اسدآبادی، سید جمال‌الدین

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از جمال‌الدین اسدآبادی)
    سید جمال‌الدین اسدآبادی
    نام سید جمال‌الدین اسدآبادی
    نام‎های دیگر
    نام پدر سید صفدر
    متولد 1217ش
    محل تولد اسدآباد استان همدان
    رحلت 19 اسفند 1275ش
    اساتید شیخ مرتضی انصاری
    برخی آثار التعليقات علی شرح الدواني‌ العقائد العضدية

    العروة الوثقی

    رسائل في الفلسفة و العرفان

    ضیاء الخافقین: جریدة في العلوم و السیاسة و الأخبار الصحیحة

    کد مؤلف AUTHORCODE02268AUTHORCODE

    سید جمال‌الدین اسدآبادی (1217-‌1275ش)، عالم روشنفکر و مبارز، صاحب کتاب «تاریخ ایران و تاریخ افغان» و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود. وی مهم‌ترین و مزمن‌ترین درد جامعه اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به‌شدت مبارزه کرد. آخر کار هم جان خود را در همین راه از دست داد.

    ولادت

    سید جمال در سال 1217ش، در شهرستان اسدآباد استان همدان، در خانواده‌ای روحانی چشم به جهان گشود[۱]. برخی نیز وی را افغانی دانسته و دلایلی را برای اثبات افغانی بودن او ارائه داده‌اند و ادعای خود سید جمال بر افغانی بودنش را مهم‌ترین دلیل دانسته‌اند[۲].

    نسب

    نسب وی به امام حسین(ع) منتهی می‌گردد. پدرش سید صفدر و مادرش سکینه بیگم، دختر مرحوم میر شرف‌الدین حسینی قاضی است[۳].

    تحصیلات

    از پنج سالگی فراگیری دانش را نزد پدر آغاز و با قرآن و کتاب‌های فارسی و قواعد عربی آشنا گردید و به‌خاطر استعداد و نبوغی که داشت، به‌زودی با تفسیر قرآن آشنا شد و برای ادامه تحصیل به شهرستان قزوین و سپس به تهران عزیمت کرد و در سال 1228ش، عازم نجف شده و از محضر دو مرجع تقلید بزرگ زمان، شیخ مرتضی انصاری در فقه و اصول و ملا حسین‌قلی درجزینی همدانی در اخلاق و عرفان، بهره‌های علمی و معنوی فراوان برد[۴].

    مبارزه با استعمار در هندوستان

    در سال 1232ش، بنا به دستور شیخ انصاری، عازم هندوستان شد و در آنجا ضمن آشنایی با علوم جدید، کوشش کرد تا مردم و به‌ویژه مسلمانان را علیه استعمار انگلیس بسیج کند و به مبارزه وادارد، اما به دلیل سلطه همه‌جانبه انگلیسی‌ها پس از یک سال و نیم اقامت در آن دیار، مجبور به ترک آنجا شد و به ممالک عثمانی رفت و چون با حسادت علمای درباری آنجا مواجه شد، ناگزیر به مصر عزیمت کرد[۵].

    مبارزه با استعمار در مصر

    در مصر توانست یک نهضت فکری ضد استعمار و ضد انگلیس را پایه‌گذاری کند و تشکیلاتی به نام انجمن مخفی به وجود آورد، اما بر اثر فشار انگلستان مجبور به ترک مصر شد. این حرکت فکری توسط شاگردانش از جمله شیخ محمد عبده دنبال شد و در سال‌های بعد زمینه‌ساز قیام مردم مصر علیه استعمار انگلستان گردید[۶].

    اقدامات در اروپا

    سید جمال پس از ترک مصر، مدتی در هندوستان ماند و آنگاه روانه اروپا شد. در پاریس با همکاری محمد عبده دست به انتشار روزنامه «عروة الوثقی» زد و به پاسخگویی به «ارنست رنان» که مقالاتی علیه اسلام در یکی از روزنامه‌های پاریس می‌نوشت، پرداخت.

    سفر به ایران

    سید به دعوت ناصرالدین شاه به ایران آمد و گمان می‌کرد که می‌تواند با نزدیکی به شاه، اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه خود را به اجرا بگذارد، اما چون ماهیت و طبع شاهانه با هیچ اصلاحی موافق نبود و سید نیز آشکارا شاه را عامل بدبختی‌های مردم ایران معرفی می‌کرد، از ایران اخراج شد[۷].

    دومین سفر به ایران

    سید جمال وقتی برای دومین بار به ایران آمد، به آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در شهر ری تبعید شد و در آنجا علی‌رغم کنترل مأموران، مبادرت به تشکیل جلسات مختلف کرد و مردم را به قیام علیه بیدادگری‌های شاه تشویق می‌کرد و شاه نیز که وجود او را در ایران به زیان خود می‌دید، دستور داد مجدداً او را درحالی‌که به‌شدت بیمار بود، از ایران اخراج کنند[۸].

    اقدامات در عراق

    سید جمال پس از اخراج از ایران، وارد بصره شد و در آنجا با همکاری یکی از مجتهدین و رهبران قیام مردمی (سید علی‌‌اکبر شیرازی)، نامه‌ای به آیت‌الله سید حسن شیرازی نوشت و در این نامه، ظلم‌های فراوان شاه به مردم ایران را متذکر شد.

    برخی معتقدند که این نامه در صدور فتوای مشهور تحریم تنباکو از جانب آیت‌الله شیرازی و قیام حاصله از آن، تأثیر بسزایی داشته است[۹].

    او برای علما و محافل فرهنگی سایر شهرهای بزرگ عراق، به‌ویژه نجف و کربلا، شخصیتی شناخته‌شده بود. همه او را به‌عنوان رهبر حرکت «تجدید در اسلام» می‌شناختند و این شناخت را از طریق روزنامه «عروة الوثقی» و مجله «قانون» که در لندن به زبان فارسی منتشر می‌شد و سید نیز در نشر آن سهیم بود، کسب کرده بودند[۱۰].

    شهادت

    سید در اواخر عمر در ترکیه زندگی می‌کرد و غیر مستقیم تحت نظر سلطان عبدالحمید، امپراتور عثمانی قرار داشت. سلطان عثمانی از وی در هراس بود و دستور قتل او را داد و سرانجام در 19 اسفند 1275ش، برابر با 9 مارس 1897، او را مسموم ساختند و جنازه او را در قبرستان مشایخ اسلامبول به خاک فرستادند. در سال 1324ش، فیض محمدخان، سفیر وقت دولت افغانستان در آنکارا موافقت دولت ترکیه را برای نبش قبر سید به دست آورد و بقایای جسد سید را در تابوتی به کابل انتقال داد[۱۱].

    آثار

    سید جمال‌الدین، آثار مکتوبی دارد که عمده آنها تقریرات وی است که دیگران به رشته تحریر درآورده‌اند، ازجمله:

    1. رسائل في الفلسفة و العرفان (شامل ۶ رساله: «مرآة العارفين»، «الواردات»، «القضاء و القدر»، «فلسفة التربية و فلسفة الصناعة»، «العلم و تأثيره في الإرادة و الاختیار» و ترجمه عربی رساله «نیچریه»)؛
    2. نامه‌ها و اسناد سیاسی - ‌تاریخی؛
    3. مجموعه رسائل و مقالات (شامل بیش از سی رساله و مقاله از سید جمال است که بخشی از آنها را خود سید نوشته و بخشی دیگر توسط سید بیان شده و محمدحسن آقا امین‌الضرب ثانی، آنها را تقریر و به خط خود نوشته است)؛
    4. الرسائل و المقالات (شامل ۲۲ مقاله و رساله)؛
    5. تاریخ ایران و تاریخ افغان؛
    6. العروة الوثقی (مجله‌ای که در پاریس منتشر می‌شد)؛
    7. ضياء الخافقين (مجله‌ای سید برخی از مقالات آن را نگاشته است)[۱۲].

    پانویس

    1. ر.ک: بی‌نام
    2. ر.ک: فیاض، محمداسحاق
    3. ر.ک: بی‌نام، درباره سید جمال‌الدین اسدآبادی
    4. ر.ک: بی‌نام
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان، مجموعه آثار سید جمال‌الدین

    منابع مقاله

    1. بی‌نام، «درباره سید جمال‌الدین اسدآبادی»، برگرفته از سایت رسمی دانشگاه سید جمال‌الدین اسدآبادی، یک‌شنبه 16 شهریور 1399
    2. فیاض، محمداسحاق، «هویت ملی سید جمال‌الدین افغانی»، یک‌شنبه 16 شهریور 1399
    3. بی‌نام، «مجموعه آثار سید جمال‌الدین»، برگرفته از پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز بررسی‌های اسلامی، یک‌شنبه 16 شهریور 1399

    وابسته‌ها