تاریخ گیلان؛ از برآمدن سردار سپه تا برافتادن رضاشاه

    از ویکی‌نور
    تاریخ گیلان
    تاریخ گیلان؛ از برآمدن سردار سپه تا برافتادن رضاشاه
    پدیدآورانعظیمی، ناصر (نویسنده)
    ناشرفرهنگ ایلیا
    مکان نشررشت
    سال نشر1399
    شابک9ـ646ـ190ـ964ـ978
    کد کنگره

    تاریخ گیلان؛ از برآمدن سردار سپه تا برافتادن رضاشاه تألیف ناصر عظیمی، این کتاب که در واقع جلد سوم تاریخ گیلان است، به بازۀ زمانی از «برآمدن سردار سپه تا برافتادن رضاشاه» یعنی دورۀ پهلوی اول می‌پردازد که نویسنده کوشیده تا تاریخ گیلان را به عنوان زیرسیستمی از کل سیستم تاریخ معاصر ایران به تفصیل بررسی کند.

    ساختار

    کتاب در پنج فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    تاریخ نقش بنیادینی در تفکر بشر دارد و با مفاهیمی چون عمل انسانی، تغییر، تأثیر شرایط مادی در امور انسانی و واقعۀ تاریخی در ارتباط است. همچنین از طریق درک نیروها، انتخاب‌ها و شرایطی که ما را به امروز متصل می‌کند، موجب شناخت بهتر ما از جایگاه و موقعیت خویش می‌شود. گیلان از جمله ولایات بزرگ است که در دوره‌هایی خاص در رویدادهای تاریخی ایران‌زمین، نقشی مهم و اساسی ایفا کرده است؛ چنان‌که نام این سرزمین را در متون کهن تاریخی با عناوینی چون جیل، جیلان، گیل، دیلم، دیلمان و .... می‌توان یافت. این کتاب که در واقع جلد سوم تاریخ گیلان است، به بازۀ زمانی از «برآمدن سردار سپه تا برافتادن رضاشاه» یعنی دورۀ پهلوی اول می‌پردازد که نویسنده کوشیده تا تاریخ گیلان را به عنوان زیرسیستمی از کل سیستم تاریخ معاصر ایران به تفصیل بررسی کند.

    این دوره از مهم‌ترین دوره‌های تاریخی گیلان و ایران است؛ زیرا در این دوره اساس تحولات مدرن گیلان به صورت «نهادی» شکل می‌گیرد. در انقلاب مشروطه، نیروهای جدیدی در تاریخ معاصر ایران برخاست که شورشی علیه شیوه و سبک و سیاق ادارۀ حکومت توسط سلطنت مطلقۀ استبدادی بود که هزاران سال بی هیچ تغییر ساختاری ادامه داشت؛ اما این نیروهای انقلابی و متجدد طی پانزده سال (1285 ـ 1300) نتوانستند به یک قدرت متمرکز دست یابند که سازندۀ دولت ـ ملت و نهادهای مدرنی باشد که بتواند هم قدرت متمرکز را پدید آورد و هم به نهادهای مدرن به صورت دمکراتیک، مضمون واقعی تجدد بخشد.

    از منظر تاریخ گیلان در این دوره، نهادهای نظامی و انتظامی، ابتدا نقش محوری در تحولات سیاسی ایفا می‌کردند؛ اما از دهۀ دوم 1300، نهاد بوروکراسی نوپا جای نهاد نظامی را گرفت. در دهۀ دوم اقتدارگرایی و استبداد نه‌تنها کاهش نیافت که قدرتی بی‌رقیب پیدا کرد.

    پس از پایان انقلاب جنگل در گیلان، کشاکشی بین نهاد دولت و نهاد نظامی در گیلان درگرفت و رضاخان سردارسپه در اولین پیروزی بزرگش در موضع وزیر جنگ، یعنی شکست انقلاب جنگل، برای خود در قدرت حاکمۀ ایرانی، نقشی به‌مراتب فراتر از وزیر جنگ طلب می‌کرد و نهاد نظامی را در چارچوب همین مطالبه‌اش سازمان می‌داد؛ به‌گونه‌ای که یکی از اولین مظاهر این هدف در تقابل بین حکمران منصوب دولت قوام‌السلطنه در گیلان و ریاست قشون از طرف وزیر جنگ در همان روزهای نخست بعد از پیروزی‌اش در گیلان رخ نمود و این کشاکش بر سر قدرت در گیلان، تا نخست‌وزیری سردار سپه در آبان 1302 ادامه یافت و از این تاریخ به بعد، قدرت در گیلان هم یک‌کاسه شد.

    بازیگر مهم در تحولات گیلان در نیمۀ نخست دورۀ پهلوی اول، قشون نظامی است که مرکز آن در رشت واقع شده بود. اما در نیمۀ دوم این دوره، با رشد نهاد بوروکراسی دولتی و رشد طبقۀ متوسط جدید که به‌تدریج سامان یافته و قدرت بیشتری گرفته بود، جایگزین نهاد نظامی شد.

    به طور کلی چهار نیروی سیاسی ـ اجتماعی تشکل‌یافته که در دو بن برآمده از انقلاب مشروطه و انقلاب جنگل سامان یافته بودند، بازیگران اصلی این دوره در تاریخ گیلان هستند که هر یک اهداف و آرزوهای خود را پی می‌گرفتند؛ اما همۀ آنان در مجموع یک جریان دوبُنی مقابل هم شکل داده بودند. این نیروها عبارتند از: نهادهای مدرن دولتی برخاسته از کودتای 1299، نیروهای مشروطه‌خواه، جریان نوظهور فرقۀ کمونیست ایران و مشروعه‌خواهان.

    نهاد آموزش به سبک جدید ت اپایان دهۀ نخست 1300 خورشیدی، به‌کندی و بیشتر در مراکز شهری مهم پیش رفت و قادر به پوشش نواحی روستایی زیادی نشد؛ اما در همین نیمه هم ساختار اصلی و نهادی مدرن خود را پیدا کرد؛ ولی از نیمۀ دوم دهۀ دوم شتاب سریع‌تری گرفت و توانست بخش قابل توجهی از نواحی روستایی گیلان را هم زیر پوشش خود بگیرد و در سال‌های آخر این دوره، انقلابی آموزشی در گیلان به وجود آورد.

    از نظر فرهنگی در این دوره، سینما، تئاتر، عکاسی و فعالیت مطبوعاتی بر شعر و ادبیات چیرگی آشکار و برجسته‌ای داشت و روال روشنفکری از عقلانیت مدنی، اجتماعی و تئوریک بیشتری بهره می‌گرفت و کمتر به چنبرۀ احساس، شعار و درون‌گرایی پناه می‌برد.

    بنیان پایه‌های روشن تاریخ گیلان در دورۀ پهلوی اول، نمایشی از وجوه هستۀ کوچک ولی رو به رشد سرمایه‌داری در شهرها، به‌ویژه در دو شهر رشت و انزلی از یک طرف و گسترۀ بزرگ جغرافیای روستایی که در آن فقر و درجازدگی همراه با روابط ارباب ـ رعیتی از طرف دیگر بود. پایه‌های این دو سطح تاریخی ـ جغرافیایی به طور مشخص بعد از برآمدن سردار سپه، به صورت نهادی شکل گرفت و نه‌تنها تا پایان این دوره دوام آورد، بلکه با همان ویژگی تا دهۀ 1340 هم به حیات خود ادامه داد.

    این کتاب بر اساس و محور این تزهایی که گفته شد، سامان یافته و نویسنده کوشیده تا روایتش به واقعیت نزدیک باشد. این کتاب روایت چندگانه‌ای از تاریخ دورۀ پهلوی اول در گیلان بر اساس موارد پیش‌گفته به دست داده که به طور مستقل و در فصل‌های جداگانه اما مرتبط با یکدیگر به موازات هم پیش رفته‌اند. بنابراین در فصل نخست به تحولات سیاسی پرداخته شده، فصل دوم، تحولات اقتصادی، فصل سوم تحولات زیربنایی، فصل چهارم تحولات اجتماعی و شهری و سرانجام در فصل پایانی تحولات آموزشی و فرهنگی این دوره بررسی شده است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها