التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخيار
تاريخ طرابلس الغرب | |
---|---|
پدیدآوران | ابن غلبون طرابلسی، محمد بن خلیل (نويسنده) زاوی، طاهر احمد (محقق و معلق) |
عنوانهای دیگر | التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخيار |
ناشر | دار المدار الإسلامی |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 2004م , 1425ق |
شابک | 9959-29-131-6 |
موضوع | طرابلس (ليبي) - تاريخ، طرابلس (ليبي) - سياست و حکومت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ط4الف2 239 DT |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخيار، اثر ابوعبدالله محمد بن خلیل بن غلبون طرابلسی (متوفی 1150ق)، کتابی است یکجلدی به زبان عربی با موضوع تاریخ اسلامی. این کتاب شرحی است بر قصیده استاد ادیب، شیخ احمد بن عبدالدائم انصاری طرابلسی (قرن دوازدهم قمری) که آن را در مدح طرابلس و بهعنوان ردیهای بر عبدری سرود که در سفرش به طرابلس متعرض مواردی درباره طرابلس شده بود که با حقیقت سازگار نبود.
ساختار
کتاب حاوی ترجمه مؤلف و شیخ احمد طرابلسی، مقدمه چاپهای اول و دوم و محتوای مطالب در فصلهای متعدد و خاتمه است.
گزارش محتوا
نویسنده در این اثر تا بدان جا که علمش به آن میرسیده به بیان آنچه درباره طرابلس از اخبار و جایگزینی کشورهای اسلامی و... و وقایعی مانند انقلاب و جنگ و... وجود دارد، پرداخته. وی این امور را از فتح اسلامی تا اواسط حکم احمد پاشای قره مانلی، بیان کرده است.[۱]
وی در این اثر، به ترجمه بسیاری از علمای طرابلسی اعم از آنان که برای تحصیل علم سفر کردهاند یا آنان که در همین شهر دانش آموختهاند، پرداخته است. همچنین بسیاری از شهرها و مکانها و حدود جغرافیاییشان را که در اثنای تدوین این اثر یافته، ذکر کرده است. این کتاب شرحی است بر قصیده استاد ادیب، شیخ احمد بن عبدالدائم انصاری طرابلسی که آن را در مدح طرابلس و بهعنوان ردیهای بر عبدری سرود که در سفرش به طرابلس متعرض مواردی درباره طرابلس شده بود که با حقیقت سازگار نبود.[۲]
میتوان تاریخ را نوعی دفاع از وطن نامید. شاید به همین دلیل بوده که ابن غلبون را به تألیف این کتاب، کشانده است؛ وی وقتی دید عبدری در سفرش به طرابلس، آنجا را ذم کرده، و استاد احمد انصاری با سرایش قصیدهاش ردیهای بر عبدری سروده، خودش را ملزم دید آن قصیده را شرح کند تا محاسن طرابلس را شرح داده و وقایعی که موجب علو قدر و رفعت شأن آن است، نشان دهد.[۳]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. پس از پایان محتوای مطالب، احمد زاهر، معاهدات دولت قره مانلی و دولتهای اروپایی را که شامل نه بند است ذکر کرده و پسازآن به تعریف از نسخه کتابخانه خطی اوقاف طرابلس دست زده است.
بر این کتاب، حدود دویست سال گذشته که در میان مهملات کتابها مانده بوده و جز اهل کتابی که شناخت با نامهای کتابها داشتهاند، از آن بیخبر بودهاند. محقق مینویسد: برای من فرصتی دست داد که در سال 1348 با استاد احمد تیمور پاشا آشنا شوم. او از کسانی بود که عنایت تام به علم و جمع کتابهای اسلامی دارند. من از وی پرسیدم: آیا کتاب تاریخ طرابلس غرب را دارید؟ او بدون درنگ پاسخ داد: کتاب «تاریخ ابن غلبون» را دارد. کتاب را از وی عاریه گرفتم و پسازآن خوب دیدم از رویش استنساخ کنم. برای این امر از وی اجازه گرفتم و اجازه داد.[۴] نسخه احمد پاشا، تصویر از روی نسخه کتابخانه پاریس در سال 1344 بوده که به خط مغربی زیبایی نوشته شده بوده ولی تحریفات فراوانی داشته است. محقق، در اینکه این تحریفات از جانب نویسندههای اثر بوده یا خود، مؤلف شک دارد. او نسخه دیگری جز نسخه مذکور که در تصحیح این کتاب از آن یاری بجوید ازاینرو برای تصحیح به تاریخ ابن خلدون و... مراجعه کرده است. طاهر زاوی همچنین برخی کلمات متن را تغییر داده و برخی دیگر را بر بعضی، مقدم کرده است؛ که البته این موارد، کم است. گاه نیز یک یا دو کلمه به متن افزوده که البته تغییری در معنا ایجاد نمیکند. در بسیاری از موارد نیز از ترس اینکه مبادا کاری کند که منظور نویسنده را تغییر دهد، تغییری ایجاد نکرده است. وی زیاداتش را در میان [ ] قرار داده است. عنوانگذاری، فهرستبندی و پاراگرافبندی نیز از دیگر کارهایی است که محقق، روی این کتاب انجام داده است.[۵]
این کتاب، توسط ناشر دیگری (المطبعة السلفیة و مکتبتها) در 1349 قمری تقریباً با همین مقدمه چاپ شده است؛ البته دو بخش دیگر در مقدمه کتاب یعنی بیان خلاصهای در تاریخ حاکمان طرابلس، و مقدمه چاپ دوم در آن اثر وجود ندارد.[۶] طاهر احمد زاوی در مقدمه چاپ دوم کتاب مینویسد: ازآنجاییکه چاپ پیشین کتاب تمام شده بود و در بازار نبود، مناسب دیدم که آن را با برخی زیادات دوباره چاپ کنم؛ به مقدمه چاپ اول، چیزی در وصف طرابلس افزودم که برخی از امور مربوط به دورانهای قدیمش را در آن بیان کردم و روایتی از اشغال اسپانیا و شوالیههای باستانی طرابلس را که نویسنده در کتاب، بیان نکرده، به آن افزودم. ازآنجاییکه این متن طولانی بود آن را بهصورت تعلیقه نیاوردم؛ بلکه در هسته اصلی کتاب ذکرش کردم و در ابتدا و انتهای آن بر اینکه این متن زیادتی است از جانب من توضیح دادم تا خواننده آن را با اصل متن کتاب، اشتباه نکند. همچنین در آخر این نشر، خاتمهای درباره حاکمان خانواده قره مانلی که نویسنده کتاب در اوایل سقوطشان زنده بوده، افزودم. طاهر احمد زاوی، در نگارش خاتمه بر ترجمه به عربی طه فوزی از کتاب «طرابلس الغرب تحت حكم أسرة القرمنلي» رودلف میکاکی، تکیه کرده است. وی همچنین تاریخ خانواده جبالی طرابلسی (أسرة الجبالي الطرابلسية) را هم به این اثر افزوده که از نظر مؤلف کتاب، مخفی مانده است (با اینکه مؤلف همعصر با این خاندان بوده.).[۷]
نکته قابلتوجه این است که در چاپ قاهره در 1349 قمری نام کتاب بهصورت «تاريخ طرابلس الغرب المسمی التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخبار» آمده و در این چاپ بهصورت «تاريخ طرابلس الغرب المسمی التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخيار» که در نام اولی منظور از «أخبار» یعنی حوادثی که در آن سرزمین رخ داده و در دومی منظور از «أخيار» یعنی اشخاص نیکی که در آن سرزمین زیستهاند.[۸]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه کتاب.
- زاوی، طاهر احمد، تاریخ طرابلس الغرب التذکار فیمن ملک طرابلس و ما کان بها من الأخبار، تألیف ابن غلبون طرابلسی، المکتبة السلفیة و مکتبتها، قاهره، 1349ق.
وابستهها
تاريخ طرابلس الغرب: المسمی التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخبار