الطبقات الكبرى المسمّى لواقح الأنوار القدسية في مناقب العلماء و الصوفية
الطبقات الكبری | |
---|---|
پدیدآوران | شعرانی، عبدالوهاب بن احمد (نویسنده)
وهبه، توفیق علی (محقق) سایح، احمد عبدالرحیم (محقق) |
عنوانهای دیگر | لواقح الانوار فی طبقات الاخیار لواقح الأنوار القدسیة في مناقب العلماء و الصوفیة |
ناشر | مکتبة الثقافةالدينية |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1426 ق یا 2005 م |
چاپ | 1 |
شابک | 977-341-201-6 |
موضوع | اولیا - سرگذشتنامه
زنان عارف عارفان - سرگذشتنامه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 278 /ش7ط2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الطبقات الكبرى، المسمّى لواقح الأنوار القدسية في مناقب العلماء و الصوفية، تأليف عبدالوهاب بن احمد شعرانى (898-973ق)، يكى از مهمترين كتب طبقاتنگارى صوفيه با نام اصلى «لواقح الأنوار في طبقات الأخيار» و معروف به «طبقات الشعرانیالكبرى» است. تحقيق و ضبط كتاب توسط احمد عبدالرحيم السايح و توفيق على وهبه انجام پذيرفته است.
ساختار
كتاب در دو جلد تنظيم شده است. جلد اول، مشتمل بر مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و متن كتاب است كه در چند بخش به معرفى اعلام علما و صوفيه پرداخته است: 1. ذكر گروهى از صحابه و تابعين (24 نفر)؛ 2. گروهى از بزرگان تابعين (95 نفر)؛ 3. جماعتى از عبّاد زن (15 نفر)؛ 4. ذكر گروه ديگرى از صوفيان (162 نفر). جلد دوم، مشتمل بر ذكر تتمه ذكر احوال گروهى از تابعين (37 نفر) و خاتمه در ذكر احوال مشايخ مؤلف (87 نفر) و ذكر تعدادى از علماى اهل سنت است.
گزارش محتوا
نویسنده مقاله «فصلى در تاريخنگارى اسلامى؛ طبقات»، در ذكر دلائل ايجاد طبقاتنگارى به اين نكته اشاره كرده كه پس از تأسيس علم رجال، نياز به ايجاد رشتهاى ديگر احساس شد كه در آن، ضمن بيان تاريخ تولد و مرگ راويان و يا حداقل تعيين زمان حيات علمى آنان و نيز مشخص كردن سرزمينى كه در آن به تعليم و تعلم اشتغال داشتهاند، آنها را دستهبندى نموده و تشخيص امكان برقرارى رابطه شاگردى و استادى را در سلسله سند فراهم آورد. اين رشته كه به نام «طبقات» شناخته مىشود، در حقيقت حلقه مكمل زنجيره «اسناد» و «رجال» بود كه بدون آن، فايده آن دو بهطور كامل به دست نمىآمد. روشن است كه بستر پيدايش و يا لااقل بستر رشد اين رشته، سيره و سنت نبوى بود كه دانشمندان اسلامى را در قرون اولیه واداشت تا با هدف حفظ احاديث نبوى و جلوگیرى از تحريف و جعل، به ايجاد و تكميل آن بپردازند؛ هرچند بعدها صاحبان علوم ديگر همانند كلام، فقه، طب و... و البته نه با نظم و انضباط طبقاتنگارى محدّثين، به روشهاى گوناگون در علوم خود از آن بهره گرفته و مطالبى را به رشته تحرير درآوردند.[۱]
محقق كتاب در مقدمهاش، به معرفى كتاب و ذكر اهميت آن پرداخته است. سپس ملاك صحت سخنان صوفيه را مطابقت با كتاب و سنت دانسته و به سخنانى از ابراهیم دسوقى، شيخ على خواص، شيخ محمد عنان و شيخ ابوالحسن شاذلى استشهاد كرده است.[۲]
مورخ صوفى اين كتاب بهزعم خود، شرح حال زاهدان و صوفيان از عصر صحابه تا زمان خود را گردآورى كرده است؛ كه در اين راستا از زندگىنامه ابوبكر و ديگر خلفاى چهارگانه شروع كرده و سپس به بقيه صحابه مىرسد و تا پایان قرن نهم و بخشى از قرن دهم به ترتيب زمان و نه با رعايت طبقاتنگارى خاصى، كتاب خود را ادامه مىدهد و در هر مورد علاوه بر شرح حال آنها به ذكر بعضى از عبارات نغز آنها با اصطلاح «عيون كلامهم» مىپردازد.[۳]
نویسنده در مقدمه، كتابش را ذكر خلاصهاى از طبقات جماعتى از صحابه و تابعين تا انتهاى قرن نهم و بخشى از قرن دهم دانسته است. وى همچنين مقصود از تأليف كتاب را فهم راه و روش و آداب مقامات و احوال صوفيان دانسته و تأكيد كرده كه تنها عيون كلام و جواهر سخنان آنان را ذكر كرده است.[۴]
شعرانى لازم ديده است كه پس از مقدمه اصلى و پيش از پرداختن به احوال صوفيان، مقدمه ديگرى را بيان كند. اين مقدمه در صدد تبيين اين مطلب است كه روش صوفيه مبتنى بر استباط از كتاب خدا و سنت رسولالله(ص) است. وى انكار گروهى نسبت به صوفيه را ناشى از جهل آنها از احوال صوفيان دانسته و به اين كلام از قشيرى استناد كرده است كه در تمام عصرها علما نسبت به شيوخ صوفيه ابراز تسليم و تواضع نموده و به آنها تبرک جستهاند و اگر صوفيان ويژگى و برترى خاصى نداشتند امر بر عكس بود.[۵]
شعرانى در اولین بخش از طبقات در ذكر شرح حال صحابه و تابعين، پس از ذكر شرح حال خلفاى ثلاثه به ذكر فضائل و كلمات اميرالمؤمنين على(ع) پرداخته است؛ از آن جمله است: «قسم به خداوند كه دوست ندارد مرا مگر مؤمن و دشمن ندارد مرا مگر منافق».[۶]در ادامه شرح حال شخصيتهایى چون طلحه، زبير، سعد بن ابىوقاص، ابوعبيده جراح، عبدالله بن مسعود، سلمان فارسی، ابوذر غفارى و در انتها امام حسن(ع) و امام حسین(ع) ذكر شده است.[۷]
در بخش ديگرى از طبقات به شرح حال تعدادى از سادات و بزرگان تابعين پرداخته شده است. اويس قرنى، عامر بن عبدالله بن قيس، مسروق بن عبدالرحيم، اسود بن زيد نخعى، ابوسعيد بصرى، محمد بن حنفيه و عمر بن عبدالعزيز از جمله زهاد تابعين و صوفيه هستند. نامهاى مبارک امام سجاد(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) نيز در بين اسامى اين بخش آمده است. درباره امام جعفر صادق(ع) به داستان معروف سفيان ثورى كه يكى از منحرفين متصوفه بوده و ايراد او بر نحوه لباس پوشيدن آن حضرت اشاره شده است. همچنين به كلام آن حضرت خطاب به ابوحنيفه اشاره شده كه فرمود: «اى ابوحنيفه باخبر شديم كه تو قياس مىكنى. اين كار را نكن؛ چراكه اولین كسى كه قياس كرد شيطان بود».[۸]
در جزء دوم كتاب، تعداد ديگرى از اعلام شناسانده شدهاند و در انتهاى كتاب تعدادى از علماى مذاهب اهل سنت بدون ذكر شماره بهاختصار معرفى گرديدهاند.[۹]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب هر جلد در ابتداى آن ذكر شده است. آدرس آيات و برخى توضيحات نویسنده در انتهاى پاورقىها ذكر شده است.
پانويس
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب.
- صفرى فروشانى، نعمتالله، «پيشينه طبقاتنگارى در ميان مسلمانان»، آدرس مقاله در پايگاه مجلات تخصصى نور: مجله كتاب ماه دين، ارديبهشت 1381، شماره 55، صفحه 66 تا 83.
- صفرى فروشانى، نعمتالله، «فصلى در تاريخنگارى اسلامى؛ طبقات»، آدرس مقاله در پايگاه مجلات تخصصى نور: مجله تاريخ اسلام، زمستان 1379، شماره 4، صفحه 32 تا 71.