الذخيرة في علم الكلام
الذخيرة في علم الكلام كه به الذخيرة وذخيرة العالم و بصيرة المعلم نيز شهرت يافته است يكى از مهمترين كتب كلامى سيد مرتضى محسوب مىشود. سيد مرتضى اين كتاب را بعد از ديگر كتاب كلامى خويش؛ يعنى الملخص في اصولالدين نگاشته است. او كتاب اول را كه درصدد بيان عقائد شيعه در اصول دين بود، نوشته كه متأسفانه ناقص مانده است. لذا او در اين كتاب قصد داشته آنچه را كه در كتاب اول بيان ننموده است را بيان كند و در واقع اين كتاب مكمل و متمم كتاب اول مىباشد.
الذخيرة في علم الکلام | |
---|---|
پدیدآوران | علمالهدی، علی بن الحسین (نویسنده) حسینی اشکوری، احمد (محقق) |
ناشر | جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1411 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | کلام شیعه امامیه - قرن 5ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 209/7 /ع8ذ3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اهميت اين كتاب به اين است كه مىتوان گفت كتاب الذخيره، تنها كتاب مؤلف در كلام است كه به عموم مسائل كلامى پرداخته و نظرات خود را در آنها بيان نموده است. اين كتاب بعد از مؤلف مورد توجه علماء شيعه واقع شده است و از آن استفاده نمودهاند و گاه بر آن شرح نوشتهاند كه از آن جمله، مىتوان به شرح شاگرد سيد مرتضى يعنى حلبى بر اين كتاب نام برد.
ساختار و گزارش محتوا
مطالب مطرح شده در كتاب هر چند از نظم و انسجام خاصى برخوردار نيست و به صورت كلام فى... هر بخش بدون حفظ تناسب با بخش قبل بيان شده است؛ اما همۀ مطالب را مىتوان طبق دستهبندى مشهور كتب كلامى در پنج بخش بيان نمود. مباحث مربوط به توحيد(اسماء و صفات)، مباحث مربوط به عدل(افعال و آجال و...) مباحث مربوط به نبوت، مباحث مربوط به امامت و مباحث مربوط به معاد، كه تفصيل آنها براساس نظم كتاب چنين است.
- باب في اننا نفعل على سبيل التولید: مؤلف در اين باب طى دو فصل اثبات مىكند كه آنچه از انسان صادر مىشود، افعال اوست بر سبيل تولید.
- الكلام في الاستطاعة و احكامها و ما يتعلق بها: مؤلف در اين باب در 7 فصل قدرت را اثبات و شرائط و مبادى آن را بيان مىكند.
- الكلام في التكليف: در اين باب طى 13 فصل بحث شده است از حقيقت تكليف، صفات مكلّف، غرض از تكليف، مسائل مربوط به مكلّف، ماهيت انسان، نيكو بودن تكليف، انقطاع تكليف و بعضى مسائل ديگر تكليف.
- الكلام في الاعادة و ما يتعلق بها: مؤلف در اين باب طى 5 فصل بحث مىكند از اينكه چه چيزهایى جائز است، اعاده شوند و چه چيزهاى ممتنع است، اعاده شوند.او اثبات مىكند كه اعادۀ جواهر جائز است و بحث مىكند از چيزهایى كه توسط آنها جواهر از بين مىروند.
- الكلام في المعارف و النظر و احكامها: در اين باب بحث شده است از نظر و احكام آن، تقليد در معارف و منشأ علم به معارف.
- الكلام في اللطف: در اين باب مؤلف ابتداء لطف را تعريف كرده و وجوب آن را اثبات مىكند و سپس رابطۀ آن را با حسن تكليف و قبح تكليف بيان مىكند.
- الكلام في الآلام: در اين باب مؤلف الم را تعريف كرده و وجه حسن يا قبيح بودن الم را بيان و سخن بكريه و اصحاب تناسخ را ابطال مىكند.
- الكلام في الاعواض: در اين باب بحث مىشود از وجه حسن بودن عوض و وجوهى كه به واسطۀ آنها عوض براى خداوند واجب مىشود. و وجوهى كه عوض به واسطۀ آنها ساقط مىشود.
- الكلام في الآجال: مؤلف در اين باب بحث مىكند از حقيقت اجل و احكام آن.
- الكلام في الارزاق: در اين باب مؤلف اثبات مىكند كه تنها به رزق حلال رزق گفته مىشود و کیفیت طلب رزق را بيان مىكند.
- الكلام في الاسعار: مؤلف در اين باب سعر و رخص و غلاء را تعريف مىكند.
- الكلام في الافعال: در اين باب بحث شده است از ثواب، عقاب و احكامشان.
- الكلام في النبوات: مباحثى كه مؤلف در اين باب بيان كرده است، عبارتند از: تعريف رسول و نبى، اثبات حسن بعثت انبياء، دلالت كردن معجزات بر نبوات، جائز بودن ظهور معجزه از غير نبى و عصمت انبياء قبل و بعد از نبوت.
- الكلام في الاخبار: يكى از مباحثى كه مىتوان گفت از توابع مباحث نبوت است اخبارى است كه از پيامبر به ما رسيده است. مؤلف در اين باب خبر را تعريف كرده و کیفیت حصول علم از آن را بيان مىكند.
- الكلام في النسخ: مؤلف در اين باب كه باز از ملحقات مبحث نبوت مىباشد، بحث كرده است از نسخ شرايع، صحت نبوت حضرت خاتم(ص)، معجزه بودن قرآن، وجه دلالت كردن قرآن به نبوت آن حضرت و بيان ديگر معجزات پيامبر.
- الكلام في الامامة: مباحثى كه در اين باب مطرح شده است، عبارتند از: اثبات وجوب وجود امام در هر زمانى، بيان صفات امام، واقع شدن نص به امامت امیرالمؤمنین(ع)، سخنى پيرامون امامت ابوبكر، افضل مردم بودن امیرالمؤمنین(ع)، حكم محارب با امیرالمؤمنین(ع) و اثبات امامت سائر ائمۀ اثنیعشر.
- الكلام في الوعيد السمعى: در اين باب مؤلف بحث مىكند از احكام اهل آخرت، عذاب قبر، حساب، ميزان، صراط، مستحق ثواب و عقاب و اكفار و تفسيق.
- الكلام في الامر بالمعروف و النهى عن المنكر: در اين باب مباحث پيرامون امر به معروف و نهى از منكر؛ همچون اكراه و توابع آن است.
- الكلام في ما يستحقه الله تعالى من الاسماء: مؤلف در اين باب بحث مىكند از اسمائى كه براى خداوند مستحق هستند. او اسماء را به سه دسته تقسيم كرده و هر گروه را در يك فصل بيان مىكند كه عبارتند از اسمائى كه بر خداوند اطلاق مىشود از جهت قادر بودنش، اسمائى كه بر او اطلاق مىشود از جهت عالم بودنش و اسمائى كه بر حضرت حق تبارك و تعالى اطلاق مىشود به جهت حىّ بودنش.
- الكلام في ما يستحقه تعالى من الصفات: مؤلف در مورد صفات خداوند ابتداء بحث مىكند از اوصافى كه مختص به يك نوع نيست، سپس از صفاتى كه راجع به افعال اوست، صفاتى كه راجع به اراده و كراهت اوست و در آخر از صفات سلبيه حضرت حق.
ويژگىها و معايب كتاب
- اهميت كتاب: اين كتاب يكى از بهترين كتب كلامى شيعه به حساب مىآيد كه از ديرباز مورد استفاده و استناد علماء كلام واقع شده است.
- از سوى ديگر مؤلف كه يكى از متكلمين بزرگ شيعه است، كتابى غير از اين كتاب در همۀ مباحث كلام ندارد. او قبل از نوشتن الذخيره شروع به نوشتن كتاب ديگرى به نام الملخص في الكلام نمود. او در اين كتاب به تفصيل آراء و كلمات ديگر متكلمين را مطرح و آنها را مورد نقد و بررسى قرار مىداد و لكن مشكلات روزگار باعث شد، مؤلف تنها به نگارش جزء مختصرى از اين كتاب موفق شود. لذا الذخيره چون به عموم مسائل كلامى پرداخته است، از جايگاه ويژهاى برخوردار است.
- شيوۀ نگارش: مؤلف در نظر داشته كه در اين كتاب مطالب را به اختصار بيان كند و در اوائل كتاب نيز چنين كرده است؛ ولى در اواخر كتاب به تفصيل روى آورده است. او خود در خاتمه مىگويد«بين اوائل الكتاب و اواخره تفاوت ظاهر فان أوله على غاية الاختصار و البسط و الشرح معتمدان في اواخره و العذر في ذلك انا بدأنا باملائه و النية فيه الاختصار الشديد تعويلا على ان الاستيفاء و الاستقصاء يكونان في كتاب الملخص فلما وقف تمام املاء الملخص لعوائق الزمان التى لا تملك تغيرت النية في كتابنا هذا و زدنا في بسطه و شرحه».[۱]
- معاد در آخرت: يكى از بحثهاى مهم كلامى كه در اكثر كتب كلامى و حكمى مورد بحث واقع شده است، معاد در آخرت مىباشد و اين قضيه متأثر از شبهاتى همچون شبهۀ آكل و مأكول مىباشد. مؤلف مىگويد آنچه واجب است، در آخرت اعاده شود، اقل آن اعضايى است كه حيات متقوم به آن است؛ به طورى كه اگر اينها از بين بروند، ديگر به او حىّ نمىگويند. لذا اگر چاقى يك شخص از بين رفت و در آخرت به صورت شخص لاغر اعاده شد، اشكال ندارد؛ چون حيات او متقوم به چاقى نيست.
اما اجزاء اصلیه حائز نيستند كه از بين روند يا تبديل به اجزاء ديگران شود.
از اين رو اگر حيوانى آمد و از مردۀ كسى خورد يا مردۀ كسى تبديل به خاک شد و اجزاء آن جسد به طريق نباتى بر بدن شخص ديگر ملحق شد، اين جا بايد بگوييم اينها اجزاء اصلیه نيستند كه حيات آن شخص متقوم به اوست. اين سخنان همه مبتنى بر اين است كه متكلمين معاد جسمانى را با معاد مادى اشتباه گرفتهاند و اگر قائل به معاد جسمانى مأخوذ از روايات كه جسم اخروى را متكامل از جسم دنيوى مادى مىداند مىشدند، مجبور نبودند اين توجيهها را بكنند.
نسخه شناسى
اين كتاب براى اولین بار در سال 1370ق توسط مؤسسۀ نشر اسلامى وابسطه به جامعۀ مدرسين با تصحيح سيد احمد حسینى در 644 صفحه به چاپ رسيده است.
در اين كتاب مصحح مقدمهاى كوتاه حول كتاب و مقدمهاى نسبتا طولانى حول شخصيت مؤلف نوشته است.
اين نسخه داراى فهرست آيات، احاديث و مأثورات، فهرست ملل و اديان و مذاهب، فهرست اعلام اشخاص، مصادر تحقيق كتاب و فهرست محتويات كتاب مىباشد.
پانویس
- ↑ ص 607