باستان‌گرایی در هنر قاجار

باستان‌گرایی در هنر قاجار تألیف علی‌اصغر میرزایی‌مهر، یافته‌های این کتاب که تکیه بر قراین فرهنگی و مصداق‌های هنری دارد، از اساس منظری متفاوت را در برابر خواننده می‌گشاید. این یافته‌ها نه‌تنها پیدایش باستان‌گرایی را حدود 150 سال عقب‌تر می‌برد، یعنی به حدود اوایل دورۀ قاجار می‌رساند، بلکه حوزۀ آن را نه سیاست که در ساحت هنر جستسجو و اثبات می‌کند.

باستان‌گرایی در هنر قاجار
باستان‌گرایی در هنر قاجار
پدیدآورانمیرزایی‌مهر، علی‌اصغر (نویسنده)
ناشرپیکره
مکان نشرتهران
سال نشر1403
شابک4ـ4ـ92746ـ622ـ978
کد کنگره

ساختار

کتاب در دو بخش و هشت فصل تدوین شده است.

گزارش کتاب

باستان‌گرایی را علاقه به شناخت و احتمالاً احیای برخی یا تمامی ارزش‌های موجود در گذشته‌های درخشان تعریف کرده‌اند. آن‌گاه که از باستان‌گرایی در سپهر فرهنگی ایران سخن به میان می‌آید، غالباً مقصود از «گذشتۀ درخشان» مقطع قبل از اسلام است. امروزه باور غالب در میان اهل بینش چنین است که پدیدۀ باستان‌گرایی توسط طیف معدودی از روشنفکران سکولار و ملی‌گرا مقارن با انقلاب مشروطیت در ایران پدیدار شده است و پس از انتقال قدرت از قاجار به پهلوی، رضاشاه از آن با عنوان حربه‌ای در برابر مذهب بهره برد؛ پس باستان‌گرایی و باستان‌گرایان را برمی‌کشد و آن را سرلوحۀ سیاست‌های فرهنگی دولتش قرار می‌دهد.

جلوه‌ها و نمودهای عینی باستان‌گرایی را نیز در انتخاب نام خانوادگی پهلوی برای خاندان سلطنت، دعوت از باستان‌شناسان نام‌آور جهانی و توسعۀ علم باستان‌شناسی با تأکید بر مطالعۀ آثار قبل از اسلام، تغییر تقویم رسمی کشور از هجری قمری به شمسی، توجه ویژه به اندیشه‌های زرتشتی و زرتشتیان به عنوان فرزندان راستین ایران‌زمین می‌توان مشاهده کرد. پهلوی دوم نیز به پیروی از پدر با برپایی جشن‌های 2500 ساله و تغییر مجدد تقویم هجری شمسی به شاهنشاهی، انتخاب لقب آریامهر برای خویش و... سویه‌های دیگری از آن را بازتاب می‌دهد.

یافته‌های این کتاب که تکیه بر قراین فرهنگی و مصداق‌های هنری دارد، از اساس منظری متفاوت را در برابر خواننده می‌گشاید. این یافته‌ها نه‌تنها پیدایش باستان‌گرایی را حدود 150 سال عقب‌تر می‌برد، یعنی به حدود اوایل دورۀ قاجار می‌رساند، بلکه حوزۀ آن را نه سیاست که در ساحت هنر جستسجو و اثبات می‌کند.

کتاب در دو بخش کلی تنظیم شده است. بخش نخست که سه فصل آغازین را دربر می‌گیرد، به تحلیل بسترهای فرهنگی پیدایش و بالندگی باستان‌گرایی در دربار قاجار به‌ویژه سال‌های سلطنت فتحعلی شاه اشاره دارد. چون در عصر مورد مطالعه یعنی نیمۀ اول حاکمیت قاجار، اروپاییان حضوری پررنگ در ایران داشته‌اند و ردپای ایشان را در بسیاری از تحولات آن روز می‌توان دید و نیز چون این گمان می‌رود که بستان‌گرایی مذکور کم وبیش متأثر از پژواک نئوکلاسی‌سیسم و باستان‌گرایی غربی باشد، پس طی دوفصل دوم توجه اروپاییان به ایران پژوهیده می‌شود. اما از آن‌رو که هر تحولی در بستر جامعه و مبتنی بر واقعیت‌ها روی می‌دهد، شناخت دقیق فضای فرهنگی حاکم بر دربار فتحعلی‌شاه و ترسیم تصویری روشن از آن ضرورتی است که فصل سوم را پدید آورده است.

با توجه به فردمحوربودن حاکمیت و نظام اجتماعی در عصر قاجار و جایگاه بی‌چون‌وچرای شاه به عنوان مرکز قدرت و تصمیم‌گیری در همۀ زمینه‌ها، عامل اصلی پدیدارشدن تحولات هنری را نیز باید منبعث از خواست شاه و شاید برخی خواص پیرامون و سیاست‌های درباری دانست؛ به‌ویژه آنکه فتحعلی شاه را حاکمی هنرپرور می‌دانیم که شعر می‌سراید و شعر می‌شناسد، خوشنویسی می‌کند و خوشنویسان را گرامی می‌دارد، نقاشان را تشویق می‌کند و مقام و منزلت و لقب می‌بخشد و در دربار مکانی برای استقرار ایشان دایر می‌کند. بنابراین مؤثرترین عامل در تحول هنری عصر موردنظر به سوی باستان‌گرایی را نیز باید در خواسته‌ها و برنامه‌های فتحعلی شاه جستجو کرد. بخش دوم پژواک گستردۀ باستان‌گرایی را در هنرهایی نظیر نقاشی، نقش‌برجسته‌سازی، معماری، و شعر و ادبیات بررسی می‌کند. فصل پایانی نیز به سرنوشت باستان‌گرایی در نیمۀ دوم عهد قاجاریه و چگونگی دگردیسی تدریجی آن از حوزۀ هنر به حوزۀ سیاست در ابتدای دورۀ پهلوی می‌پردازد. بدیهی است که نمود باستان‌گرایی در تمامی شاخه‌های هنری عهد قاجار یکسان نیست؛ مثلاً در نقش‌برجسته‌های به مرز الگوبرداری مستقیم از آثار باستانی نزدیک می‌شود، اما در هنر معماری تأثیر آن کم‌رنگ‌تر است.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها