أخبار الحلاج
أخبار الحلاج: و هو من اقدم الاصول الباقيه في سيره الحسين بن منصور الحلاج البيضاوي البغدادي، أو، مناجيات الحلاج | |
---|---|
پدیدآوران | ماسینیون، لویی (نویسنده) کراوس، پل (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | کتاب اخبار الحلاج |
ناشر | التکوين |
مکان نشر | سوریه - دمشق |
سال نشر | 2006م. |
چاپ | چاپ یکم |
موضوع | حلاج، حسین بن منصور، 234 - 309ق. – سرگذشتنامه
عارفان – سرگذشتنامه تصوف |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ح8الف3 / 278/4 BP |
أخبار الحلاج یا «مناجيات الحلاج»، تحقیق ایرانشناس و اسلامشناس فرانسوی لویس ماسینیون (درگذشته 1963م) و پول کراوس اتریشی (درگذشته 1944م)، از قدیمیترین آثار در رابطه با سیره حسین بن منصور حلاج بغدادی (متوفی 309ق) است. نویسنده این اثر، مجهول است. در انتهای کتاب، «قصة حسين الحلاج و تاريخ الحلاج المأخوذ من تاريخ بغداد» تحقیق لویس ماسینیون نیز آمده است.
کتاب اخبار حلاج، در اصل کتابی است از روی چند نسخه از متون کهن، که درونمایه اصلی آنها یکی است. نویسنده کتاب مشخص نیست، اما شواهد و اسناد موجود حاکی از وجود چنین کتابی است. در ابتدای کتاب اخبار حلاج، ماسینیون شش روایت نقل میکند، که همگی شاهد و گواه بر وجود این نسخه خطی قدیمی در باب حلاج است. هرچند این روایت اقوال ضد و نقیضی درباره نویسنده کتاب بیان میکند، اما این روایات سند قوی بر موجودیت این کتاب است. علاوه بر شش روایت ابتدای کتاب، اخبار حلاج شامل ۷۴ بند است که ۶ بند الحاقی نیز دارد. شش بند الحاقی در باب پارهای از سخنان حلاج به نقل از کتاب «طبقات الصوفية» ابوعبدالرحمن سلمی (۴۱۲-۳۲۵ق)، عارف و نویسنده مشهور نیشابوری است. درونمایه کتاب اخبار حلاج پند، گفتگو، دعا و مناجات، روایت نثر و شعر است. این بندها همگی روایتگونه است که از راویان مختلف روایت شده است[۱]. کتاب دوم با ذکر داستان حلاج و اینکه مادرش نذر کرده بود که او را به خدمت جنید بغدادی درآورد، آغاز شده است. لویس ماسینیون حکایات حلاج را از کتاب تاریخ بغداد گردآوری و در 47 بند ارائه کرده است. در بند 33 از این کتاب سخنی از حلاج پیش از به دار آویختن وی ذکر شده که اعتقاد او را به قضا و قدر الهی بیان میکند: «او به خواهرش گفت: خواهرم این حکم الله تعالی است که مفری از قضا و قدر او نیست. کسی که لقای الهی را دوست بدارد، خداوند نیز لقای او را دوست دارد و کسی که لقای پروردگارش را دوست نداشته باشد، خداوند نیز ملاقات با او را دوست ندارد و من لقای پروردگارم را دوست دارم و...»[۲].