اصول الهیات: ترجمه از یونانی به انضمام متن یونانی و شرح دادز

    از ویکی‌نور
    اصول الهیات: ترجمه از یونانی به انضمام متن یونانی و شرح دادز
    اصول الهیات: ترجمه از یونانی به انضمام متن یونانی و شرح دادز
    پدیدآورانپرکلس (نویسنده) ساکت، امیرحسین (نویسنده)
    ناشرمؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۴۰۱
    شابک7ـ35ـ6331ـ622ـ978
    موضوعالهيات
    کد کنگره
    ‏1401 6الف4پ / 102 BT

    اصول الهیات: ترجمه از یونانی به انضمام متن یونانی و شرح دادز تألیف امیرحسین ساکت؛ این کتاب پس از «تاسوعات» فلوطین، مهم‌ترین رسالۀ نوافلاطونی است که باقی مانده است و البته نظم و ترتیب مطالب آن به‌مراتب بیش از «تاسوعات» است. «اصول الهیات» به تقلید از اصول هندسۀ اقلیدس بر مبنای نظمی هندسی و در قالب 2111 قضیه تنظیم شده است و از این‌رو اثری بدیع و بی‌مانند در شرح و اثبات مبادی فلسفۀ نوافلاطونی به شمار می‌رود. پروکلوس در ضمن این قضایا کل الهیات نوافلاطونی از واحد تا اقنوم عقل و نفس را استنتاج می‌کند و در خلال آنها به موضوعاتی دیگر چون وحدت و کثرت، علت و معلول، سلسله‌مراتب عقول و نفوس و.... می‌پردازد.

    گزارش کتاب

    پروکلوس دیادوخوس که منابع اسلامی از او با نام برقلس عقیب یاد کرده‌اند، واپسین بارقۀ درخشان فلسفۀ یونانی بسیار دیر و دیری پس از افول آخرین ستارگان آسمان یونان درخشیدن گرفت. با این حال درخشش دیرهنگام و اقبال آثار او میان مسلمانان و مسیحیان، هرچند به نام دیگران، موجب حفظ و بسط میراث فکری او شد. وی در پایان عصر یونانی و رومی و در سرآغاز عصر مسیحیت می‌زیست. وی مؤلفی کثیرالتألیف بود و خوشبختانه بخش عمده‌ای از آثار او باقی مانده است. فلسفۀ نوافلاطونی، آخرین مکتب فلسفی یونان، فلسفه‌ای التقاطی و جامع بخش بزرگی از افکار فیلسوفان و مکاتب پیشین است. بخش بزرگی از این میراث عظیم فکری در آثار پروکلوس حفظ شده و قضا را از طریق آثار این متفکر مشرک به عالم اسلام و مسیحیت رسیده است. «اصول الهیات» از مهم‌ترین این آثار و خلاصه‌ای کوتاه از مبانی فلسفۀ نوافلاطونی است که در حفظ و انتقال تفکر یونانی به آیندگان نقشی بسزا داشته است.

    «اصول الهیات» پیوندگان فلسفۀ یونانی با دو سنت بزرگ اسلامی و مسیحی است. این اثر سترگ نخست به عربی و سپس از عربی به لاتین ترجمه شد و تأثیر آن بر تطور فلسفۀ اسلامی و مسیحی گسترده و ژرف بود. ترجمه و تلخیص عربی این کتاب با عنوان «الایضاح لارسطوطالیس فی الخیر المحض» به عالم اسلام وارد شد و همانند «اثولوجیا» به اشتباه آن را به ارسطو نسبت دادند. این اشتباه موجب خلط بسیاری از اندیشه‌های ارسطو و نوافلاطونیان و رواج قرائتی خاص از فلسفۀ یونانی شد که از مشخصات فلسفۀ اسلامی بوده است.

    این کتاب پس از «تاسوعات» فلوطین، مهم‌ترین رسالۀ نوافلاطونی است که باقی مانده است و البته نظم و ترتیب مطالب آن به‌مراتب بیش از «تاسوعات» است. «اصول الهیات» به تقلید از اصول هندسۀ اقلیدس بر مبنای نظمی هندسی و در قالب 2111 قضیه تنظیم شده است و از این‌رو اثری بدیع و بی‌مانند در شرح و اثبات مبادی فلسفۀ نوافلاطونی به شمار می‌رود. پروکلوس در ضمن این قضایا کل الهیات نوافلاطونی از واحد تا اقنوم عقل و نفس را استنتاج می‌کند و در خلال آنها به موضوعاتی دیگر چون وحدت و کثرت، علت و معلول، سلسله‌مراتب عقول و نفوس و.... می‌پردازد.

    «اصول الهیات» کاملاً برخلاف کتب مقدماتی متقدم، اثری مطلقاً تحقیقی و نظری است و مطالبی مشابه تعلیمات معنوی یا مناقشات دینی در آن بسیار اندک است و چه بسا چنین مطالبی در آن یافت نمی‌شود. درحقیقت این کتاب را می‌توان کوششی در ترسیم طرح جامع هستی قلمداد کرد؛ یعنی تبیین اینکه تمام اشکال موجود حقیقی نتایجی ضروری هستند که مطابق با قواعدی عام از یک اصل واحد اشتقاق یافته‌اند. بنابراین «اصول الهیات» خلاصه‌ای از فلسفۀ نوافلاطونی نیست؛ زیرا ساختمان عالم متغیر تحت‌القمر خارج از حیطۀ الهیات و از موضوعات طبیعیات است و اخلاق نیز به‌ندرت مورد اشاره قرار می‌گیرد؛ زیرا موضوع اصلی الهیات، جراین صدور موجودات از مبدأ است، نه رجعت آنها به مبدأ. درواقع این کتاب یک نظام کامل «الهیات» به معنای ارسطویی «فلسفۀ اولی» یا «مابعدالطبیعه» است.

    کتاب به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود؛ در بخش نخست (از قضیۀ 1 تا 112) برابرنهاده‌های عام مابعدالطبیعی و معمول در فلسفۀ نوافلاطونی به ترتیب طرح می‌شود؛ از قبیل وحدت و کثرت، علت و تالی، نامتحرک و متحرک بالذات و متحرک بالغیر، تعالی و حلول، نزول و پیوستگی، صدور و بازگشت، سرمدیت و زمان، جوهر و تفکر، کل و جزء، قوۀ فعال و منفعل، نهایت و بی‌نهایت، وجود و حیات و شناخت. در بخش دوم (از قضیۀ 113 تا 211) در پرتو برابرنهاده‌های فوق روابط درون هر یک از سه ساحت بزرگ جواهر روحانی شامل ایزدان یا یگان‌ها، عقول و نفوس و روابطی که هر یک از این ساحت‌ها را به درجات فروتر واقعیت پیوند می‌دهد، تشریح می‌شود. در سراسر متن کتاب تأکید بر ساختار است؛ از این‌رو در مقام تشبیه می‌توان گفت نزد شاگردان مکتب نوافلاطونی نسبت میان «تاسوعات» و این رساله که در بادی امر خشک و انتزاعی می‌نماید، همانند نسبت میان کالبدشناسی و معاینۀ جانور زنده نزد جانورشناس است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها