تفسير أبيعلی الجبائي
تفسير أبيعلی الجبائي | |
---|---|
پدیدآوران | جبایی، محمد بن عبدالوهاب (نویسنده) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1428ق. = 2007م. |
چاپ | چاپ يکم |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ج2ت7 / 93 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تفسير أبيعلی الجبائي، تألیف ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جبائی (متوفی 303ق)، از جمله تفاسیر مهم معتزله است. این کتاب با تحقیق خضر محمد نبها تحقیق و گردآوری آن از منابع مختلف تفسیری صورت گرفته است. رضوان سید نیز بر این کتاب مقدمه نوشته است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه رضوان سید، مقدمه محقق و دو باب است که در باب اول شرح حال جبائی، بررسی افکار و تفسیر او و در باب دوم تفسیر آیات مختلف بهترتیب سور قرآن با سوره بقره آغاز و به سوره عصر ختم شده است.
گزارش محتوا
رضوان سید در مقدمه کتاب به بررسی پیشینه نگارش تفاسیر معتزلی پرداخته است. به گفته او این اثر عبارت از جمع و بازگوکردن تفاسیر معتزله اولیه و عتیق با استفاده از منقولات سه تفسیر عمده قرآنی یعنی تبیان طوسی (متوفی 460ق)، مجمع البيان طبرسی (متوفی548ق) و تفسیر فخر رازی (متوفی 606ق) است[۱]. همچنین خضر محمد نبها به روایات تفسیری منسوب به هشام بن حکم (متوفی 179ق) متکلم و مفسر بزرگ شیعی نیمه دوم قرن دوم هجری اشاره کرده است. هشام بن حکم شاگرد امام جعفر صادق(ع) بوده و مناظرات کلامی بزرگی با مخالفانش از معتزله، مرجئه، جهمیه، قدریه و متفلسفه در طول حدود نیم قرن داشته است. ازآنجاکه کتاب او از بین رفته است، محقق کتاب مطالب پراکنده و آنچه را از او در کتب شیعه امامیه پس از قرن چهارم نقل شده، تتبع کرده است[۲].
تفاسیر ابوبکر عبدالرحمن بن کیسان اصم (متوفی 240ق)، محمد بن بحر اصفهانی (متوفی 322ق)، عبدالله بن احمد کعبی (متوفی 319ق) و ابوعلی محمد بن عبدالوهاب جبائی (متوفی 303ق) نیز از تفاسیر معتزله قرن سوم هجری است که در مقدمه به آنها اشاره شده است[۳].
خضر محمد نبها، بخشی از مقدمه را به ذکر انگیزه و سبب نگارش کتاب اختصاص داده است. او علت نگارش این اثر را کتاب «سعد السعود للنفوس» عالم شیعی سید بن طاووس (متوفی 664ق) دانسته که فهرست کتابخانه بزرگ سید بن طاووس است و از ترس سرقت کتابخانه نوشته شده است. رویه ابن طاووس این بوده که از کتب فراوان کتابخانهاش متونی را بهطور کامل ذکر کرده است. به گفته خودش، آنچه توجه وی را به هنگام مطالعه جلب کرد، این بود که گلچین کاملی از مطالب اولین مفسرین معتزله در این کتاب بود. از اینجا بود که فکر جمع این نصوص و نشر آن در بحثی مستقل، به جهت اهمیت این تفاسیر در ذهنش جرقه زد. پس از اقتباس این نصوص از «سعد السعود»، سؤال دیگری به ذهن وی رسید: اگر این کتب در کتابخانه سید بن طاووس در قرن هفتم هجری موجود بوده است، آیا منطقی نیست که بگوییم مفسرین شیعه که پیش از سید بن طاووس بودهاند، مانند: شیخ طوسی و طبرسی آن مطالب را دارا بودهاند و سید بن طاووس از آنها نقل کرده است. آیا ممکن نیست که مفسرین اهل سنت (متوفی 606ق) و بزرگان معتزله مانند قاضی عبدالجبار (متوفی 415ق) نیز از او اقتباس کرده باشند؟ این سؤالات وی را به مطالعه این کتاب واداشت. پس متوجه شد که قاضی عبدالجبار، شیخ طوسی، شیخ طبرسی و رازی از تفاسیر اولیه نقل کرده و به این مطلب تصریح کردهاند. پس از آن استاد او رضوان سید وی را بر اتمام این کار تشویق کرد و آن را کاری مهم و بزرگ، بلکه اختراع و اکتشاف نامید. پس شروع به گردآوری این نصوص و ترتیب آن برحسب سور قرآن کریم نمود تا آن را به محققین و علاقهمندان ارائه نماید. نام این کار را «اعاده بنای تفاسیر معتزله» نامید؛ چراکه تفاسیر اولیه معتزله از بین رفته است و این کار در حقیقت تجدید بنای این تفاسیر و گردآوری نصوص پراکنده در نوشتههای تفسیری فراوانی است که امروز در دست است [۴].
ابوعلی جبایی، از جمله مفسران معتزلی است که با صراحت تمام در نقد و ردّ دیدگاههای مفسران گذشته اعم از معتزلی و غیر معتزلی کوشیده و تلاش کردهاند در تفسیرهای خویش مستقلاً نظری ارائه دهند یا از میان گفتارهای تفسیری، قول خاصی را برگزینند[۵].
پیدایش علم کلام، نتیجه دفاع عقلانی عالمان دینی از اسلام بوده است. در قلمرو تفسیر قرآن یکی از جلوههای بارز این دفاع رواج تفسیرهای کلامی به معنای متعارف آن است که بهلحاظ قدمت، به قرن سوم و چهارم هجری بازمیگردد. در این میان معتزلیان و تفسیر آنان بر کتاب الهی نقطه عطفی بشمار میروند. برخی تفاسیر شیعی، از جمله تفسیر تبیان نیز با روش استدلالی و عقلی، اما متمایز از معتزله از مبانی کلامی شیعه دفاع کردهاند. کلام شیعی و کلام معتزلی بهلحاظ رویکرد روششناسی باهم متفاوتند. اساس و قوام کلام شیعه به امامت بستگی تام دارد و مرجعیت فکری خویش را وامدار امامان معصوم(ع) میداند. شیعه در تفسیر مقولات دینی ضمن بهرهگیری از روش استدلالهای عقلی، به روایات معصومین بهمثابه منبع فهم و تفسیر وحی نیز اهتمام جدی دارد و عقل برتر، یعنی عقل آموزگاران معصوم را تکیهگاه خود قرار میدهد؛ برخلاف معتزله که بهنوعی قائل به عقلبسندگیاند. وجه تمایز دیگر در روش استدلالی شیعه و معتزله آن است که تفکر معتزلی هرچند عقلی است، اما جدلی است؛ برخلاف شیعه که برهانی است. شیعه با توجه به مبنا قرار دادن احادیث در حوزه تأویل آیات قرآنی با معتزلیان متفاوتند. امامیه تأویلهایی را که برخلاف گفته امامان معصوم(ع) باشد نمیپذیرند. این در حالی است که تأویل آیات در میان معتزله باید با اصول عقلیاشان در عدل و توحید هماهنگ باشند. جنبه کلامی این تفسیر که مورد تأکید محققان بوده، ریشه در منازعات این قبیل مباحث در عصر شیخ طوسی داشت. یکی از قراین آشکار کلامی بودن این تفسیر، طرح اندیشههای تفسیری مفسران معتزلی نظیر ابوعلی جبایی، ابوالقاسم بلخی، رمانی، ابن اخشید و محمد بن بحر اصفهانی است. گرچه نمیتوان از رهگذر گفتهها و گزارش شیخ طوسی به بازسازی کامل تفسیر این افراد دست یافت؛ زیراکه شیخ طوسی نیز خود همه آرای آنها را نیاورده یا مفسران دیگری نظیر طبرسی یا امام فخر رازی که به طرح دیدگاههای تفسیری ابومسلم اصفهانی و امثال او پرداختهاند، بعضاً مواردی را گزارش کردهاند که شیخ طوسی سخنی در مورد آنها ندارد. بااینحال طرح اندیشه معتزلی در تفسیر تبیان نسبتاً گسترده است. طبیعی است که شیخ طوسی نیز با دیدگاههای آنان استدلالی و محققانه برخورد نماید. بیشترین توجه در تفسیر شیخ طوسی به دیدگاههای ابوعلی جبایی بوده است و پس از آن متعلق به رمانی، بلخی و ابن اخشید و محمد بن بحر اصفهانی[۶].
وضعیت کتاب
در انتهای اثر، فهارس اعلام، قبائل و جماعات، احادیث نبوی، قافیهها و مصرعها، سور قرآنی و فهرست محتویات ذکر شده است.
ابوعلی فارسی نحوی و لغوی ایرانی، از ادبای بزرگ شیعه و پیشوای علمای نحو زمان خود بر تفسیر ابوعلی جبایی متکلم معتزلی که تفسیر کلامی است، شرحی نوشته با نام «التتبع لكلام أبيعلي الجبائي في التفسير» که حدود صد برگ بوده است. شیخ طوسی در تفسیر التبيان خود بهصورت فراوان از این کتاب نقل قول میکند[۷].
پانویس
منابع مقاله
- رحیمی، مرتضی، «نگارشهای قرآنی: مفسران خطه فارس»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کوثر، تابستان و پاییز 1388، شماره 32، صفحه 101 تا 108.
- قاسمپور، محسن، «شیخ طوسی و آرای تفسیری معتزله»، پایگاه مجلات تخصصی نور، تحقیقات علوم قرآن و حدیث، سال ششم، 1388، شماره 11، صفحه 85 تا 104.