تاریخ تشیع در ایران (ابوالقاسم شاکر)

    از ویکی‌نور
    تاریخ تشیع در ایران (ابوالقاسم شاکر)
    تاریخ تشیع در ایران (ابوالقاسم شاکر)
    پدیدآورانشاکر، ابوالقاسم (نویسنده)
    ناشرسپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمايندگي ولی فقیه، اداره آموزش‌های عقیدتی سیاسی
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشرمجلد1
    چاپ1
    موضوعشيعه - تاريخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏2‎‏*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاریخ تشیع در ایران اثر ابوالقاسم شاکر، پژوهشی است پیرامون تاریخ مذهب شیعه اثناعشری در ایران که به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با پیشگفتار اداره آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه و مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در قالب شانزده درس، تنظیم شده است.

    موضوع اصلی این دروس، بررسی عوامل ورود و گسترش تشیع در ایران تاکنون بوده که علاوه بر آن، در دو درس نخست، به شناساندن مفهوم و مبانی تشیع و چگونگی پیدایش این مذهب و سیر تکوینی آن پرداخته شده است.[۱]

    کتاب حاضر با استفاده از منابع مختلف تاریخی و کلامی، به‌ویژه دو کتاب «تشیع امامی در ایران» نوشته پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و «تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن هفتم» نوشته رسول جعفریان، تدوین شده است.[۲]

    در پایان هر درس، پرسش‌هایی مربوط به محتوای همان درس، ذکر شده است.

    گزارش محتوا

    در پیشگفتار، به اهمیت و نقش زیربنایی آموزش‌های عقیدتی و سیاسی در نیروهای نظامی اشاره گردیده.[۳]و در مقدمه نویسنده، نکاتی پیرامون کتاب مطرح شده است.[۴]

    در درس اول، به مباحث کلی اختصاص یافته و در آن، ضمن بررسی معنای لغوی و اصطلاحی شیعه و تشیع و انشعابات شیعه، به بحث پیرامون اصول اعتقادی و سیاسی شیعه پرداخته شده است.[۵]

    پیرامون انشعابات شیعه، به این مطلب اشاره شده است که مذهب شیعه تا زمان امام حسین(ع)، هیچ‌گونه انشعابی نپذیرفت، ولی پس از شهادت آن حضرت(ع)، اکثریت شیعه به امامت امام سجاد(ع) قائل شدند و اقلیتی معروف به کیسانیه، محمد بن حنفیه را امام و مهدی موعود دانستند که در کوه رضوی غایب شده و روزی ظاهر خواهد شد. پس از امام سجاد(ع)، انشعابات دیگری نیز در شیعه صورت گرفت که از اغلب آن‌ها جز نامی در کتاب‌ها نمانده است. امروزه تنها سه گروه از آن‌ها در جهان باقی مانده که عبارتند از: زیدیه، اسماعیلیه و امامیه اثناعشری.[۶]

    در درس دوم، به بحث پیرامون منشأ پیدایش تشیع پرداخته شده است. برخی نویسندگان متعصب یا ناآگاه، بدون توجه به این نکته که برای پی بردن به اصالت و حقیقت هر چیز، باید به زمان و علل ظهور آن توجه نمود، کوشیده‌اند تشیع را مانند سایر فرقه‌ها، گروهی نوظهور یا حزبی سیاسی قلمداد کنند که در اثر تحولات و دگرگونی‌های تاریخی، سیاسی و یا اجتماعی پدید آمده است و می‌خواهند با اتهاماتی واهی، آن را از پیکر اسلام جدا سازند. از این‌رو، دیدگاه‌ها و نظریات گوناگونی درباره منشأ و تاریخ پیدایی تشیع ابراز کرده‌اند که به نظر نویسنده، این اختلاف دیدگاه‌ها، خود بهترین دلیل بر ابطال دیدگاه‌های مغرضین و ناآگاهان و اثبات دیدگاه حق و مستند شیعه است که دوران و منشأ پیدایی شیعه را به عصر نبوت باز می‌گرداند. وی در این درس، با اشاره به نه دیدگاه در این‌باره، دیدگاه‌های غیرمنصفانه را رد و نظر مطابق با واقع را انتخاب نموده است.[۷]

    در درس سوم، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا در زمان پیامبر(ص)، کسانی بودند که علی(ع) را به‌عنوان ولی و امام پذیرفته و او جانشین پس از پیامبر(ص) قبول کرده باشند؟.[۸]

    نویسنده در این درس به شیعه زمان پیامبر و پس‌ازآن اشاره می‌کند و از شیعیانی چون سلمان فارسی، عمار بن یاسر، ابوذر غفاری و مقداد نام می‌برد.[۹]

    در درس چهارم، به بررسی نقش سلمان فارسی در تشیع ایرانیان پرداخته شده است. وی نخستین ایرانی است که پس از جستجوی دامنه‌دار و رنج‌های فراوان، گم‌شده خویش را پیدا کرد. او از چشمه زلال اسلام ناب محمدی سیراب گردید و گوی سبقت را در دین‌داری و تقوا از هم‌کیشان خویش ربود. به اعتقاد نویسنده، سلمان فارسی نه‌تنها از ایرانیان پیشگام به اسلام، بلکه وی از پیشگامان تشیع و از اعضای اصلی هسته مرکزی تشیع بود.[۱۰]

    نویسنده در درس پنجم، موالی و عوامل گرایش آن‌ها به تشیع را بررسی کرده است. ازجمله مهم‌ترین ای عوامل، می‌توان به عدالت حضرت علی(ع) اشاره نمود. موالی و توده مردم ایران که از ستم و اجحاف و حق‌کشی ساسانیان به ستوه آمده بودند و از جهنم طبقاتی و تبعیض رنج می‌بردند، گم‌شده خود را در اسلام یافته، آن را با آغوش باز پذیرفتند. ایرانیان که چند صباحی زیر لوای اسلام و در سایه فرح‌بخش حکومت اسلامی می‌خواست بیارامد و رنج‌های گذشته خود را فراموش کند، بار دیگر خود را در جهنم و شکاف طبقاتی اموی یافت. ایرانیان حکومت اسلامی را در دو چهره کاملاً متفاوت دیده بودند: حکومت تبعیض‌آمیز و غرق فساد بنی‌امیه و سپس بنی‌عباس و دیگر حکومت عدالت‌گستری علی(ع) که در پاسخ به تقاضای چند درهم اضافه برادرش عقیل از بیت‌المال، آهن تفتیده بر کف دستش می‌نهد و می‌خواهد به جرم عاریه یک شبه گلوبندی از بیت‌المال، دست دخترش را قطع کند و فرماندارش را به دلیل شرکت در یک مهمانی اشرافی که گروهی گرسنه بر آستان آن در ایستاده بودند، به‌شدت توبیخ می‌کند. ایرانیان الگوی خود را در چنین حاکی یافت و او را خلیفه به‌حق مسلمانان دانست و از مدعیان دروغین بیزاری جست.[۱۱]

    در درس ششم و هفتم از گسترش تشیع در مناطق مرکزی ایران سخن به میان آمده است. نویسنده شهر قم را نخستین شهر شیعی در حوزه مرکزی ایران دانسته است زیرا معتقد است پیشینه تشیع در آن، به قرن اول هجری باز می‌گردد. به باور وی، درحالی‌که ایران آن دوران هنوز گرفتار کشمکش پذیرش اسلام و یا باقی ماندن بر کیش اجدادی خود بود، با سکونت اعراب شیعه در قم، این شهر مشی مذهب خود را هم انتخاب کرد.[۱۲]

    پیرامون تأثیر تشیع قم بر سایر مناطق، نویسنده معتقد است که با توجه به وجود علمای بزرگ شهر قم، به‌خوبی می‌توان حدس زد که تشیع از این منطقه به سایر شهرها سرایت کرده است. آوه یا آبه، یکی از شهرهای بین قم و ساوه، گرایش شیعی شدید داشت. هجرت برخی از سادات قم به آن شهر نیز دلیل بر شیعه بودن آن‌ها بوده است. کاشان یکی دیگر از شهرهای اطراف قم است که عملاً تابع شهر قم بوده است. همچنین تشیع از قم به‌سرعت به روستاهای اطراف آن رفته، مردم آن اطراف، مذهب تشیع را پذیرفته بودند.[۱۳]

    ری دومین پایگاه تشیع در ایران شناخته شده که ازجمله علل و عوامل گرایش مردم آن به تشیع، می‌توان به موقعیت جغرافیای ری؛ وجود وکیل یکی از نواب امام زمان(عج) در این شهر؛ حضور چشمگیر شخصیت‌های علمی و سیاسی سادات و بزرگان شیعه در این شهر؛ ظهور دولت شیعی‌مذهب آل‌بویه در قرن چهارم و پنجم هجری اشاره کرد.[۱۴]

    در درس هشتم، به بحث پیرامون رابطه هجرت امام رضا(ع) به ایران با گسترش تشیع در آنجا، پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، امام رضا(ع) تدابیر و اقداماتی در پیش گرفت که با اجرای آن‌ها، هوش از سر مأمون سیاستمدار ربود. اقداماتی که موجب یک انقلاب فرهنگی و سیاسی عمیق و وسیع به نفع شیعیان گردید که پس از نهضت علمی امام صادق(ع) در تاریخ تشیع نظیر ندارد.[۱۵]

    درس نهم، در مورد علویان و فتح طبرستان است. در آغاز دوره خلفای اسلامی، طبرستان از لحاظ سیاسی اهمیت چندانی نداشت؛ زیرا طبرستان آخرین منطقه ایران بود که به تصرف اعراب درآمد و فرمانروایان محلی آنجا، حتی پس از فتوحات مستقل بودند و سالیانه به خلفا خراج می‌پرداختند یا اینکه از طرف خلفا، همان مناطق تحت تصرف، در اختیار آنان قرا می‌گرفت. با نفوذ مسلمانان عرب در طبرستان و آشنایی مردم آنجا با اسلام، علویان که از جور حاکمان ظالم به دنبال پناهگاه امن بودند، به این دیار آمدند و چون علویان مخالف دستگاه خلافت بودند، مردم طبرستان که داعیه استقلال داشتند، از این‌جهت با آنان هم‌عقیده بودند. علویان با کمک خاندان‌های محلی و با همیاری مردم، توانستند حکومت خود را تشکیل دهند.[۱۶]

    در درس دهم، ضمن بررسی علل مهاجرت سادات به ایران، به بحث پیرامون تأثیرات مهاجرت علویان به ایران پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، هجرت علویان به ایران، تأثیرات فرهنگی مهمی بر جای نهاد. وقتی یحیی بن عبدالله محض که از نوادگان امام حسن(ع) بود از بیم هارون به دیلم رفت، مردم دیلم را به اسلام دعوت کرد و مسجدی بنا نمود و بدین ترتیب، قلوب مردم را به سوی اسلام سوق داد.[۱۷]

    در درس یازدهم، به آشنایی با دولت آل‌بویه پرداخته شده است. پیرامون مذهب آل‌بویه، نویسنده به این نکته اشاره دارد که با وجود منابع زیادی که به این موضوع پرداخته‌اند، تردیدی در تشیع آل‌بویه نمانده است.[۱۸]

    درس دوازدهم، تشیع ایلخانان مغول مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هجوم مغول‌های به سرزمین‌های اسلامی، نقش عالمان شیعه ازجمله خواجه‌نصیرالدین طوسی در مهار مغول‌ها و شیعه شدن اولجایتو، ازجمله مطالب این درس است.[۱۹]

    در درس سیزدهم و چهاردهم، تشیع و نقش آن در دولت صفویه و رسمیت یافتن این مذهب در ایران، مورد بررسی قرار گرفته.[۲۰]و در درس پانزدهم، تحولات شیعه از صفویه تا انقلاب اسلامی ایران، بررسی شده است.[۲۱]

    در آخرین درس نیز نقش امام خمینی(ره) در تأسیس حکومت اسلامی در ایران بررسی شده است.[۲۲]


    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع، در انتهای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع.[۲۳]، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.[۲۴]

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص13
    2. ر.ک: همان
    3. پیشگفتار، ص9-11
    4. مقدمه نویسنده، ص12-13
    5. متن کتاب، ص14-26
    6. همان، 15-16
    7. همان، ص28
    8. ر.ک: همان، ص43
    9. ر.ک: همان، ص43-51
    10. همان، ص52
    11. ر.ک: همان، ص67-68
    12. ر.ک: همان، ص72
    13. ر.ک: همان، ص78
    14. ر.ک: همان، ص80-82
    15. همان، ص87-94
    16. همان، ص99-100
    17. ر.ک: همان، ص107
    18. همان، ص120
    19. همان، ص123-131
    20. همان، ص132-146
    21. همان، ص148-158
    22. همان، ص161-168
    23. ر.ک: پاورقی، ص77
    24. ر.ک: همان، ص80

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها