحیه در جنوب خط استوا قرار دارد، یکی در وسط و چهل و پنج عدد در شمال این خط واقع میشود. ایالاتی که در جنوب استوا قرار دارند، مطابق معمول از شرق به غرب ذکر میشود و ترتیب آنها چنین است: زنگستان، زابج، حبشه، بجه و نوبه[۹].
مؤلف در مقایسه با دیگر جغرافینویسان جهان عرب، جای بیشتری به سرزمینهای اسلامی اختصاص داده است. در شرح ممالک اسلامی نیز ترتیب کلی از شرق به غرب است، اما اغلب به علت توجه به جنوب و شمال، از این مسیر منحرف میشود. از خراسان و ایالات سرحدی آن که سیستان و هیلمند است، به جانب شمال، یعنی ماوراءالنهر و و سرزمینهای سرحدی متوجه میشود. در شرح ایالات غربی مانند سند، کرمان، فارس و خوزستان هم بعد از آن توضیح داده میشود. از خوزستان ناگهان به جانب شمال متوجه میشود و به جبال و دیلمان میپردازد. دیلمان شامل تمام سرزمینهایی است که در جانب جنوبی و جنوب شرقی دریای خزر قرار دارند. ایالت کومش، بسطام، دامغان و سمنان در حد فاصل سواحل جنوبی و جنوب شرقی دریای خزر قرار گرفتهاند. ری و خوار و قزوین در سرزمین جبال ذکر میشود. بعد از آن، مؤلف عراق را که در غرب خوزستان قرار دارد، شرح میدهد. سپس به شرح ایالات شمالی میپردازد؛ بدینترتیب: جزیره، آذربایجان، ارمنیه و اران. وی دیگر ممالک اسلامی را بدینشرح بیان داشته است: عرب، سوریه، مصر، مغرب و اندلس[۱۰].
خراسان و ماوراءالنهر و دیگر ایالات سرحدی آن، با جزئیات بیشتری نسبت به دیگر ممالک جهان، توضیح داده شده است. علت این امر احتمالاً کثرت منابع موجود نزد مؤلف بوده است. از سوی دیگر، نشان میدهد که مؤلف از مردمان این مناطق بوده یا در آنجا اقامت طولانی داشته است[۱۱].
مؤلف در شناخت بهتر مکانها و محلهاى جغرافیایى، تقسیمبندى ارزشمندى ارائه کرده است و چنانکه از متن کتاب برمیآید، براى تشخیص یک ناحیه از سایر نواحى، چهار روش بهکار برده است که عبارتند از: اختلاف آب و هوا و زمین، گرما و سرما (موقعیت جوى و طبیعى زمین)؛ توجه به عقاید و باورهاى مردم، ادیان، آیینها و شرایع؛ معرفى زبانها و بهکار گرفتن الفاظ و واژهها که آن را در تشخیص منطقهاى از منطقه دیگر مهم دانسته است؛ نظرکردن به مملکتدارى و چگونگى نظام مسلط در آن نواحى[۱۲].
وی در توصیف هر ناحیهای، ابتدا حدود آن را مشخص کرده و مناطقی را که در چهار جهت جغرافیای آن قرار دارد، ذکر نموده و آنگاه، به شرح ویژگیهای اصلی ناحیه مورد نظر پرداخته است. در توصیف او مسائل و موضوعات متنوعی قرار میگیرد از جمله: وسعت و بزرگی ناحیه و هر یک از شهرهای آن، محصولات کشاورزی، انواع مواد معدنی، صنایع دستی، انواع پارچهها، آبادکنندگان و ویرانکنندگان هر یک از شهرها و قلعههای آنها، مهمترین صادرات و وارات ناحیه، موقعیت ناحیه نسبت به راههای تجاری مهم، اهمیت تجاری هر یک از مناطق، آداب و رسوم مردمان هر یک از نواحی و بهخصوص عادات عجیب و غریب آنها، زبان و دین مردم ناحیه و...[۱۳].
مؤلف کوشش میکند که تعداد مقطوع دریاها، دریاچهها، جزایر، ممالک و غیره را ارائه دهد. او در همه جانبه بودن مسائل جغرافیایی و اصطلاحگذاری نیز آزاد است. دقت وی در وصف پدیدههاى طبیعى، این امکان را به خواننده میدهد که درباره سرزمینهاى مختلف، تغییرات زمینشناسى، تغییر نام اماکن، مرز کشورها، روند تاریخ سیاسى کشورها، فرهنگ اقوام، جغرافیاى ادیان، تحولات اقتصادى، تغییرات و تنوع تولیدات غذایى ساکنان مناطق گوناگون، شناخت پیدا کند. نوع محصولات، حاصلخیز بودن مناطق، توجه به بازرگانى، اقتصاد، معادن، حرفهوفن، پرورش حیوانات اهلى، معرفى حیوانات وحشى، گیاهان بومى هر منطقه و مصارف آنها، و معرفى آداب و رسوم اقوام در این کتاب شایان توجه است[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست اماکن؛ اعلام و القاب ملوک؛ قبایل، امم، فرق و اجتماعات؛ حیوانات، نباتات و داروهای گیاهی، به همراه فهرست مطالب، در انتها کتاب آمده است. در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع و اشاره به اختلاف نسخ، برخی از واژگان دشوار معنا و برخی عبارات نیز شرح و توضیح شده است[۱۵].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- الهام، شیرین زبان آذر، «بررسی نخستین کتاب فارسی جغرافیای تاریخی؛ حدود العالم من المشرق الی المغرب»، پایگاه مجلات تخصصی نور، نشریه تحقیقات جدید در علوم انسانی، بهار 1397، دوره جدید- شماره 9، صفحه 35 تا 48.
- مؤمنی، مصطفی، «سیری در حدود العالم»، پایگاه مجلات تخصصی نور، شناخت، زمستان 1364، شماره 1، صفحه 27 تا 50.