ترجمه روزنامهجات هندوستان (احوال قيامت صغرا و ظهور مهدی آخرالزمان عج)
ترجمه روزنامجات هندوستان (احوال قيامت صغرا و ظهور مهدی آخرالزمان عج) | |
---|---|
پدیدآوران | شیرازی، حسین (مترجم) حسینی اشکوری، صادق (گردآورنده) |
عنوانهای دیگر | ترجمه روزنامجات ھندوستان (احوال قيامت صغرا و ظهور مهدي آخرالزمان عج) |
ناشر | مجمع ذخائر اسلامى مؤسسه تاريخ علم و فرهنگ |
مکان نشر | ایران - قم ایران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1392ش , 2013م, |
شابک | 978-964-988 -535 -3 |
موضوع | مطبوعات و سياست - ھند - تاريخ
مطبوعات - هندی روزنامهنگاری - هند |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ترجمه روزنامهجات هندوستان (احوال قیامت صغرا و ظهور مهدی(عج)، اثر سید حسین شیرازی، معروف به مترجم هندی (مترجم اخبار و روزنامههای هندوستان در دربار ظلالسلطان، فرزند ارشد ناصرالدین شاه قاجار (درگذشته 1336ق)) است. در این اثر بهطور خاص به موضوع مهدویت و نیز تاریخ هندوستان و دخالتهای استعمار انگلیس پرداخته شده است. این اثر به کوشش سید صادق حسینی اشکوری منتشر شده است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه ناشر و متن اثر است که به شیوه داستانوار و گاه با ذکر عناوینی نگارش شده است.
گزارش محتوا
در مقدمه محقق اثر، از دلائل ترجمه آثار هندی و اهتمام ویژه ظلالسلطان در اطلاع یافتن از اوضاع سیاسی و وضعیت فرهنگی کشورهای دیگر بوده است. در آخر نیز به چهارده اثری که بسیاری از آنها ترجمه روزنامههای هندی است اشاره شده است[۱].
نویسنده، در اولین سطرهای کتاب به نقل از روزنامه اوده اخبار، چاپ لکهنو به نقل از یک روزنامه انگلیسی، واقعهای را گزارش میکند که منجر به انتشار شایعه ظهور امام زمان(عج) در بین عوام مردم میشود. داستان ازاینقرار است: «قریب یکهزار سال که از میلاد مسیح(ع) گذشت، تمام مخلوق روی زمین بهنحوی مضطرب گردید که گویا قیامت به عرصه شهود رسیده است. تمام فرق اروپ متوحش شدند، بهطوریکه شجاعان و بهادران آنها دست از جنگ و جدال کشیده، مشغول عبادت گردیدند. زراعتکاران و فلاحان دست از کشت و زرع برداشتند و قیامت را مد نظر داشته، مردمان سنگیندل و عصات هر ملت وجوه نقدینه و اراضی و غیره برای ساختن عبادتخانهها میدادند؛ بدین سبب سنت ترنارد موقعی به دست آورده، مردمان را به جهاد مذهبی ترغیب نمود. اعالی و ادانی امیر و فقیر را بر این واداشت که محض محو شدن گناهان، حمله آوردن بر شهر بیتالمقدس را از اصول مذهبی دانسته، روی به آن صوب بگذارند و میخواست که یک پادشاه عیسوی را که صلاحالدین ایوبی او را شکست داده بود، مجدداً او را در چنین شهر مقدسی بر تخت بنشاند و این اضطراب فقط در دلهای عیسویان جایگیر نشده بود، بلکه فرقه اسلام نیز در اضطراب افتاده بودند و گمان کردند حضرت قائم ظهور کرده، همه مسلح گردیده، آماده جهاد شدند و سعی داشتند که مردمان را به راه حق دلالت کنند؛ کفار و منکرین دین اسلام را طعمه شمشیر نمایند»[۲].
نویسنده سپس به فرونشستن شعله این آتش و ناامیدی یهود، عیسویان و مسلمین پس از مدتی اشاره میکند. او همچنین با اشاره به ناآرامی و اضطرابی که توسط مهدی سودانی دروغگو ایجاد شد، لازم میداند که علامات پیش از قیامت و ظهور حجت(ع) را ذکر نماید. او هشت علامت کوچک و هفده علامت بزرگ برای قیامت متذکر میشود.
سپس در ادامه به اختلاف آراء فرق اسلامی درباره ائمه اشاره کرده و اهل تسنن را معتقد به امامت خلفای راشدین میداند. همچنین دیدگاه شیعه در رابطه با امامت را اینگونه توصیف میکند: «اهل تشیع مخالف رأی آن طایفه هستند؛ یعنی علی(ع) را خلیفه بلافصل و مستحق امامت و جانشین رسول اکرم دانسته و گویند که تمام ائمه از نسل علی و فاطمه بنت رسول اکرم قرار داده شده است، ولو آنکه در بغداد و بلاد فارس جمع کثیری خلافت کردهاند؛ لیکن حضرت علی(ع) که مخصوصاًً در فارس امامت کرده است، تمام اهالی شیعیمذهب میباشند و...»[۳]. این عبارت و ادعای امامت حضرت علی(ع) در بلاد فارس حاکی از ضعف اطلاعات تاریخی نویسنده است.
در صفحات بعدی کتاب به داستان تولد امام زمان(عج) به نقل از شیعه با ذکر جزئیات اشاره شده و از آن تعبیر به «عجیب و غریب» شده است[۴].
در بخش دیگری از سطور کتاب دوباره به موضوع متمهدی (مهدی سودانی) اشاره شده که حکایت از اهمیت آن و پیگیری فعالیتهای او توسط انگلیس دارد: «الغرض متمهدی بسیار شهرت کرده است و از قراری که خود او بیان نموده امتداد و سلطنت و ریاست او چهل سال به طول میانجامد؛ یعنی دو سال منقضی شده و سیوهشت سال دیگر باقی است و به کسانی که در رکاب او شهید میشوند وعده بهشت داده است. الحق از روی انصاف میتوانیم گفت که اعراب و بادیهنشینان خطه سودان شجاعت و دلیریهای بیشمار کردهاند؛ خاصه در برابر لشکر انگلیس بهنحوی در کشتن و کشته شدن بیباکی کردهاند که محل عبرت و حیرت عمومی ناس گردیده است»[۵].
نویسنده همچنین به نقل از روزنامه مذکور درگیریهای چین و فرانسه و فتح شهر کیلنگ را اینگونه حکایت میکند: «فرانسهها که شهر تمسوئی را گلولهباران کردند، در آنجا ظفر نیافتند. با وجود اینکه لشکر جراری از کشتی پیاده کردند و دلاورانه بر شهر مزبور حمله نمودند، لیکن چینیها در مقابل آنها خوب ایستادگی کرده، بهطوریکه فرانسهها را مستأصل نمودند، بالاخره مجبور گشته سوار کشتی شدند. لیکن هنوز معلوم نشده است که در این محاربه چقدر از لشکر فرانسه کشته شده، اما توپخانه لشکر چین خیلی بهقاعده گلوله انداخته بوده است»[۶].
یکی دیگر از مباحث کتاب، پاسخی است که روزنامه کوه نور در رابطه با نسبتهای ناروای روزنامه طیمس لندن به رؤسا و فرمانروایان بومی هندوستان نوشته است: «چندی قبل نامهنگار طیمس لندن، بعضی سخنان سخت و بیقاعده درباره افواج رؤسای بومی مختار هندوستان که زیبنده شأن و شوکت ایشان نبوده زده؛ ما نیز مجملی در رد خیال باطله مشارالیه نگاشته بودیم... لکن نامهنگار موصوف علاوه بر اینکه این مسلک را اختیار نکرد؛ نسبتهای بسیار رکیک در حق معتبرین از فرمانروایان هندوستان داد و مضامین مخالفانه درباره آنها طبع و نشر کرد و در خصوص حسب و نسب خانواده رؤسای هند و روابط آنها با حکومت انگلیس کلمات عجیب و غریب اشتهار داده و حال آنکه تواریخ سلاطین و امراء روی زمین که ملاحظه میشود، از قدیم الایام به همین نهج بوده که مشارالیهم در امور پلتیکی و روابط حکمرانی گاهی با یکدیگر متحد و گاهی معاند بودهاند...»[۷].
وضعیت کتاب
این کتاب، تصویر نسخه خطی اثر و فاقد فهرست مطالب است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.