جهان و زبان در اندیشه ویتگنشتاین
جهان و زبان در اندیشه ویتگنشتاین | |
---|---|
پدیدآوران | جابری، طالب (نویسنده) |
ناشر | ققنوس |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1398 |
شابک | 9ـ290ـ04ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
جهان و زبان در اندیشۀ ویتگنشتاین: چقدر عجیب است که جهان باید وجود داشته است تألیف طالب جابری، موضوع اصلی این کتاب، تجربۀ بنیادینی است که ویتگنشتاین را فیلسوف و او را ملزم به پرداختن به پرسش زبان میکند.
ساختار
کتاب در سه بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
شمار نوشتههایی که به شرح دیدگاه ویتگنشتاین در باب «زبان» پرداختهاند بسیار است؛ اما آنچه در این نوشتهها مغفول مانده، چراییِ پرداختن ویتگنشتاین به زبان است. طرح این پرسش مهمل به نظر میرسد؛ زیرا نسبت تفکر ویتگنشتاین با زبان به امری بدیهی و واضح تبدیل شده است.
اما علت گزینش لودویگ ویتگنشتاین در این کتاب چیست؟ متفکری که نامش را معمولاً میان بنیادگذاران فلسفۀ تحلیلی ذکر میکنند، فیلسوفی که به پرورش نظریههایی دربارۀ زبان مشهود است و شاخههای مختلف فلسفۀ زبان معاصر خود را مدیون او میدانند، کسی که زمینۀ عمدۀ مطالعات او ریاضیات و منطق و استادان اصلی او برتراند راسل و گوتلوب فرگه بودند، چنین شخصیتی کجا و حیرتبندی کجا؟ او نه در مقام محققی دانشگاهی که سابقۀ مطالعات تاریخی و دینی داشته است و قصد دارد دیدگاهی کهنه را بار دیگر تجربه کند، بلکه در مقام متفکری از حیرت سخن میگوید که با تمام وجود خود تجربهای را از سر گذرانده است و آنچه میگوید حدیث نفس و حاصل کشف و شهود خود اوست. ویتگنشتاین با حیرت به جهان مینگرد، پس او را باید با حیرت خواند و شنید.
بر خلاف صوفیان و عارفان سنتی، حیرت ویتگنشتاین حیرتی اینجهانی است. این نکته بسیار حائز اهمیت است. هنگامی که ویتگنشتاین جهان را به مثابۀ معجزه میبیند، این حقیقت او را به سوی جهانی دیگر، به سوی حقیقتی ماورای آن رهنمون نمیشود. حیرت ویتگنشتاین از جهان، همانند حیرت هایدگر از وجود، زمینی است. در اینجا با شهود حقایقی برتر از عوالم بالا و سیروسلوک معنوی و کنده شدن از جهان خاک و ماده نیستیم، بلکه ماحصل این تجربۀ بنیادی، اصالت زندگی روی همین کرۀ خاکی و در کالبد همین تن زمینی است.
موضوع اصلی این کتاب، تجربۀ بنیادینی است که ویتگنشتاین را فیلسوف و او را ملزم به پرداختن به پرسش زبان میکند. این تجربه در فصل اول با عنوان «آغاز ویتگنشتاین، یک تجربۀ بنیادین» بر اساس کتاب «تراکتاتوس» چنین صورتبندی میشود: «من و جهان و زندگی یکی هستیم. گزارهها تصویری از جهاناند و مجموع آنها زبان را تشکیل میدهد. وجود جهان رازآمیز است و امر رازآمیز را نمیتوان گفت و باید دربارۀ آن سکوت کرد، اما میتوان آن را نشان داد». در فصل دوم برای شرح روشنتر تجربۀ مذکور به تحلیل یادداشتهای ویتگنشتاین بین سالهای ١٩١٤ تا ١٩١٧ و نحوۀ تحول پرسش او پرداخته میشود. نزد ویتگنشتاین وجود جهان از منظر ابدیت حیرتانگیز است و این حیرت از مرزهای زبان میگذرد: «در زبان، بیان درست معجزۀ وجود جهان -هرچند این خود گزارهای در زبان نیست- وجود خودِ زبان است». این عبارت شاید غریبترین و دشوارفهمترین عبارت در کل نوشتههای ویتگنشتاین باشد. در فصل سوم با عنوان «وجود زبان، زبان وجود» پس از شرح «خطابۀ اخلاق» ویتگنشتاین و یافتن پیوند تجربۀ حیرت با زبانمندی انسان، دیدگاههای ویتگنشتاین دربارۀ زندگی، علم، دین و اخلاق بر اساس همین تجربه به عنوان سرچشمۀ تفکر فلسفی ویتگنشتاین توضیح داده میشود.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات