الأشباه و النظائر في القرآن الكريم (کلمات مشترک و هم معنا در قرآن کریم)
الأشباه و النظائر في القرآن الکریم (کلمات مشترک و هم معنا در قرآن کریم) | |
---|---|
پدیدآوران | روحانی، محمد (مترجم)
مقاتل بن سلیمان (نویسنده) علوی مقدم، سید محمد (مترجم) |
عنوانهای دیگر | الاشباه و النظائر فی القرآن الکریم. فارسی |
ناشر | شرکت انتشارات علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1381 ش |
چاپ | 2 |
شابک | 964-445-291-7 |
موضوع | قرآن - مترادفها و متضادها
قرآن - مسایل لغوی قرآن - واژهنامهها قرآن - کشف الآیات |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 82/6 /م7الف5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الأشباه و النظائر في القرآن الكريم، از آثار سودمند یکى از مفسران شيعى مشهور قرن دوم هجرى، به نام مقاتل بن سليمان بلخى (متوفاى 150ق، در بصره) است كه در آن، معانى متعدد واژههاى گوناگون قرآن كريم را بدون رعايت ترتيب موضوعى يا الفبايى شرح داده است.
اين اثر، به زبان عربى نوشته شده و آن را دكتر عبدالله شحّاته، تصحيح و آقايان سيد محمد روحانى و دكتر محمد علوى مقدم به زبان فارسی ترجمه كردهاند. كتاب حاضر، نام دومى دارد كه در ادامه عنوان اصلى و برای توضيح آن آمده است: «كلمات مشترك و هممعنا در قرآن كريم».
دكتر شحّاته در مورد منزلت علمى و اهميت كتاب حاضر بر آن است كه كتاب «الأشباه»، ميراث اصيلى از اندوختههاى فرهنگى ما و اصلى از اصول علوم قرآنى است. نویسنده آن از نخستين كسانى است كه در تفسير و علوم قرآنى كتابى جامع نگاشته است و كلماتى از قرآن آورده و صورتهاى گوناگون آن كلمه را كه معناهاى متفاوت يافته درج كرده است.[۱]
ساختار
اثر حاضر از مقدمه مترجم و مقدمه مفصل مصحح (شامل چهارباب: 1. زندگى مقاتل؛ 2. مقاتل و علم حديث؛ 3. مقاتل و علم كلام؛ 4. مقاتل و علم تفسير و علوم قرآنى) و متن اصلى كتاب (شامل توضيح معانى واژگان قرآنى بدون مراعات ترتيب موضوعى يا الفبايى و...) تشكيل شده است. زبان و ادبيات متن اصلى، زبان عربى قديمى است، ولى ترجمه حاضر، فارسی روان و متناسب با نسل معاصر است.
در این اثر در مجموع، 185 واژه توضيح داده شده است.
گزارش محتوا
درباره محتواى این اثر چند نكته گفتنى است:
- نویسنده، مطالب كتابش را با توضيح معانى كلمه «هدى».[۲]آغاز كرده و با بيان معانى واژههایى چون كفر.[۳]، شرك.[۴]، سواء.[۵]و... ادامه داده و با شرح معناهاى «فسق».[۶]به پایان برده است.
- نویسنده در مورد علم چنين نوشته است: علم به سه صورت تفسير شده است: اول، «يعلم» به معناى مىبيند. این مفهوم در سوره محمد كه درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد، آمده است: (شما را مىآزماييم تا مجاهدانتان را بدانيم)؛ يعنى خداوند مجاهدان را ببيند. خداوند فعل مجاهد را پيش از آنكه مجاهده كند مىداند... دوم، «يعلم» به معناى مىداند... سوم، «علم» به معناى رخصت.[۷]
- گاه نویسنده لغزيده و گرفتار اشتباه شده است و بهطور مثال در مورد واژه «يد» چنين نوشته شده است: كلمه «يد» به سه صورت تفسير شده است: اول، يد به معناى دست. در سوره «ص» خطاب به شيطان آمده است: ما مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِيَدَي... [ص–۷۵]
(چه تو را مانع شد كه سجده كنى آن را كه به دست خود آفريدم؟) كه منظور دست خداوند تبارك و تعالى است كه آدم را به آن آفريد... دوم، يد كنايه از باز بودن دست در خرج. در سوره «بنى اسرائيل» خطاب به پيامبر(ص) آمده است: وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَة إِلى عُنُقِكَ و... [اسراء–29] (و دست خويش را بر گردن خود مبند)... سوم، «يد» به معناى كار و فعل. در سوره «يس» آمده است: أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدينا أَنْعاماً... [يس–۷۱] (آيا نديدهاند كه از آنچه كردهايم آن است كه برایشان چهارپایان را آفريديم) و.[۸]
روشن است كه در صورت اول (يد به معنى دست ظاهرى)، مثال مذكور مناسب نيست و منظور از خلقت با دست، عبارت از آفرينش با قدرت و علم و احاطه است و همچنين این تعبير (بيدي: با دو دست خودم)، اضافه تشريفى است و ارزش و شرافت مخلوق را مىرساند كه خداى تعالى خودش با دستان خودش آن را آفريده است.
وضعيت كتاب
برای كتاب حاضر، فقط فهرست مطالب مقدمه.[۹]و فهرست تفصيلى مطالب تحت عنوان «فهرست الفبايى عنوانها».[۱۰]فراهم شده و متأسفانه از فهرستهاى فنى (شامل آيات، احاديث، كتب، اشعار و...) و حتى فهرست منابع، خبرى نيست.
كتاب حاضر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى برای مقدمه و متن كتاب، در پایان هر صفحه آورده است. این پاورقىها، معمولاً ارجاعى است و نویسنده، نام كتاب مورد استناد و شماره جلد و صفحه مورد نظر را آورده.[۱۱]و گاه معانى لغات را شرح داده است.[۱۲]و گاه متن آيه يا ترجمه فارسی آن را آورده است.[۱۳]و گاه پاورقى توضيحى آورده است.[۱۴]
مترجم در پاورقىهایش كه با حرف اختصارى «م» مشخص شده است، گاه پاورقى توضيحى آورده است.[۱۵]و گاهى به نقد و بررسى مطالب مصحح پرداخته است؛ از جمله در جايى كه مصحح نوشته است: «عقايد شيعه زيديه بيشتر از ديگر فرق شيعه به عقايد عامه مسلمانان نزدیک است؛ زيرا در عقايد خود غلو نكرده و امامان خود را به مرتبه خدايى و پيامبرى نرساندهاند».[۱۶]، مترجم منتقدانه افزوده است: «اين عقايد صرفاً برداشت دكتر شحّاته از مذهب تشيع است».[۱۷]
مصحح، مشهورترين رجال معتزلى مذهب مكتب بصره را با استفاده از نمودار ذكر كرده است.[۱۸]
پانويس
- ↑ مقدمه مصحح، ص76
- ↑ متن كتاب، ص78 - 83
- ↑ همان، ص84
- ↑ همان، ص86
- ↑ همان، ص88
- ↑ همان، ص399 - 401
- ↑ همان، ص264 - 265
- ↑ ر. ك.: همان، ص387 - 388
- ↑ مقدمه كتاب، صپنج - شش
- ↑ متن كتاب، ص403 - 413
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: مقدمه كتاب، ص7، پاورقى 1 و 2 و...
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: متن كتاب، ص118، پاورقى 3 و...
- ↑ بهطور مثال، ر. ك.: مقدمه كتاب، ص78، پاورقى 1 و...
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص9، پاورقى 2 و 4 و...
- ↑ مثلاً ر. ك.: همان، ص10، پاورقى 1
- ↑ مقدمه كتاب، ص46
- ↑ همان، ص46، پاورقى 2
- ↑ مقدمه كتاب، ص20
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.