ابن محبوب، حسن بن محبوب
ابن محبوب، حسن بن محبوب بن وهب بن جعفر بن وهب سَرّاد (زراد) بَجَلى (149-224ق/776-839م)، از راویان امامى کوفه. طوسى کنیه او را ابوعلى آورده است.
اطلاعات درباره زندگى وی برگرفته از گفتههای نواده او جعفر بن محمد بن حسن است که توسط کشى نقل شده است. وهب جد اعلای حسن بندهای از «سِند» بود که به زرهسازی اشتغال داشت و توسط جریر بن عبدالله بجلى، صحابى پیامبر(ص)، آزاد گشته بود. دادن نسبت سراد (زره ساز) و بجلى به ابن محبوب، به همین مناسبت بوده است.
روایات ابن محبوب
تاریخ وفات و عمر او نیز در همین سند گزارش شده، ولى وجود نام بعضى از محدثان متقدم چون ابوحمزه ثمالى (د 150ق) در مرتبه شیوخ ابن محبوب در پارهای از اسانید، موجب شده تا رجالیان معاصر در صحت آنها تردید نمایند.
البته باید در نظر داشت که جز روایت ابن محبوب از ابوحمزه که از همان سده 3ق/9م توجه اهل فن را جلب کرده و موجب شده بود تا برخى در امانت ابن محبوب تردید کنند، دقت دیگر اسانید اندکى که در آنها ابن محبوب از رجال هم طبقه ابوحمزه روایت کرده، نیز مىتواند مورد تردید قرار گیرد.
درباره روایت ابن محبوب از امام صادق(ع) که در دو سند دیده مىشود، این را نیز باید افزود که آن هر دو مستند فاقد دقت کافى شمرده مىشوند.
در ضمن، شاید بتوان روایات او از رجال این طبقه را نوعى ارسال در سند دانست که در آن زمان میان راویان امامى چندان غریب نمىنمود. بنابراین در مورد کسانى که نام آنان در اسانید روایات پس از ابن محبوب قرار گرفته، نمىتوان با قاطعیت نظر داد که شیوخ بىواسطه او بودهاند، چنانکه درباره نامهای واقع شده پیش از ابن محبوب نیز مىتوان تردید کرد که راویان مستقیم او بوده باشند.
به هر روی طوسى در الفهرست روایت او را از 60 تن از اصحاب امام صادق(ع) مورد تأیید قرار داده و در فهرستهایى که بر اساس اسانید روایات تنظیم شده، به ویژه در اسانید الحسن بن محبوب اثر شبیری زنجانى، شمار کسانى که ابن محبوب از آنان روایت کرده، بسیار بیش از این تعداد است و در میان آنان نام رجالى چون على بن رئاب، هشام بن سالم جوالیقى، عبدالله بن سنان، علاء بن رزین، محمد بن نعمان صاحب الطاق، عبدالله بن بکیر، على بن ابى حمزه بطائنى، حسن بن صالح بن حى و ابوالجارود زیاد بن منذر به چشم مىخورد.
با اینکه نام او را در میان اصحاب امام کاظم(ع) آوردهاند، ولى روایتى که ابن محبوب به طور روشن از آن امام نقل کند، دیده نمىشود.
درباره امام رضا(ع) علاوه بر اینکه ابن ندیم و طوسى او را از اصحاب وی شمردهاند، روایاتى از ابن محبوب به نقل از آن امام(ع) در دست است که در اکثر آنها تصریح شده که ارتباط به صورت مکاتبه بوده است؛ اما اینکه ابن ندیم، ابن محبوب را از صحاب امام جواد(ع) نیز شمرده، در منابع دیگر تأیید نشده است.
راویان
در مورد روایت کنندگان از ابن محبوب باید گفت در اسانید روایات نام نزدیک به 100 تن به عنوان راوی حدیث از وی دیده مىشود که از مشاهیر آنان حسین بن سعید اهوازی، ابراهیم بن هاشم قمى، احمد بن ابىعبدالله برقى، احمد بن محمد سیاری، فضل بن شاذن، ابراهیم بن محمد ثقفى، محمد بن حسین بن ابى الخطاب و احمد بن محمد بن عیسى اشعری شایان ذکرند.
اصحاب اجماع
کشى او را، به قول ارجح، پنجمین نفر از شش تن اصحاب اجماع در میان اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) شمرده است.
طوسى نیز او را توثیق کرده و از ارکان اربعه درعصر خود شمرده است و نیز در روایات آمده که امام رضا(ع) او را ثنا گفته است.
فقه روایی
در منابع پیشین چون رجال کشى از ابن محبوب به عنوان فقیه یاد شده و عناوین آثار یافت نشده او نیز این نکته را تأیید مىکند، اما عنوان فقیه را در این مورد باید به عرصه فقه روایى محدود شمرد.
خاندان ابن محبوب
از افراد خاندان ابن محبوب نام چند تن دیگر در منابع دیده مىشود: هارون فرزند حسن، محمد پسر دیگر وی و جعفر فرزند محمد.
آثار
- المشیخه، مهمترین اثر منتسب به این محبوب کتاب المشیخه است که احمد بن حسین بن عبدالملک آن را براساس نام مشایخ ابن محبوب مرتب کرده است.
گفته شده که این کتاب در میان متقدمان شیعه، بیش از مختصر مزنى میان شافعیان شهرت داشته است.
کتاب المشیخه با ترتیب ابن عبدالملک، از طریق ابوالحسن ابن زبیر به ابوعبدالله ابن عبدون و از طریق او به طوسى رسیده و از طریق طوسى نیز به کسانى چون قطبالدین راوندی رسیده است.
طریق دیگری نیز به روایت تَلعکبری از ابن عقده وجود داشته که مورد استفاده طوسى در تهذیب قرار گرفته و بعدها به دست ابن طاووس رسیده است.
اگرچه روایات ابن محبوب در تدوین کتب اربعه شیعه بسیار مورد توجه بوده، ولى ترتیب ابن عبدالملک از المشیخه تنها در آثار طوسى و در سطحى محدود، مورد استفاده قرار گفته است.
گویا المشیخه تنها اثری است که از ابن محبوب به متأخران رسیده و در سده 6ق/12م مورد استفاده راوندی و حسن بن فضل طبرسى در مکارم الاخلاق واقع شده و ابن ادریس گزیدههایى از آن را در «مستطرفات» السرائر آورده است.
در سده 7ق محقق حلى در المعتبر و نیز در سطحى گستردهتر ابن طاووس، در آثار خود از آن بهره بردهاند.
در سده 9ق نیز حسن بن سلیمان حلى در مختصر بصائر الدرجات مطالبى از این کتاب نقل کرده و شهید ثانى در سده 10ق حدود هزار حدیث از المشیخه را برگزیده و در تألیفى گرد آورده بوده است.
گفتنى است که در سده 4ق ابوسلیمان داوود بن کوره قمى ترتیب دیگری از کتاب المشیخه فراهم کرده بود که در آن براساس ابواب فقهى مرتب شده بود، ولى ظاهراً چندان مورد اقبال قرار نگرفت.
از دیگر آثار ابن محبوب مىتوان:
- التفسیر،
- النکاح،
- الحدود،
- الدیات،
را نام برد.
همچنین طوسى از اثری دیگر با عنوان النوادر که در حدود هزار برگ بوده، یاد کرده که رابطه آن با کتاب المشیخه قابل تأمل است.
ابن محبوب به عنوان راوی آثار سلف نیز نقش بسزایى ایفا کرده و بسیاری از اصول و مصنفات شیعه از طریق او به آیندگان رسیده است.
شایان ذکر است که جز چند مورد، همه موارد مذکور در الفهرست طوسى و الرجال نجاشى برگرفته از فهرست ابن بَطه قمى بوده و وی آنها را به واسطه احمد بن محمد بن عیسى اشعری از ابن محبوب روایت کرده است[۱].
پانویس
- ↑ بخش فقه، علوم قرآنى و حدیث، ج4، ص586-585
منابع مقاله
بخش فقه، علوم قرآنى و حدیث، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.