جعبه ابزار تفکر انتقادی: مجموعه‌ای از مفاهیم و روش‌ها برای مستدل‌اندیشی

    از ویکی‌نور
    جعبه ابزار تفکر انتقادی: مجموعه‌ای از مفاهیم و روش‌ها برای مستدل‌اندیشی
    جعبه ابزار تفکر انتقادی: مجموعه‌ای از مفاهیم و روش‌ها برای مستدل‌اندیشی
    پدیدآورانفارسمن، گالن (نویسنده)

    فاسل، پیتر (نویسنده) واتسون، جیمی (نویسنده)

    خوشنویس، یاسر (مترجم)
    ناشراختران
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۲ش
    شابک6ـ327ـ207ـ964ـ978
    موضوعاستدلال‌ ninosaeRC,تفکر انتقا‌دی acitirCC gnikniht,منطق‌ igoLC
    کد کنگره
    ‏BF۴۴۱/ت۷ ۲۰.ش۱۴۰۲

    جعبه ابزار تفکر انتقادی: مجموعه‌ای از مفاهیم و روش‌ها برای مستدل‌اندیشی تألیف گ. فارسمن، پ. فاسل، ج. واتسون؛ با ترجمه یاسر خوشنویس؛ با خواندن این کتاب می‌توان ابزار یا ابزارهای متناسب با مشکل را انتخاب و مشکل را حل یا منحل کرد. خواننده در این کتاب با ابزارهای متعددی آشنا می‌شود که می‌تواند پیامدهای مهمی داشته باشد.

    ساختار

    کتاب از ده فصل تشکیل شده است.

    فصل یکم: ابزارهای اصلی برای نقادانه‌اندیشی در مورد استدلال‌ها

    فصل دوم: ابزارهای بیشتری برای تفکر انتقادی دربارۀ استدلال‌ها

    فصل سوم: ابزارهایی برای استدلال استنتاجی با مقولات

    فصل چهارم: ابزارهایی برای استدلال استنتاجی با ادعاها

    فصل پنجم: ابزارهایی برای تشخیص مغالطه‌های غیرصوری

    فصل ششم: ابزارهایی برای تفکر انتقادی دربارۀ استقرا

    فصل هفتم: ابزارهایی برای تفکر انتقادی دربارۀ تجربه و خطا

    فصل هشتم: ابزارهایی برای تفکر انتقادی دربارۀ ترجمه

    فصل نهم: ابزارهایی برای تفکر انتقادی دربارۀ علم

    فصل دهم: ابزارهایی از خطابه، نظریۀ انتقادی و سیاست

    گزارش محتوا

    گاهی چنین به نظر می‌رسد که تفکر انتقادی توجیه لازم دارد یا انگار خود تفکر انتقادی نوعی توجیه است؛ توجیهی برای علوم انسانی و به طور کلی فنون لیبرال و علم. طوری است که انگار دانشوران چون نتوانسته‌اند بسیاری از مردم را متقاعد کنند که فنون لیبرال فی‌نفسه و طبق موازین خودشان خوب‌اند، مفهوم فریبندۀ «تفکر نقادانه» را جعل کرده‌اند تا به آموزش عالی کمک کنند خود را به جهان تجارت، حقوق و سیاست بقبولاند. تفکر انتقادی ظاهراً برای مدیران و علاقمندان به امور مدیریتی نیز جالب است؛ چون چیزی آزمون‌پذیر می‌نماید، مجموعه‌ای از مهارت‌ها با «خروجی‌های سنجش‌پذیر» که می‌توان آنها را به‌سادگی در معرض سنجه و ارزیابی قرار داد.

    با خواندن این کتاب می‌توان ابزار یا ابزارهای متناسب با مشکل را انتخاب و مشکل را حل یا منحل کرد. خواننده در این کتاب با ابزارهای متعددی آشنا می‌شود که می‌تواند پیامدهای مهمی داشته باشد. اولاً با پرهیز از یک روش (مثلاً منطق صوری) تقسیم‌بندی صادق و کاذب تا حدی جای خود را به طیف‌های به درجاتی درست/ موجه می‌دهد و از سیاه و سفید‌ دیدن انسان‌ها/ باورها ما را به نگاهی منصفانه‌تر سوق می‌دهد. ثانیاً برخلاف منطق قدیم، زمینه، بافتار، کنش و گفتگو مهم خواهد بود. در روش قدیم بسیاری از عناصر بافتار مثل فرهنگ، طبقه و جنسیت خواه ناخواه حذف می‌شد؛ ولی در زبان روزمره این روش صوری شاید جواب ندهد یا در موارد محدودی جواب دهد؛ چراکه ساختار منطقی استدلال‌های روزمره آن‌قدر فنی طرح نشده‌اند که مجبور شویم آن را به مدل‌های از قبل مشخص تبدیل و سپس تحلیل کنیم. ثالثاً این کتاب ابزارهای نقد وضعیت انسان نه فقط نقد گزاره‌ها را در اختیار می‌گذارد تا بتوانیم به تبیین‌های بهتری از وضعیت انسان در شرایط اجتماعی خاص برسیم.

    در این کتاب ابتدا به مقولۀ منطق پرداخته شده است؛ چراکه منطق اصل و اساس تفکر انتقادی است. فصل‌های یکم تا چهارم از این کتاب اختصاص دارد به تبیین برخی از کلیدی‌ترین ابزارهای انتقادی برساختۀ منطق‌دانان، به‌ویژه برای فرایندی که آنان «استدلال استنتاجی» می‌نامند. این فنون ممکن است برای مبتدیان قدری دشوار به نظر برسد.قدیمی‌ترین دستگاه‌های منطقی که در فصل سوم به آن پرداخته شده است، همان است که ارسطو در قرن چهارم پیش از میلاد بنا نهاد؛ این دستگاه «منطق مقوله‌ای» خوانده می‌شود؛ چون منطقی است مبتنی بر تقسیم‌بندی چیزها به مقولات جداگانه. در این فصل هفت آزمون برای ارزیابی اعتبار استدلال‌ها به کمک منطق مقوله‌ای معرفی شده است.

    شکل دیگری از منطق صوری که در فصل چهارم به آن پرداخته شده است، «منطق گزاره‌ای» یا «منطق جملات» خوانده می‌شود؛ چون منطقی است مربوط به جملات یا گزاره‌های کامل. در این فصل راه‌های دیگری برای آزمودن استدلال‌ها معرفی شده است، به‌ویژه از طریق ابزارهایی که منطق‌دانان آنها را جداول صدق، اشکال رایج استدلال معتبر و قواعد استنباط می‌نامند.

    در فصل پنجم فهرستی کلیدی از برخی رایج‌ترین اشکال خطا در استدلال‌های روزمره آمده است. در این دسته از خطاها که مغالطه‌های غیرصوری نامیده می‌شوند، نقص استدلال از ابعاد صوری یا ساختاری استدلال ناشی نمی‌شود، بلکه از جنس دیگری است. خطای استدلال گاه به صورت آن مربوط نمی‌شود، بلکه از عواملی روان‌شناختی نشئت می‌‌گیرد که باعث می‌شود شبه‌استنباط‌هایی به جای استدلال‌های خوب ارائه شوند؛ درحالی‌که چنین نیستند. در برخی موارد دیگر مشکل از مفاهیم و پیش‌فرض‌هایی است که در پس یک ادعا نفهته‌اند. این مفاهیم و پیش‌فرض‌ها ممکن است نامربوط، مغشوش یا به کلی کاذب باشند.

    در فصل‌های ششم تا نهم درس‌هایی در مورد تفکر انتقادی آمده است که محصول علوم طبیعی و اجتماعی و همچنین مواجهۀ فلسفی مستمر با شکاکیت است. این امر در این فصل‌ها بررسی شده است که چگونه می‌توان به بهترین شکل با چالش‌های معرفت‌شناختی در خصوص شکاکیت مواجه شد یا چگونه دربارۀ تبیین‌های علی و ادعاهای آماری به‌خوبی و نقادانه اندیشید؟ چگونه به شکلی نقادانه حتی دربارۀ خود علم فکر کرد و نیز به یافته‌های علم در مورد علل خطاهای انسانی پرداخته شود؟

    مقصود از فصل پایانی کتاب این است که به مخاطب کمک کند ابعاد بلاغی و نشانه‌شناختی جهان را در متن‌هایی که می‌خواند، به شکلی انتقادی بررسی کند؛ در این فصل مثال‌ها و مسئله‌هایی ارائه شده‌اند که به کاربست این ابزارها برای مخاطب کمک کنند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها