ابن نباته، عبدالعزیز بن عمر
ابن نباته، عبد العزیز بن عمر | |
---|---|
نام کامل | ابن نُباته، ابونصر عبدالعزیز بن عمر |
نام پدر | عمر |
ولادت | 327ق |
رحلت | 405ق |
مدفن | بغداد |
طول عمر | 78 |
اطلاعات علمی | |
معاصرین | سیف الئله، عضد الدوله، ابن عمید |
برخی آثار | دیوان شعر |
ابن نُباته، ابونصر عبدالعزیز بن عمر (327 -3 شوال 405ق/939-27 مارس 1015م)، شاعر مدیحهسرا.
نسب
نباته، جد اعلای اوست که نسبش به تمیمیان و سعدیان میرسد. ابن کثیر احتمال داده است که وی برادر ابن نباته خطیب باشد، اما با توجه به سلسله نسب این دو شخصیت، چنین احتمالی بعید مینماید.
مذهب
باتوجه به وجود اصبهدوست دیلمی شیعی در شمار راویان شعر ابن نباته، قصیده رثائیه مهیار دیلمی شیعی و همچنین ارتباط وی با دربار حمدانیان حلب و بویهیان عراق و ایران، میتوان پنداشت که ابن نباته متمایل به مذهب شیعه بوده است.
سفرها
ابن نباته از مردم بغداد بود و به شهرهای مختلف سفر کرد و بسیاری از امیران، وزیران و بزرگان را مدح گفت، ترتیب، تاریخ و مدت این سفرها به روشنی دانسته نیست. وی در حلب به جمع شاعران بارگاه سیفالدوله پیوست. از یکی از مدایح او، میتوان چنین استنباط کرد که این سفر پیش از 20 سالگی صورت گرفته است.
وی قصاید گزیده و نیکویی در مدح سیفالدوله پرداخت و نزد او تقرب جست و صلهای دریافت داشت. به همین سبب، در حلب زندگی بر او آسوده و فراخ گردید، چندانکه بازتاب آن در اشعارش نمایان است. به نظر میآید ابن نباته تا اواخر حکومت سیفالدوله نزد وی باقی بوده است. در رجب 355 که سیفالدوله اسیران مسلمان بسیاری را از رومیان بازخرید، ابن نباته در قصیدهای او را نیک ستایش کرد.
گویا ابن نباته پس از مرگ سیفالدوله و به ضعف گراییدن حکومت حمدانیان حلب به بغداد بازگشته است، چه به گفته همدانی، در همان سال ابوالفرج بن فسانجس وزیر بختیار از عمان به بغداد بازآمده و ا بن نباته همانجا او را به قصیدهای بلند مدح گفته است. سفر ا بن نباته به ری نیز ظاهراً در همین ایام صورت گرفته است. در آنجا در قصیدهای 81 بیتی ابوالفضل ابن عمید (متوفای 359ق) را مدح گفت، اما چون ابن عمید در اعطای صله تأخیر کرد، مدحی دیگر در پی آن پرداخت و رقعهای نیز فرستاد، تا ترحم او را بر پریشان حالی و تهیدستی خویش برانگیزد، ولی سودی نبخشید. از اینرو در مجلس عام و در حضور دیوانیان و دولتمردان سخنانی راند که موجب خشم ابن عمید و پریشانی مجلس شد. بعدها ابن عمید درصدد پوزش و دلجویی از او برآمد. افزون بر این وی در جایهای دیگر نیز زمانه را نکوهش کرده و از تلخ کامی و تنگدستی خویش نالیده است به نظر میآید که ابن نباته پس از این سیر و سفرها به بغداد بازگشته است. همدانی در ضمن شرح رخدادهای سال 364ق و چیرگی عضدالدوله بر بغداد و دستگیری بختیار، بخشی از قصیدهای را که ابن نباته در مدح وی گفته و در آن به پیروزی او اشاره کرده، آورده است. وی پس از بازگشت عضدالدوله از موصل در 368ق نیز قصیدهای در مدح او سروده است. از این دوران به بعد از زندگی ان نباته اطلاعی در دست نیست. در الفهرست آمده است که وی حدود سال 400ق بهطور پنهانی میزیسته است، اما از علت این امر سخنی به میان نیامده است.
ویژگیهای اخلاقی
برخی، غرور و رفتار تکبرآمیز ابن نباته را نکوهیدهاند، چه، گویند که او هیچکس را در شعر فراتر از خویش نمیدیده است. ابوحیان توحیدی نیز نوعی جنون و وسواس به او نسبت داده است.
وفات
سرانجام شاعر در 78 سالگی درگذشت و در مقبره خیزران در قسمت شرقی بغداد به خاک سپرده شد. مهیار دیلمی پس از مرگ شاعر لامیهای در 62 بیت در رثای او ساخت و با بزرگی از وی یاد کرد که حکایت از دوستی و پیوستگی او با ا بن نباته دارد.
تخصص
ابوحیان توحیدی وی را شاعر بلامنازع وقت خوانده است. ثعالبی نیز او را ستایش کرده و از بزرگان شعرا شمرده است. به عقیده وی شعر ابن نباته الفاظی قریب و ساده و معانی بلند و نظامی پیوسته دارد. به گفته ابن خلکان وی سبک نیکو را با معنی زیبا یکجا گرد آورده است. دیگران نیز از فصاحت، زیبایی، روانی و دلنشینی شعر او تأکید کردهاند. بهرهمندی شعر او از این ویژگیها، نام وی را پایدار و پرداختههای او را مورد توجه مردمان ساخته است. جرجانی در علوم ادب و یاقوت در جغرافیا، به اشعار او استشهاد کردهاند. برخی اشعار ابن نباته که چون ضرب المثل و سخنان حکمتآمیز زبانزد مردم بوده، بر شهرت او افزوده و شعر او را همه ستودهاند. بخش عمده اشعار ابن نباته را مدایح تشکیل میدهد که بیشتر، یا به سیفالدوله حمدانی تقدیم شده، یا به عضدالدوله و خاندان او. ثعالبی بخشی از قصاید او را درباره عضدالدوله آورده است. شاعر در یکی از اینها عضدالدوله را وارث مجد و عظمت ساسانیان دانسته است.
معروفترین ممدوحان او، اینانند: عزالدوله، بهاءالدوله، صمصامالدوله، شرفالدوله، حمدان بن ناصرالدوله، صاحب بن عباد که شاعر مدایح خود را از عراق نزد او میفرستاده است، ابوسعید بن وهب نصرانی کاتب، مهلبی وزیر معزالدوله، ابوالعلاء صاعد بن ثابت و ابوعلی ا بن ابیالرّیان. ابن نباته در وصف نیز مهارت خویش را بازنموده است. قصیده وی در سپاسگزاری از سیفالدوله برای اسبی که به او هدیه کرده بود، نمونهای از این دست است که به گفته ابن خلکان به غایت بدیع و نو است. در قصیدهای دیگر آتشی را که در حضور عضدالدوله در جشن سده برمیافروختهاند، به وصف آورده است. ثعالبی و ابن فضلاللّه ابیاتی از او نقل کردهاند که قدرت او را در وصف نشان میدهد. وی در غزل و نسیب نیز دستی داشته و ثعالبی قطعاتی از این نوع را در کتاب خود آورده است. جز این، قطعههایی نیز در فخر و حماسه، هجا و رثا از او روایت شده است.
در اشعار و اثار ابن نباته به پارهای از رویدادهای تاریخی چون کشتار جمعی از خفاجه در 402ق اشارت رفته است. از کسانی که شعر ابن نباته را روایت کردهاند، میتوان اینان را یاد کرد: ابوالقاسم تنوخی، اصبهدوست بن محمد دیلمی، علی بن محمد حربی، ابوالحسن علی بن عمر قزوینی، عمیدالرؤساء محمد بن ایوب وزیر، ابوالفتح عبدالواحد بن حسین ابن شیطا. اگرچه ابن ندیم نام ابن نباته را در ردیف شاعران پس از 300ق «که نویسنده نبودهاند» آورده است، لیکن از آنچه ابن خلکان دربارهی گفت و گوی وی با ابن عمید در ری نقل میکند، چنین برمیآید که ابن نباته در نویسندگی نیز دستی داشته است. افزون بر این، «مقاله»ای از وی در برلین موجود است که میتواند مؤید این نظر باشد. اشعار ابن نباته نخستین بار توسط ابونصر سهل بن مرزبان به خراسان رسید. سهل آنها را همراه با آثار دیگری که از بغداد آورده بود، به ثعالبی سپرد و بدینسان، بخشی کوچک از شعر ابن نباته، از منبعی اصیل در یتیمه نقل شد.
شاگردان
از شاگردان او میتوان حسین بن عبدالرحمن نباتی را نام برد.
آثار
دیوان شعر. از دیوان او نسخههایی چند در احمدیه، نور عثمانیه و دارالکتب بر جای مانده است. دیوان ابن نباته نخستینبار به وسیله عبدالامیر مهدی حبیب طائی در 2 جلد به چاپ رسیده است[۱].
پانویس
- ↑ ناجی، محمد رضا، ج5، ص 29-31
منابع مقاله
ناجی، محمد رضا، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.