التربیة العربیة الإسلامیة: المؤسسات و الممارسات

    از ویکی‌نور
    التربیة العربیة الإسلامیة: المؤسسات و الممارسات
    التربیة العربیة الإسلامیة: المؤسسات و الممارسات
    پدیدآورانالمجمع الملکي لبحوث الحضاره الاسلاميه. مؤسسه آل البيت (نویسنده)
    ناشرالمجمع الملکي لبحوث الحضاره الاسلاميه. مؤسسه آل البيت
    مکان نشرعمان - اردن
    سال نشر1989 /1990م
    چاپیکم
    موضوعآموزش و پرورش - کشورهاي عربي - تاريخ اسلام و آموزش و پرورش
    کد کنگره
    ‏ ‎‏/‎‏ت‎‏4‎‏م‎‏3‎‏ / 910/3 LC
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    التربیة العربیة الاسلامیة: المؤسسات و الممارسات، اثر مؤسسه آل البیت، کتابی است چهارجلدی که حاوی مقالاتی در مووضع تعلیم و تربیت اسلامی است.

    جلد اول

    جلد اول دربردارندۀ 37 مقاله تحقیقی و تخصصی در زمینۀ تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام است. مقالاتی با موضوعات بدیع و متنوع که خوب پرداخته شده‌اند و می‌توانند در نوع خود مفید و پرکنندۀ برخی از خلاءها و کاستی‌های تحقیقی در این حوزه باشند. مطالب این مجموعه مقالات - جز اندکی - در فارسی مطرح نشده که آن هم بیشتر در منابع ترجمه شده یافتنی است. فراوانی، اعتبار، تنوع منابع تحقیق، گزیده‌گویی در مقالات و نظارت علمی و گروهی بر نگارش ن‌‌هایی آنها، از ویژگی‌های خوب این مقالات است. در این مجموعه چون اکثر کار‌های انجام شده در کشور‌های عربی، از فرهنگ شیعی اثناعشری (امامیه)، فرهنگ شرق اسلامی (ایران و شرق آن) و نیز آنچه در کشور‌های مسلمان حوزۀ دریای خزر گذشته و حتی کشور ترکیه، غفلت شده است و چنان می‌نماید که تلاش بر آن بوده است که ابتدا از عرب گفته شود سپس از اسلام.

    1) تربیت در میان عرب‌های پیش از اسلام: این مقاله مخالف تصور رایج نسبت به اوضاع فرهنگی و اقتصادی عربستان پیش از اسلام است. نگارنده معتقد است از ربع الخالی که بگذریم، در عربستان سرزمین‌های بسیار سرسبزی وجود داشته است که نمونۀ آن در جنوب و حضر موت یافتنی بوده است.

    مردم عربستان، صاحب تمدن عالی بوده‌اند. این تمدن از هزارۀ دوم پیش از میلاد براساس کشاورزی و تجارت شکل گرفته است. در میان این مردم، قوانین اجتماعی حاکم بوده که برخی از آنها در الواح کشف شده در این مناطق آمده است. قتبانیه و معینیه از تاریخ استفاده می‌کرده‌اند. از نقش‌های به دست آمده برمی‌آید که عربها کتابت می‌دانسته‌اند و مثلا حروف عرب‌های جنوب (مسند) منقطع بوده است نه متصل، و کلمات معمولا از راست به چپ نوشته می‌شده است. این لغت تا زمان اسلام به کار برده می‌شده است؛ چنانکه، آخرین لوح کشف شده به این زبان، مربوط به ابرهه در 552 م برابر با 662 سبئی است.

    نگارنده در ادامه می‌افزاید: در عربستان مراکز آموزشی و معلم وجود داشته است. از سنگ‌نوشته‌‌های صفویه و ثموریه پیش از اسلام برمی‌آید که اینان بی‌سواد (امی) نبوده‌اند.

    از شواهد موجود برمی‌آید که قبایل عرب پیش از اسلام در وسط و شمال عربستان هم دست‌کم سیصد سال پیش از اسلام کتابت داشته‌اند و هرسخنی جز این نادرست است.

    از نظر نویسنده، عرب‌های پیش از اسلام خواندن و نوشتن می‌دانستند و واژۀ «امی» در قرآن مجید نه به معنای بی‌سواد، بل به معنای فاقد کتاب آسمانی بودن است که در مورد عرب‌های پیش از اسلام صادق است؛ پس مراد از امی، امی در کتابت نیست بلکه امی در دین است و شمار کسانی که به هنگام ظهور اسلام در مکه خواندن و نوشتن می‌دانسته‌اند زیاد بوده است، مدینه هم به طریق اولی افراد باسواد فراوان داشته است. حتی عرب‌های پیش از اسلام با زبان‌های بیگانه آشنا بوده و آنها را آموزش می‌داده‌اند. نام برخی از اشراف که در پیش از اسلام معلم بوده‌اند در آثار موجود است.

    2) آموزش در عصر سیره و راشدین: در این مقاله به مطالب زیر اشاره شده است:

    میراث فرهنگی عرب پیش از اسلام و توجه به فرق میان فرهنگ با کتابت، ویژگی‌های عمومی آموزش در عصر سیره و راشدین، دیدگاه اسلام نسبت به علم و تعلیم، آداب تعلیم و رسوم آن نزد مسلمانان، فعالیت‌های آموزشی در مکه پیش از هجرت، فعالیت‌های آموزشی در مدینه، گسترش آموزش اسلامی در شهرها و مناطق تازه مسلمان شده، مدینه مرکز جنبش فکری در عصر سیره و راشدین، ابزار و آلات کتابت، موضوعات و مواد آموزشی (قرآن و علوم آن، حدیث، فقه، لغت عرب، تاریخ، علم انساب، داستان، امثال و حکم، پزشکی و نجوم).

    مراکز تربیتی عرب در شام تا اواسط قرن چهارم هجری: مراکز آموزشی، متأثر از اوضاع اجتماعی و خواست بانیان و متولیان خود می‌باشند و بررسی این مراکز در هر منطقه اهمیت ویژه دارد؛ لذا، نگارنده به مراکز آموزشی شام تا قرن چهارم پرداخته است.

    وی برای بازشکافت مطلب، نخست از اهمیت شام به لحاظ نزدیکی به مهد رسالت و وجود بیت المقدس و مرکزیت خلافت یاد می‌کند؛ سپس، به پیدایش دو نظام آموزشی عام و خاص در شام اشاره می‌کند و می‌افزاید: آموزش عمومی در مساجد و مکتب‌خانه‌ها و رباطها گسترش یافت و آموزش خصوصی اختصاص به قصرها داشت که در ن‌‌هایت برخی از آنها تبدیل به کتابخانه شد. نگارنده در ادامه به آموزش کودکان در مساجد و مکتب‌خانه‌ها و خانه‌‌های بزرگان و مغازه‌ها و رباطها می‌پردازد و در پایان مقاله به آموزش خصوصی (که خاص خلفا و امرای اموی بوده است) اشاره می‌کند و مواد آموزشی آنها را یادآور می‌شود و به ایجاد اولین کتابخانه به دست معاویه و بیت الحکمه خواندن آن اشاره می‌کند.

    3) آموزش در آندلس تا پایان قرن چهارم: منابع تاریخی دربارۀ مراکز آموزشی و آموزش در بیرون خانه در آندلس تا حوالی 138 ه‍/ 755 م چیزی نگفته است. با پا گرفتن دولت مستقل در آندلس، حرکت علمی و تعلیمی تحول مثبت یافت و در عصر ناصر و سپس منصور ابن عامر به اوج رسید و تا زمان آشوب بربرها در پایان قرن چهارم فروکش نکرد. نگارنده پس از این به برخی از عوامل گسترش دانش و دانش‌جویی در آندلس اشاره می‌کند؛ سپس، به شرح اصطلاحات آموزشی: معلم، مؤدب، مکتب، مدرس و استاد می‌پردازد، از مراحل آموزشی (مرحله مکتب‌خانه و مرحلۀ پس از مکتب‌خانه) یاد می‌کند، از آداب و شروط آموزش و معلمی می‌گوید، به اجرت معلمی، برنامه درسی طلاب و آموزش دختران اشاره می‌کند و با ذکر چند نکته حل نشده در آموزش آندلس، سخن را به پایان می‌برد.

    4) آموزش در مغرب بین قرن سوم تا پنجم هجری: نگارنده این مقاله ابتدا به شرح اوضاع و احوال عمومی مغرب بین قرن سوم تا پنجم از جهات گوناگون می‌پردازد و از تأثر فرهنگی شدید مغرب از شرق اسلامی یاد می‌کند و می‌افزاید: مهمترین جلوۀ این تأثر در آموزش و پرورش خود نمود. آنگاه، به آموزش عمومی و آموزش عالی در غرب اسلامی می‌پردازد و در شرح آنها از جمله به نکات زیر یاد می‌کند: وجود گون‌های آموزش خصوصی در کنار آموزش عمومی در مکتب‌خانه، نهی از آموزش در مساجد و لزوم داشتن مکتب‌خانه، دستمزد معلمی و وجه شرعی آن، اشاره به ابن سحنون و قابسی و دو کتاب تربیتی آنها، جواز شرعی دستمزد برای آموزش قرآن از نظر مالک و مکتب فقهی مالکی و کراهت دریافت دستمزد برای آموزش دیگر مواد، نگرش خوارج مغرب در این باره، موضع مغربیان در قبال هدایایی که به معلمان تقدیم می‌شده است و برخی از عادات این امر، اوقات تدریس، تعطیلات درسی، مراحل هفت‌گانۀ آموزش و حفظ قرآن کریم، دیگر آموزش‌های مکتب‌خانه‌ها، توجه به مسائل اخلاقی فراگیران، سن آغاز آموزش، معلمان مکتب‌خانه و جایگاه و منزلت اجتماعی آنها، گسترش مکتب‌خانه در مغرب اسلامی. نگارنده پس از این به مرحلۀ آموزش پس از مکتب‌خانه از نگاه مالکیه می‌پردازد، از اوضاع اجتماعی و اقتصادی مالکیان در مغرب می‌گوید، به علوم و مواد آموزشی و کتاب‌های آنها اشاره می‌کند، به بازخورد آموزشی درگیری مالکیه با فاطمیه در مغرب می‌پردازد و از روش‌های تدریس در مغرب یاد می‌کند؛ سپس، به آموزش پس از مکتب‌خانه در میان فرق انشعابی اهل سنت مثل خوارج می‌رسد و از پیدایش حلقه درس در میان خوارج می‌گوید و با شرح نظام آموزش حلق‌های، از شاگردان این نظام آموزشی یاد می‌کند و به شیخ حلقه و جایگاه او می‌پردازد و از مواد آموزشی و دیگر کار‌های انجام شده در حلقات می‌گوید و از مراحل رشد در حلقه یاد می‌کند و به مسائل مالی حلقه‌ها و منابع تأمین آنها اشاره می‌کند و از رشد نظام حلق‌های می‌گوید.

    ادامه این مقاله در باب آموزش در عصر فاطمیه در مغرب است و در آن با نکات زیر آشنا می‌شویم: برخی از ویژگی‌های نظام آموزشی فاطمیان، نقش امام در این نظام آموزشی، مراحل آموزشی فاطمیه، مجالس و مناظره‌‌های آنها.

    نکته بعدی، شرح کوتاه نقش آموزشی رباطها در مغرب است و پس از آن اشارتی می‌شود به اجازۀ علمی در نظام آموزشی مغرب اسلامی و بفرجام با نظری کوتاه به نظریۀ تربیتی در مغرب اسلامی، مقاله پایان می‌پذیرد.

    6) آموزش نزد فاطمیان: فاطمیان در مغرب اسلامی کمتر از نیم قرن حکومت کردند و نظام آموزشی خاصی در مغرب از آنها بروز نکرد؛ اما، در مصر نزدیک به دو قرن حکومت کردند و اصولا مصر از زمان خلافت فاطمیان دچار تحول اساسی در سیاست آموزشی شد؛ چه، حکومت مستقل بود و از بغداد و شام و مدینه دستور نمی‌گرفت و نظام آموزشی تاز‌های در مصر پدید آمد که پیش از فاطمیان سابقه نداشت.

    فاطمیان در مصر، نظام آموزشی پیش از خود را نابود نکردند بل آن را متحول کردند که نمود‌های آن را در منابع تاریخی می‌توان یافت. در این دویست سال، آموزش کودکان رشد و گسترش بسیار یافت؛ اما، از لحاظ مواد درسی تفاوت چندانی در محتوا با دیگر نقاط جهان اسلام نداشت. آموزش عالی در مصر عصر فاطمیان در زمان خلیفه سوم فاطمی (الحاکم بامر اللّه)، جان تازه گرفت؛ چه وی (دار الحکمه) و دار العلمی بنا کرد که با دار العلم بغداد فرق داشت. هدف دار العلم مصر، گسترش آموزش علمی به شکل باز بود.

    این مرکز دارای چند دانشکده بود. از جمله ویژگی‌های دار العلم مصر، آموزش نظامی در آن بود، همچنین آموزش دینی در آن شکلی منظم گرفت و بیشتر در مسجد و قصر آموزش داده می‌شد. در قصر مجموع‌های از کتب فراهم آمد که سرانجام به پیدایش خزانة الکتب انجامید که نزدیک به یک میلیون و هفتصد هزار جلد کتاب داشت. آموزش در مسجد هم نقطۀ عطفی داشت و آن ایجاد جامع الازهر (7 رمضان 361 ه‍/ 22 یونیه 972 م) بود.

    7) نقش مجالس و حلقه‌ها در نظام تربیتی اسلام تا قرن پنجم هجری/یازدهم میلادی:

    در این مقاله به مطالب زیر اشاره شده است: اصول نظام تربیتی اسلام، فعالیت‌های تربیتی در صدر اسلام، مراکز تربیتی (منازل دانشمندان، مغازه‌‌های دانشمندان، مساجد، مجالس و حلقه‌‌های درس)، شرکت در اجتماعات علمی (درس‌های پرمستمع)، چگونگی القاء درس در این جلسات، مواد آموزشی در این جلسات، زمان آموزش، امتحان و آزمودن معلمان، مواد امتحانی، اجازات علمی در امر سماع که بعضا شفاهی بوده است، اجازۀ علمی مکتوب، سفر در پی کسب دانش، نقش تربیتی - آموزشی بازار و حتی کاروانسراها، جمع بازار و مسجد و مدرسه، مقابر و زوایای و نقش آموزشی آنها، کتابخانه‌ها و دار العلمها، میزان اهتمام به علوم اوائل در مساجد، توجه به علوم اسلامی در مساجد، روش و آداب معلمی و تدریس، روش‌های تعلیم و تعلم، زبان آموزشی، آداب و رسوم مدرسه‌ها، شهریه طلاب، شغل معلمی.

    جلد دوم

    این مجلد دارای پنج مقاله است که جملگی در فارسی تازگی دارد و مطالعه آنها برای فارسی‌زبانان علاقه‌مند غنیمت است. در این مجلد هم، از فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی شرق اسلامی (مگر آنچه در باب نظامیه و برخی مدارس بخارا آمده) و نیز فعالیت‌های فرهنگی - آموزشی امامیه سخنی در میان نیست، و حتی جنبش‌های فرهنگی آموزشی در غرب اسلامی چون آندلس را عربی جلوه داده‌اند.

    1) مدرسه با تأکید بر نظامیه‌ها: از نصوص موجود برمی‌آید که پیش از اسلام در میان عربها مدرسه و معلم و کتابت وجود داشته است. پس از پیدایش اسلام، در مدینه «دار القراء» پدید آمد و بی‌تردید مسجد در آموزش نقشی اساسی داشت و اصولا در مسجد غیر از علوم اسلامی هم تدریس می‌شد. مسجد آبشخور مدارس اسلامی شد و همزمان با آموزش در مسجد، مکتب‌خانه هم گسترش یافت؛ البته، واژه مدرسه تا اوائل قرن سوم به مفهوم آموزشی آن به کار نرفت.

    مکتب‌خانه در زمان مأمون (198-228 ه‍/ 813-833 م) به اوج شکوفایی رسید و نخستین تلاشها برای ایجاد مدرسه به زمان معتضد باللّه می‌رسد. در باب اولین مدرسه در جهان اسلام اختلاف‌نظر بسیار است. با این حال حق آن است که نخستین مدرسه در جهان اسلام در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم ساخته شد و آن مدرسه امام ابو حفص فقیه بخاری است. از برخی منابع برمی‌آید که در قرن سوم در سراسر بخارای قدیم مدارسی وجود داشته است که از شمار آنها اطلاعی در دست نیست.

    از مصادر اسلامی برمی‌آید که در نیشابور در آغاز قرن چهارم مدرسه وجود داشته است. از آغاز قرن پنجم جنبش مدرسه‌سازی در شرق اسلامی سرعت گرفت، اصولا عصر سلجوقیان به دوران گسترش مدارس شهرت یافته است.

    نگارنده در ادامه بحث به روند پیدایش و گسترش مدارس نظامیه و علل و انگیزه‌‌های گوناگون ایجاد آنها می‌پردازد و برخی اقوال را در این باب بازگو می‌کند. در باب نظامیه‌ها (غیر از نظامیة بغداد) جز در لابه‌لای شرح اقوال عالمان شافعی چیزی در دست نیست؛ اما، در باب مدرسه نظامیۀ بغداد مطلب فراوان است. نگارنده برای شرح بیشتر مدرسه نظامیه بغداد به نکات زیر اشاره می‌کند: منابعی که در آنها از این مدرسه یاد شده است، مواد آموزشی در این مدرسه، مناصب آموزشی چهارگانه در آن، نواب تدریس، معیدان، واعظان و وعظ، شمار شش هزاری طلاب مدرسه، افزایش مدارس بغداد در اواسط قرن پنجم، برخی واکنشها در قبال ایجاد مدرسه نظامیه در بغداد، استمرار نقش آموزشی مساجد در کنار مدارس، نخستین مدرسه در مصر، نخستین مدرسه در حجاز، اولین مدرسه در مغرب، اولین مدرسه در تونس، اولین مدرسه در آندلس، اشارتی به مدرسه مستنصریه در بغداد.

    2) مراکز آموزشی در عراق از قرن پنجم تا هفتم هجری: سیر حیات مراکز آموزشی در عراق (از قرن 5 تا 7) دو مرحله را طی کرده است: یکی مراکز پیش از مدارس و دیگری مدارس.

    بسیاری از دانشمندان درس خود را در منازلشان برپا می‌کردند. نشانه‌‌‌هایی در دست است که می‌رساند در خانه‌‌های عالمان بیش از دیگر اماکن، مجالس درس برپا می‌شده است و این ویژگی حتی پس از برپایی مدارس هم حفظ شد.

    نگارنده در ادامه، به آموزش در جوامع و مساجد می‌پردازد و از نقش آموزشی مسجد جامع و مواد آموزشی جوامع می‌گوید و به برخی از جوامع مهم و آموزش در آنها اشاره می‌کند؛ سپس، به مساجد می‌رسد و از آموزش در آنها و آداب و رسوم آن می‌گوید و از کتابخانه مساجد یاد می‌کند و به امور زیر می‌پردازد: شمار طلبه‌‌های مساجد، مدت آموزش در مساجد، ساعات تدریس، امکانات رفاهی برای طلبه‌‌های غریب، وضع مالی بسیار نامناسب طلاب، تعاون و همیاری میان طلاب.

    نکته بعدی این مقاله اشاره و نقدی است به دیدگاه کسانی که می‌گویند رباطها و زاویه‌ها از مراکز آموزشی بوده است؛ پس از این، گفتگو از مراکز خاص آموزش علوم غیردینی (فلسفه و ریاضیات) است. نگارنده بر آن است که هیچ نص صریحی در دست نیست که دلالت بر وجود چنین مراکزی داشته باشد مگر در باب آموزش پزشکی. درست است که بیت الحکمه، دار العلماء، بازار کتاب‌فروشان از مراکز فرهنگی بوده است که برخی از آنها در اختیار همگان و برخی دیگر خاص گروهی بوده است؛ اما این مراکز فرهنگی را نباید و نمی‌توان از مراکز آموزشی خواند.

    آموزش در این عصر متکی بر دو مقوله بوده است: یکی استاد و دیگری کتاب؛ از استادان یاد شد، اینک به کتاب و نقش آموزشی آن می‌پردازد و اشارتی کوتاه می‌کند به دار الحکمه و دار العلوم و کتابخانه و می‌افزاید: این مراکز از مراکز آموزشی به شمار نمی‌رفته است (ص 388).

    نگارنده پس از این به انگیزه‌‌های ایجاد مدارس مستقل اشاره می‌کند و با نقد دیدگاه احمد شلبی دربارۀ هدف‌های نظام الملک از تأسیس نظامیه‌ها، نظریۀ خود را می‌آورد؛ آنگاه، به ویژگی‌های مدارس و سازمان آنها می‌پردازد و با اشارتی به اهمیت مدارس و مقایسۀ درس آزاد و درس تحت برنامۀ مدارس، بحث را به انجام می‌رساند.

    3) مراکز آموزشی مرابطین و موحدین: در این مقاله پس از اشار‌های به اوضاع عمومی سیاسی و اجتماعی و فکری مغرب اسلامی در دوران مرابطین و موحدین، به شرح مراکز آموزشی قدیمی و استمرار آنها در دولت یادشده می‌پردازد و از مکتب‌خانه و نام جدید آنها «معلی»، «محضره» می‌گوید و از مؤدبان (معلمان خصوصی) و علت افزایش آنها یاد می‌کند و از اهمیت حفظ قرآن در کودکی از نگاه مغربیان می‌گوید و به مقایسه دیدگاه ابن خلدون و ابن العربی (مهدی) دراین‌باره می‌پردازد و از دستمزد معلمی و روش‌های ارتزاق معلمان یاد می‌کند؛ سپس، به آموزش در مرحلۀ پس از مکتب‌خانه نظر می‌کند و از میزان تحول این دست آموزشها در این دو دولت می‌گوید و به مکان آموزشی و اوقات تدریس و مواد آموزشی و اختلاف دیدگاه‌ها دراین‌باره می‌پردازد و با شرحی بر دستمزد تعلیم در مرحله پس از مکتب‌خانه، به بررسی مراکز آموزشی جدید می‌رسد و از رباط می‌گوید و به آموزش صوفیان اشاره می‌کند و از دلایل اقبال مردم مغرب به تصوف می‌گوید و روش‌های آموزش صوفیانه را شرح می‌دهد، و در ادامه به اقدامات مهدی بن تومرت (ابن العربی) و عبد المؤمن بن علی در تقسیم‌بندی مردم و بویژه تقسیم اهل علم به طلبه و حفاظ اشاره می‌کند و به شرح مرکز طلاب می‌پردازد و از سازمان آن و روش‌های تدریس در آن و امتیازات محصلان این مرکز و بافت سنی و اجتماعی آنها می‌گوید؛ سپس، به توضیح مؤسسۀ حفاظ می‌نشیند و از مجالس و مناظره‌ها در زمان مرابطین و موحدین یاد می‌کند و به پیدایش مدرسه در مغرب اشاره می‌کند و بفرجام از اجازۀ علمی می‌گوید.

    4) تاریخ آموزش در آندلس از قرن پنجم تا سقوط آندلس: این مقاله با اشار‌های به اهمیت بررسی موضوع، آغاز می‌شود؛ سپس، تحول و جنبش علمی و سهم اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی در آن می‌آید و نیز از نقش نظام آموزشی در شکوفایی و تفوق فکری و تمدنی در آندلس یاد می‌شود. پس از این، بحث مراکز آموزشی پیش می‌آید و با شرح مرحلۀ اول و مکان‌های آن (خانواده و مکتب‌خانه)، ادامه می‌یابد. نگارنده برای بازشکافت نظام آموزشی مکتب‌خان‌های، از گسترش مکتب‌خانه در دوران مرابطین و موحدین یاد می‌کند و به پراکندگی جغرافیایی مکتب‌خانه در آندلس اشاره می‌کند و می‌افزاید: پس از قرن پنجم، و در پی استیلای صلیبیان بر آندلس و همزمان با پریشانی اوضاع سیاسی دولت اسلامی، گسترش مکتب‌خانه هم کاهش می‌یابد. نگارنده پس از این به سن ورود به مکتب‌خانه (6 سالگی) و مدت تحصیل در آن می‌پردازد و از کودکان مکتب‌خانه و معلمان مکتب و برنامه و مواد آموزشی در مکتب‌خانه یاد می‌کند و تأثیر آراء تربیتی غزالی بر موحدین آندلس را گوشزد می‌کند؛ سپس، با اشاره به دستمزد معلمی در مکتب‌خانه و نیز آموزش دختران، مرحلۀ آموزش متوسطه در آندلس را مطرح می‌کند و برای توضیح مطلب به نکات زیر می‌پردازد: اماکن آموزشی این مرحله (مساجد، مدرسه)، بودجه این مراکز و محل تأمین آن، سن ورود به این مرحله، برنامه درسی این مرحله، معلمان و مسائل مربوط به معلمی در این مرحله، آموزش زنان در این مرحله و سرانجام دستمزد معلمان. نویسنده پس از این به مرحله دوم آموزش در آندلس می‌پردازد و از طلاب این مرحله و شیوخ آن و چگونگی برپایی کلاسها و سفر‌های علمی در این مرحله یاد می‌کند؛ آنگاه، به مجالس خلفا و امیران می‌پردازد و از آموزش زنان در مرحله دوم می‌گوید و با پرداختی کوتاه به آموزش خصوصی در آندلس، مقاله را به پایان می‌برد.

    5) مراکز آموزشی و فرهنگی شامات در عصر ایوبیان و ممالیک: در شامات مدرسه گسترش فراوان یافت. در شامات پیش از مصر مدرسه ساخته شد؛ البته، اگر بتوان دار القرآن را مدرسه خواند. امیران، برای ماندگاری نام خود بهترین کار را ساختن مدرسه می‌دانستند؛ لذا، نورالدین زنگی مدارس بسیار ساخت (زنگیه‌ها) و مدارس بسیاری را تعمیر کرد. ابن بطوطه در سفرنامه‌اش آورده است که در دمشق مردم برای ساختن مدرسه رقابت می‌کردند و مدارس دمشق دارای انواع مدرسۀ فقه، مدرسه حدیث، مدرسه قرآن، مدرسه عربی و مدرسه پزشکی بوده است. نگارنده در ادامه بحث از مدرسه‌‌های پنجگانۀ فوق، به شرح مدارس فقه و ادبیات عرب و پزشکی می‌پردازد؛ آنگاه، از نکات زیر دربارۀ مدارس پنجگانۀ یاد شده یاد می‌کند: هیأت علمی در این مدارس و تنوع آن (شیخ، مدرس، نائب مدرس، معید)، طلاب، مبصر، سال‌های تحصیل، شمار طلاب، عوامل برانگیزنده به طلبگی، امتحانات، ایام درسی، تحصیلات درسی، اوقاف مدارس، وظایف آموزشی، اداری و خدماتی مدرسه.

    مرکز آموزشی دیگر، مسجد است مهمترین مساجد آموزشی در شامات مسجد الاقصی و مسجد جامع اموی در دمشق است که نگارنده ابتدا به مسجد الاقصی و آنچه در آن آموزش داده می‌شده می‌پردازد؛ آنگاه، از مسجد جامع اموی و فعالیت‌های آموزشی آن یاد می‌کند؛ سپس، به برخی دیگر از مراکز آموزشی چون حرم حضرت ابراهیم علیه‌السّلام و برخی از جوامع دمشق و حلب اشاره می‌کند.

    نگارنده در ادامه به شرح دار القرآن و دار الحدیث و نظام آموزشی آنها می‌پردازد و با اشارتی به خانقاها، زاویه‌ها و رباطها و سهم و نقش آموزشی آنها، سخن را به فرجام می‌برد.

    جلد سوم

    هدف از جلد سوم، ترسیم چهره‌ای اجمالی از تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام است. در این مجلد نیز از فعالیت‌های امامیه در حوزۀ آموزشی غفلت شده است. مقاله‌ها کوتاه و متقن و بدیع است. مناسب است مقاله ششم این کتاب با مقالۀ ششم جلد سوم کتاب «دراسات تراثیة فی التربیة الاسلامیة2» اثر کتابشناسی تحلیلی توصیفی تعلیم و تربیت در اسلام (گزیده منابع عربی) جلد 1(صفحه 31)

    محمود قمبر و مقاله هفتم آن، با کتاب «المدارس الاسلامیة فی الیمن»1 اثر اسماعیل بن علی اکوع مطالعه شود. این نوشتار مشتمل بر نه مقاله به ترتیب زیر است:

    1) آموزش در مصر در زمان ممالیک: در این جستار، هدف بازشکافت چند و چون مراکز آموزشی و دینی در عصر ممالیک در مصر است. نگارنده برای این کار، در آغاز از اهتمام ممالیک به دین و آموزش و ترغیب مردم به فراگیری یاد می‌کند؛ آنگاه، نخست به شرح جوامع و مساجد بعنوان برجسته‌ترین مظاهر دینی و آموزشی آن دوران می‌نشیند؛ سپس، از مدارس یاد می‌کند، به فراوانی آنها و فلسفه این گسترش می‌پردازد، از بانیان مدارس و محل تأمین هزینۀ آنها می‌گوید، از مدارس اختصاصی مذاهب گوناگون اسلامی یاد می‌کند، به کتابخانۀ مدارس و مدرسه ایتام و برخی از تأسیسات جانبی مدارس اشاره می‌کند، سپس، به خانقاه می‌رسد و از اولین خانقاه در مصر که به دستور صلاح‌الدین ایوبی ساخته شد می‌گوید و اشاره می‌کند که خانقاه در عصر مملوکی به بالاترین درجه در سازمان و روش‌های آموزشی و گزینش علما برای حلقه‌‌های درس و وعظ و تفسیر رسید. مرکز آموزشی بعدی زاویه‌هاست که بکوتاهی از آن یاد می‌شود. نگارنده، در ادامه به مواد درسی و نظام آموزشی عصر ممالیک می‌پردازد، از روش تعیین مدرس و معید می‌گوید، از طلاب یاد می‌کند، ویژگی‌های طالب علم را برمی‌شمارد، از هزینه ماهانه هر طلبه می‌گوید، از اجازات علمی یاد می‌کند، از مکتب‌خانه‌‌های یتیمان و چگونگی ادارۀ آنها می‌گوید، به کتابخانه‌‌های جوامع عصر مملوکی و نیز سازمان و خدمات مدارس اشاره می‌کند.

    2) آموزش در مغرب در زمان سعدیان و علویان: در پنج قرن اخیر، آموزش در مغرب تحولاتی برجسته داشته است که خود تابع دگرگونی‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در این دوران در مغرب به شمار است. نگارنده این تحولات را در کمال اختصار در پنج مرحلۀ تاریخی از عصر سعدی اول 915-1012 ه‍/ 1509-1603) تا عهد حمایه (1330-375 ه‍/ 197-1956 م) بررسی می‌کند؛ سپس، به امور آموزشی در عصر سعدیان و علویان می‌پردازد و از ویژگی‌های آموزشی در این دوران می‌گوید، (آموزش به اجبار به کتابشناسی تحلیلی توصیفی تعلیم و تربیت در اسلام (گزیده منابع عربی) جلد 1(صفحه 32)

    عزلت کشیده شد، با این حال مغرب شاهد بازگشت گروه‌های علمی از آندلس و جز آن به شهر‌های خود بود)، نهضت آموزشی که در پی تحولات سیاسی در مغرب پدید آمد از جمله منجر به تأسیس مدارسی شد که هنوز هم پابرجایند (مدرسه قرائت، مدرسه حدیث، مدرسه فقه، مدرسه ادبیات، مدرسه تاریخ، تراجم و رجال، مدرسه ریاضیات، نجوم، پزشکی و موسیقی).

    نکته بعدی، اشارتی است به پار‌های از تربیت نگاشت‌های اسلامی در عصر مورد بحث مقاله، که عبارتند از: «الاقنوم فی مبادئ العلوم» اثر عبد الرحمن بن عبد القادر الفاسی (متوفی 1096 ه‍/ 1685 م)؛ «القانون» نوشتۀ حسن الیوسی (متوفی 1102 ه‍/ 1690 م)؛ «الابتهاج بنور السراج» از احمد بن المأمون البلغیثی (متوفی 1348 ه‍/ 1929 م) که شرحی است بر «سراج طلاب العلوم» اثر عربی بن عبد اللّه المساری (متوفی حدود 1240 ه‍/ 1824 م)؛ «نصائح و اشارات فی التربیة و التعلیم» اثر عبد المالک السلیمانی و محیی‌الدین المشرفی و العربی السعودی (کتاب اخیر در حوزۀ تربیت اسلامی نیست).

    نگارنده، پس از این به مواد درسی و روش‌های آموزشی می‌پردازد و از تلاش‌های اصلاح‌گرانه در حوزه آموزش یاد می‌کند و به آموزش در عهد حمایه اشاره می‌کند و از مراکز و شهر‌های بزرگ آموزشی مغرب می‌گوید (فاس، مراکش، محمدیه (ترودانت)، مکناس، تطوان، سلاو رباط).

    3) اوقاف و آموزش در مصر در زمان ایوبیان: این گفتار با شرحی بر وقف در اسلام و اهتمام صلاح‌الدین ایوبی و دیگر ایوبیان به وقف آغاز می‌شود؛ سپس، مطالب زیر در مقاله بازشکافی می‌شود: اوقاف و مکتب‌خانه‌‌های یتیمان، اوقاف و استفاده از آن برای ایجاد مساجد و جوامع، اوقاف و زاویه‌‌های علم در مساجد، اوقاف و خانقاه‌ها، اوقاف در خدمت رباطها و زاویه‌ها، نقش اوقاف در ایجاد و گسترش مدارس، اوقاف و بیمارستانها، اوقاف و کتابخانه در مدارس. نگارنده در ادامه به اوقاف، قاریان، مدرسان، معیدان و مؤدبان می‌پردازد؛ سپس، از اوقاف و کودکان مکتب‌خانه و طلاب مدارس می‌گوید. نکته بعدی اشاره به ارتباط مواد آموزشی و اوقاف و نیز اوقاف و نگارش منابع درسی است و همچنین از اوقاف و روش‌های تدریس، اوقاف و نظام آموزشی و اوقاف و سکونت طلاب، اندکی یاد می‌شود.

    4) اوقاف و آموزش در بیت المقدس از اواخر قرن ششم تا اوایل قرن دوازدهم هجری: پنج قرن مورد بحث این جستار، دوران شکوفایی وقف در جهان اسلام از جمله قدس و شامات است (ص 869). اوقاف در این برهه از زمان، نقش دستگاه‌های دولتی امروزه را داشته و ستون فقرات امور مالی مدارس و دیگر مراکز آموزشی به شمار می‌رفته است. شکوفایی اوقاف در قدس علل گوناگونی داشته که برخی دینی و برخی شخصی بوده است. اوقاف در قدس تقریبا تنها منبع تأمین هزینه‌‌های آموزشی بوده است. نگارنده برای روشن شدن نقش آموزشی اوقاف در قدس و فلسطین، به نکات زیر اشاره می‌کند:

    اوقاف و نقش آنها در آموزش در مسجد الاقصی، نقش مالی اوقاف در اداره مدارس، خانقاه‌ها و زاویه‌ها، نمونه‌‌‌هایی از موقوفات مدارس، خانقاه‌ها و زاویه‌ها، اثر وقف بر مدارس در آموزش و دیگر زمینه‌‌های زندگی، طلاب و فقیهان، شروط و شمار و ویژگی‌های آنها، کارکنان مدارس و شروط، ویژگیها و انواع آنها، مکتب‌خانۀ صلاح‌الدین ایوبی و چند مکتب‌خانۀ دیگر، وقف کتاب و کتابخانه، چند کتابخانه مهم، وقف کتاب بر مسجد الاقصی.

    5) آموزش پزشکی در اسلام: در این مقاله با مطالب زیر آشنا می‌شویم: آموزش پزشکی پیش از اسلام، آموزش پزشکی در صدر اسلام، وسائل آموزش پزشکی در اسلام (ترجمه، تألیف و توجه به کتابخانه)، بیمارستان در اسلام، بیمارستان‌های شام، بیمارستان‌های مصر، بیمارستان‌های مغرب، بیمارستان‌های آندلس، روش‌های درمان در بیمارستانها، مدارس پزشکی، مواد آموزش پزشکی در اسلام (نمونه برنامه‌ها، علومی که پیشنیاز آموزش پزشکی بوده است)، چگونگی گزینش دانشجوی پزشکی، تدریج در آموزش پزشکی، تبویب کتاب‌های پزشکی، توجه به مطالعه کتب پزشکی، مذاهب و آرای طبی (تعریف طب، اهمیت تجربه در طب، آرائی چند در باب جراحی، دارو‌های مفرد و دارو‌های مرکب، روش‌های فهم خواص داروها، اجازۀ طبابت و حسبه در طب).

    6) تربیت از منظر اباضیه: فرقه اباضیه از بیم آزار و کشتار مخالفان خود، در دعوت خود بسیار محتاط و مخفی عمل کرده و کوشیده‌اند با تربیت پیروان خود براساس علم سازگار با جوهر دین، آنها را برای دفاع عقلانی و منطقی از اباضیه آماده کنند. اباضیه در آغاز آموزش، از مکتب‌خانه‌‌های عمومی استفاده می‌کرده‌اند؛ اما، با آموختن مبادی علوم مکتبی، به مراکز آموزشی خاص اباضیه یعنی، دار القرآن و نیز مسجد روی می‌کرده‌اند.

    روی هم رفته چهارگونه مرکز آموزشی در فرهنگ آموزشی اباضیه قابل تشخیص است: دار القرآن یا مکتب‌خانه‌‌های خاص اباضیه، مجالس و همایش‌های عمومی که شرکت در آنها شرط سنی نداشته است، مجالس مشایخ که ویژه مبلغان اباضیه بوده است، مجالس حاملان علم که از مهمترین مجالس آموزشی و مخفی اباضیه بوده است.

    نگارنده، پس از این از نظام آموزشی در مجالس عزابه می‌گوید و به بازشکافت سازمان آموزشی آن می‌پردازد و از عوامل آموزشی و طلاب یاد می‌کند و از زندگی در مدرسه می‌گوید و به امتحانات می‌پردازد.

    7) درآمدی بر شناخت پناهگاه‌ها و سنگر‌های علم در یمن: این مقالۀ بسیار بدیع، شرحی است بر پدید‌های اجتماعی در میان زیدیه که از آن به هجرت‌های علم (هجرتگاه‌های عالمان) یاد می‌شود. نگارندۀ این مقاله را برای روشن شدن این موضوع نگاشته است. وی در آغاز به معنای لغوی و اصطلاحی هجرت می‌پردازد. در مفهوم اصطلاحی مردم یمن (زیدیه)، مراد از هجرت هرمکانی است که علما بدانجا می‌آمدند و در آنجا اقامت می‌گزیدند تا از آزار و اذیت حاکمان در امان باشند. هرگاه شماری از عالمان و فاضلان تقواپیشه در روستایی پناه می‌گرفتند، رؤسا و بزرگان قوم تهجیریه (قاعده و پیمان‌نام‌های) تهیه و امضا و ممهور می‌کردند که براساس آن متعهد می‌شدند از آن عالمان و فاضلان حمایت مالی و جانی بکنند، و این وثیقه را به اطلاع عموم می‌رسانند.

    نگارنده پس از این، به شرح قواعد تهجیر (پیمان‌نامه‌ها) می‌پردازد و شماری از آنها را عینا بازگو می‌کند؛ سپس، به علل پیدایش این پدیده اجتماعی در یمن می‌پردازد و از پیشینۀ آن‌که به قرن سوم هجری بازمی‌گردد، می‌گوید. پار‌های از علل مهم پیدایش این پدیده از این قرار است: اختلاف عقیدۀ حاکم و مردم (اختلاف در مذهب)، خروج و قیام عالمان زیدی علیه حاکمان غیرزیدی یمن، درگیری میان عالمان زیدی بر سر منصب امامت، گسترش و نشر احکام دینی، دوری از مردم و سر به جیب عبادت بردن. نکتۀ بعدی این مقاله، بررسی علل فروپاشی «هجر العلم» در یمن است.

    نویسنده پس از این به «معاقل العلم» که پناهگاه و به تعبیری هجرتگاه عالمان شافعی و حنفی است می‌پردازد و از علل پیدایش این پدیده و نیز شماری از قریه‌‌‌هایی که معقل بوده است، یاد می‌کند و در پایان تصویری از یکی از پیمان‌نامه‌‌های زیدی را ضمیمه مقاله می‌کند.

    8) جامع قروییان: این مقاله با شرح مفهوم قروییان (مخفف قیروانیان، و برگرفته از قیروان) آغاز می‌شود و با توضیح مطالب زیر ادامه می‌یابد: با آنکه جامع زیتونیه در تونس، 129 سال پیش از جامع قروییان ساخته شد، اما دانشگاه قروییان که 114 سال زودتر از الازهر مصر ساخته شد، نخستین دانشگاه در جهان است. چرا که ساخت آن از آغاز بعنوان دار الفقه و دار العلم صورت گرفت و اروپاییان به غلط یا تغافل دانشگاه بولونیه در ایتالیا را نخستین دانشگاه جهان قلمداد کرده‌اند.

    نگارنده در ادامه به مطالب زیر اشاره می‌کند: سخن مورخان در مورد آغاز تدریس در دانشگاه قروییان، رئیس دانشگاه قروییان و اشارتی به سازمان اداری این دانشگاه، مدارس تابع قروییان و نهضت مدرسه‌سازی در مغرب، کرسی‌های علمی، مواد درسی دانشگاه قروییان، سن ورود به دانشگاه، روش‌های آموزشی در دانشگاه قروییان، سنت‌های دانشگاهی، (سارد - گون‌های معیدی و دستیاری استاد) و نقش آن در تدریس موفق استاد، مجالس علمی مشترک، روش رفع خستگی و ملال از مجالس درس، پوشاک دانشمندان دانشگاه، نظام اجازات علمی، امکانات و تجهیزات دانشگاه (کتابخانه، ساعت‌های آبی و شنی و ساعت‌های پس از رنسانس اروپا در دانشگاه، آب‌نماها) و نقش این دانشگاه در پیوند مغرب به مشرق.

    9) دانشگاه زیتونه: این دانشگاه در سال 116 هجری در تونس بنا شد و بانی آن عبید اللّه بن الحبحاب است. در برخی از منابع، از این مرکز آموزشی با عنوان مسجد جامع تونس و المسجد الجامع یاد شده است و برخی از دانشمندان چون ابن الشباط (681 ه‍) و العبدری (688 ه‍) آن را جامع الزیتونه خوانده‌اند.

    آنچه در ادامۀ این مقاله آمده از این قرار است: اولین شیخ و استاد زیتونه، شهرت زیتونه از همان آغاز تأسیس، زیتونه در قرن پنجم و پس از آن، زیتونه در عصر دولت خفصیه، زیتونه و شکوفایی علم فقه در تونس، مواد آموزشی زیتونه، استمرار توجه به زیتونه، زیتونه پس از استقلال و تبدیل نام آن به دانشگاه زیتونیه و تقسیم آن به پنج دانشکده، زیتونه در معرض توفان، تأثیر حوادث سیاسی اجتماعی دهه اول قرن 15 هجری قمری در پار‌های دانشکده‌‌های دانشگاه زیتونیه.

    جلد چهارم

    جلد چهارم در پی بررسی و معرفی گوشه‌‌‌هایی از تاریخ تعلیم و تربیت در اسلام است. این مجلد شامل هشت مقاله است. در این جلد نیز از امامیه و شرق اسلامی سخنی در میان نیست. مقالات این جلد (جز مقاله هشتم) تاکنون در فارسی طرح و بحث نشده و برخی از آنها در میان منابع عربی تعلیم و تربیت اسلامی هم کاملا بدیع است.

    1) سرزمین شنقیطیه و نقش آن در گسترش دانش و جهاد: این سرزمین در موریتانی امروز واقع بوده است. پس از سپری شدن دوران مرابطین، حرکت علمی در شنقیطیه جان گرفت. این شهر از شهر‌های کهن بوده که یک بار در 160 هجری احیا شد و بار دیگر در 660 هجری پس از ویرانی شهر نخست احیا شد و به مرکزی برای عالمان بدل گشت. این شهر در زبان عامه به یکی از شهر‌های هفتگانه شهره است.

    در شنقیطیه، مراکز آموزشی برپا شد که آنها را محضره می‌خوانده‌اند، نگارنده در شرح سهم علمی این شهر، ابتدا به محضره‌ها می‌پردازد و از ویژگیها، شروط و مواد درسی در آنها یاد می‌کند، تا به وجه شباهت و وجه افتراق آنها با مدارس سنتی در جهان اسلامی اشاره کرده باشد.

    نگارنده در بحث دوم خود، از ابزار آموزش (لوح، قلم، مرکب، کاغذ و کتاب) یاد می‌کند و با شرح آنها، از سن آغاز تحصیل در محضره و پایان آن می‌گوید و می‌افزاید:

    محضره زمان درسی خاصی نداشته و همیشه دایر بوده است مگر در تعطیلات دینی معهود، ساعات درسی خاصی هم در محضره رعایت نمی‌شده و وقت درس سازگار با وقت طلاب بوده است در عین حال گون‌های تقسیم زمانی برای درسها وجود داشته است.

    نگارنده پس از این به برخی از آداب آموزشی در شنقیطیه می‌پردازد و در شرح آن از نکات زیر می‌گوید: آزادی طلاب در گزینش متن درسی، رعایت اصل تدریج و سیر از آسان به دشوار، حفظ متون درسی، تکیه بر متن واحد و پایان بردن آن، آزادی طلاب در گزینش مقدار درس، تکیه بر تکرار برای حفظ درسها، بازخوانی متون. پس از این گفتگو از نوع رابطۀ استاد با شاگرد است، و نگارنده در آن به روش‌های تدریس، تنبیه، امتحان، پایان تحصیلات و اجازه‌نامه اشاره می‌کند؛ سپس، به مواد آموزشی و برنامه درسی محضره می‌پردازد و شماری از متون درسی در محضره را برمی‌شمارد؛ آنگاه، به فعالیت‌های استعماری تجار و کاشفان پرتقالی در شنقیطیه (موریتانی) و مقاومت فرهنگی و نظامی عالمان این دیار در برابر آنها می‌پردازد.

    2) نقش فرهنگی و تربیتی مسلمانان در غرب آفریقا، از قرن پنجم تا هشتم هجری: این مقاله، خواننده را به مطالب زیر شناسا می‌کند: هدف مقاله، اهمیت موضوع مورد بحث، گسترش اسلام در غرب آفریقا، نقش کشور مالی در گسترش فرهنگی و تربیتی در غرب آفریقا، مظاهر فرهنگی و تربیتی اسلام در غرب آفریقا (برپایی مراکز آموزشی، استفاده از مسجد برای آموزش، ترغیب عالمان به سفر به آفریقا و استقبال خوب از آنها برای گسترش اسلام، دایر کردن مراکز فرهنگی و آموزشی، ایجاد برنامه‌‌های درسی و تهیۀ متون درسی، اعزام طلبه به مراکز آموزشی شناخته شدۀ جهان اسلام مثل الازهر، سهم علمای غرب آفریقا در حیات فرهنگی و تربیتی در جهان اسلام).

    3) تاریخ آموزش اسلامی در غرب آفریقا پیش از استعمار: حیات علمی در غرب آفریقا پیش از سلطۀ استعمار بر آنجا، بسیار به حیات علمی دیگر سرزمین‌های اسلامی می‌مانده و متأثر از علوم و فرهنگ اسلامی بوده و موجب پیدایش تمدن اسلامی در آن دیار شده است. آموزش‌های اسلامی در غرب آفریقا به بیرون آمدن آن سرزمین از جاهلیت و درآمدن به تمدن اسلامی انجامید.

    این مقاله در پی بررسی عوامل آموزشی مؤثر در گسترش فرهنگ اسلامی در غرب آفریقاست. برای تحقق این خواسته، نگارنده ابتدا به فرهنگ مسجدسازی و آموزش‌های مسجدی و برخی از مسجد‌های مهم آن دیار که در آنها برنامه‌‌های آموزشی دایر بوده است می‌پردازد؛ آنگاه، از مکتب‌خانه و مدت تحصیل در آن و مواد آموزشی در مکتب‌خانه و دو نوع مکتب‌خانه یاد می‌کند و به مرکز سوم آموزشی یعنی، منازل علمان و شیوخ می‌پردازد و از آموزش در قصرها می‌گوید و به پیدایش مدارس در آنجا اشاره می‌کند و از نقش آموزشی زاویه‌‌های صوفیان یاد می‌کند.

    بحث بعدی این مقاله دربارۀ معلم در غرب آفریقاست و در آن از نکات زیر یاد شده است: ارتباط علما با حکومت، جایگاه و منزلت اجتماعی علما، اوضاع زندگی و چگونگی امرار معاش مدرسان، سطح علمی مدرسان، گرایش به آموزش‌های تخصصی، مبلغان معلم، شیوخ صوفیه و نقش آموزشی و آموزگاری آنها، برنامه درسی روزانه، روش‌های تدریس، اجازۀ علمی، القاب علما (مدرس، فقیه، مفتی، محدث، حافظ، شیخ، مالم - معلم، آلفا - فاهم - فقیه، الفع، قونی، سیدی، استاد، امام، شیخ الشیوخ، قطب، عامل، ابو المکارم، ابو الثناء، ابو المحاسن).

    در بحث هفتم این مقاله با شاگرد آشنا می‌شویم. نگارنده در شرح این موضوع از مطالب زیر می‌گوید: سن آموزش، مراحل آموزش، تأمین معاش، زندگی شاگردان و آموزش دختران.

    نگارنده پس از این، از متون آموزشی می‌گوید و به روابط علمی آفریقا با برخی از نقاط جهان اسلام می‌پردازد و به هدف‌های آموزش اسلامی در غرب آفریقا تا پیش از استعمار اشاره می‌کند.

    4) آموزش در عراق از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم: نگارندۀ این مقاله پس از اشارتی کوتاه به اوضاع اجتماعی و سیاسی عراق تا تسلط عثمانیان بر این کشور، به آموزش در عراق در حکومت عثمانی می‌پردازد و از وضع پریشان و نابسامان آموزش در آن دوران یاد می‌کند، به آشنایی عراق با مظاهر تمدن غرب اشاره می‌کند، از گسترش مدارس تبشیری در این دوران می‌گوید، به عوامل آن اشاره می‌کند؛ آنگاه، به ایجاد مدارس جدید در اواخر قرن نوزدهم می‌پردازد، از مدارس دولتی و تأثر آنها از مدارس ترکیۀ عثمانی می‌گوید، از آموزش متوسطه و پیدایش دبیرستان نظامی و مدنی (رشدی عسکری - رشدی ملکی) یاد می‌کند، از آموزش‌های فنی حرف‌های و دار المعلمین و آموزش عالی، آموزش معلمی و تدریس به زبان عربی، می‌گوید. سپس، به آموزش در عراق در زمان اشغال انگلیسیها و زیان‌های آموزشی این اشغال می‌پردازد، به تحولات آموزشی در دوران فیصل اشاره می‌کند، از تلاش‌های ساطع حصری برای نوسازی نظام آموزشی عراق براساس مبانی تربیتی علمی یاد می‌کند، به طرح ایجاد دانشگاه آل البیت برای آموزش علوم دینی و نیز آموزش حرف‌های و تأسیس مدرسه کشاورزی اشاره می‌کند.

    5) نقش جمعیت خیریۀ مقاصد اسلامی بیروت در آموزش: در اول شعبان 1295 ه‍/ 1878 م، گروهی در منزل عبد القادر قبانی گرد آمدند و جمعیت خیریه مقاصد اسلامی را در بیروت پی‌ریزی کردند. اصلی‌ترین هدف این گروه ایجاد اصلاحات در روند آموزشی بیروت بود؛ البته، این جمعیت غیردولتی، هدف‌های سیاسی و اجتماعی هم داشت. این جمعیت به مقابله با مدارس تبشیری پرداخت، به آموزش دختران توجه خاص کرد و به کشور‌‌هایی چون مصر دانشجو اعزام داشت. مجله دایر کرد و انتشارات تأسیس کرد و دانشکده‌‌های متعدد بنا نهاد مدرسه ساخت و مرکز تربیت معلم دایر کرد و دستور داد در مراکز آموزشی برای تدریس علوم و ریاضیات در دبیرستانها از زبان عربی استفاده شود.

    این جمعیت برای دفاع فرهنگی از لبنان، ایستگاه رادیویی ندای وطن را تأسیس کرد و به تألیف متون درسی پرداخت.

    6) آموزش در حجاز در قرن سیزدهم و نیمۀ اول قرن چهاردهم: نگارندۀ این جستار، برای بازشکافت موضوع، ابتدا به نگرش قرآن و حدیث به علم می‌پردازد؛ سپس، به وضعیت جغرافیایی حجاز اشاره می‌کند و از اوضاع سیاسی در برهه مورد بحث مقاله می‌گوید و از سفر‌های اروپاییان به حجاز یاد می‌کند؛ آنگاه به آموزش در مکه و مدینه می‌رسد. برخی از ویژگی‌های استادی در مسجد الحرام و مسجد النبی را برمی‌شمارد، شماری از استادان بنام این دو حرم شریف را نام می‌برد، از روش‌های آموزشی در حرمین شریف می‌گوید، از زمان و مدت آموزش و مواد درسی در آنها یاد می‌کند، به تأثیرات این دو مرکز آموزشی در دیگر نقاط جهان اسلام اشاره می‌کند، از تلاش‌های کسانی چون حسین بن علی برای اصلاح و هدایت آموزش در دو حرم شریف می‌گوید.

    نکتۀ بعدی، آموزش در مکتب‌خانه‌هاست و در آن به نکات زیر اشاره می‌شود:

    گسترش مکتب‌خانه در مکه و مدینه، مکتب‌خانه‌‌های پسرانه و دخترانه، سطح آموزشی مکتب‌خانه‌ها، مواد آموزشی در آنها، برخی از رسوم آموزشی در آنها، روش‌های آموزشی، تنبیه، محل تأمین هزینۀ مکتب‌خانه‌ها.

    نگارنده در ادامه به مدارس ملی (غیر دولتی) و آموزش در آنها می‌رسد و از اولین بنیان‌گذار این مدرسه در حجاز (شیخ رحمت اللّه بن خلیل عثمانی) می‌گوید و به شرح مدرسه صولتیه و سازمان آموزشی آن و تأثیرش در خارج از حجاز اشاره می‌کند و از دیگر مدارس غیر رسمی (ملی) حجاز یاد می‌کند؛ سپس، از مدارس عثمانی در حجاز و آموزش در آنها از ابتدایی تا عالی می‌گوید، از ایجاد وزارت معارف و گسترش مدارس در حجاز یاد می‌کند. برخی دیگر از مطالب آمده در مقاله عبارتند از: تأسیس مدرسه حرف‌های، عوامل مؤثر در پایین بودن سطح آموزش در حجاز، آموزش در مدارس هاشمیه که در پی قیام علیه عثمانیان و تشکیل مجلس وکلا ایجاد شد، مراحل آموزش مقدماتی و متوسطه و عالی در این مدارس و مدت آموزش در هرمرحله.

    7) آموزش در سودان در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم: این مقاله با اشار‌های اجمالی به فرهنگ کهن سودان آغاز می‌شود؛ سپس، از مسیحیت در سودان در قرن اول و دوم میلادی و سهم آن در گسترش فرهنگی و آموزشی سودان یاد می‌شود تا به آشنایی سودان با اسلام و تضعیف موقعیت مسیحیت در سودان می‌رسد. آشنایی سودان با اسلام و تبدیل زبان سودان به عربی چون دیگر کشور‌های عربی سریع نبود بل تدریجی و کند صورت گرفت؛ ولی، سرانجام اسلام و زبان عربی در سودان غالب آمد؛ اما، دو مشکل دیگر فراراه دعوت به اسلام بود: یکی ناسازگاری فرهنگ بومی سودان با فرهنگ اسلامی و دیگری مشکل ایجاد مؤسسات آموزشی و تربیتی که بتواند در جمع بین فرهنگ بومی و اسلامی موفق باشد. بی‌تردید نخستین مراکز آموزش اسلامی در زمان دولت فونج دایر شد. در آن ایام سودانیان با فرهنگ اسلامی بیگانه بودند؛ لذا، گروه‌‌هایی به حجاز و مصر و بغداد اعزام می‌شدند تا با فراگیری اسلام به کشور بازگرداند و به آموزش مردم بپردازند. همچنین استادانی از کشور‌‌هایی اسلامی برای آموزش دین به سودان دعوت می‌شد. کار این عالمان در آغاز بسیار دشوار بود؛ ولی، رفته‌رفته مراکز آموزشی که در رأس آنها مسجد و خلوت و مسید بود، شکل گرفت.

    نگارنده در ادامه به مواد آموزشی مسجد در سودان و برخی مساجد مشهور آن اشاره می‌کند؛ سپس، به مراکز آموزشی موسوم به خلاوی (جمع خلوة) می‌پردازد و از وجه تسمیه آن می‌گوید، به آداب آموزشی و سن آموزشی و مواد آموزشی در خلوت اشاره می‌کند، از مراحل سه‌گانه آموزش در خلوت می‌گوید، به فکی (شیخ و سرپرست خلوت) و برخی ویژگی‌های او اشاره می‌کند، از برنامه درسی خلوت و برخی از متون درسی آن می‌گوید. نگارنده از مسید بحث نمی‌کند و با شرح تحولات سیاسی در سودان و نقش آن در تحولات آموزشی از زمان استیلای ترکان عثمانی تا اشغال خرطوم و دخالت مصر و انگلیس در امور آن بحث را به پایان می‌برد.

    8) نمونه‌‌های اسلامی تربیت: در این مقاله ابتدا اشارتی شده است به برخی نگرش‌های قرآنی و حدیثی به علم، سپس آمده است: با توجه به اهتمام اسلام به علم، چرا فقیهان حکم به وجوب آموزش (آموزش اجباری) نکرده‌اند؟ تربیت اسلامی تنها آموزش نیست، روش زندگی است که بسیاری از مبانی آن در قرآن و حدیث آمده است. در اسلام به نقش عقل، دعوت انسان به تعقل، کشف پوشیده‌‌های هستی، تسخیر و بهره‌گیری از زمین، تأمل در تاریخ، استفاده از تجربیات نسل‌های گذشته سفارش شده است. قرآن به ارزش‌های اخلاقی در زمینه زندگی فردی و اجتماعی پرداخته است. تربیت اسلامی بر دو رکن تکیه دارد: آموزش علمی و تربیت اخلاقی که از هیچ‌یک نمی‌توان چشم پوشید.

    نگارنده، پس از این به نقش آموزشی مکتب‌خانه در تربیت اسلامی اشاره می‌کند و به مدرسه می‌پردازد و از برخی روش‌های آموزشی و نیز برخی رخنه‌‌های ره‌یافته در آن می‌گوید و در پایان بحث، شماری از کتابها، مقالات و همایش‌های مربوط به تربیت اسلامی را بازگو می‌کند[۱].

    پانویس

    1. رفیعی، بهروز، ص20-42

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتابشناسی تحلیلی توصیفی تعلیم و تربیت در اسلام (گزیده منابع عربی)، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چاپ یکم، 1381ش

    وابسته‌ها