ابن صیرفی، یحیی بن محمد
ابن صیرفی، ابوبکر یحیى بن محمد بن یوسف انصاری غرناطى مالکى(467-557ق/1075-1162م) کاتب، شاعر، مورخ، ادیب و محدث اندلسى.
اساتید
از استادان او ابوالحسن بن مُعیث، ابوبکر ابن العربى و ابومروان ابن بونه بودهاند.
مهارت و مشاغل
وی آگاه به زبان و ادبیات عرب و تاریخ بود، و نامه نیکو مىنوشت و شعر بسیار مىسرود.
ابن صیرفى از نویسندگان اندلسى بود که پس از استقرار مُرابطون در آنجا، به دربار آنان پیوست.
او از منشیان ابومحمد تاشفین بن على در غرناطه بود که وی را در اشعارش ستوده است. از جمله، هنگامى که در 528ق در نبردی در محل البکار بر اثر شهامت امیر تاشفین، شکست نیروهای مسلمانان به پیروزی مبدل شد، ابن صیرفى قصیدهای در تهنیت پیروزی وی سرود و به تاشفین عرضه داشت.
وفات
تاریخ درگذشت او را 557ق در اوریولَه از توابع مُرْسیه و بعضى در حدود 570ق در غرناطه نوشتهاند.
آثار
به ابن صیرفى آثاری در تاریخ و ادب نسبت دادهاند.
کتاب مشهور تاریخى او را که در احوال امرای دولت مُرابطون است، به نام:
1-تاریخ ابن الصیرافى یا تاریخ الدوله اللمتونیه یا الانوار الجلیه معروف است.
نام کامل این کتاب الانوار الجلیه فى اخبار الدوله المُرابطیه است که ابن صیرفى در آن، وقایع شگفت را تا 530 ق آورده و از آن پس تا زمان نزدیک به پایان عمرش ادامه داده است.
متأسفانه از این کتاب نسخهای در دست نیست.
تاریخ نگاران پس از او، مانند ابنِعذاری در البیانِ المغرب، ابن خطیب در الاحاطه فى تاریخ غَرناطه و اَعمال الاعلام و ابن سماک در الحُلل المُوَشّیه در بیان وقایع و احوال رجال اندلس زمان مرابطون از این اثر نقل کردهاند.
نقلهای ابن خطیب از این اثر سازگارتر با متن الانوار الجلیه به نظر مىرسد. مثلاً او در دو اثر یاد شدهاش در پایان ذکر احوال المعتمد علىالله ابوالقاسم محمد بن اسماعیل (431- 488ق/ 1040- 1095م)، آخرین سلطان عَبّادی اشبیلیه، که 4 سال آخر عمرش را در تبعید در اَعمات مراکش به سر برد، از ازدحام مردم در گرد مزار او و از قصیده ابن عبدالصمد در رثای معتمد با عبارتى تقریباً همانند یاد مىکند.
اثر دیگر ابن صیرفى، که آن نیز به زمان ما نرسیده است،
2-تقصى الأنباء و سیاسه الرؤساء نام دارد. عنان به نقل از نسخه خطى الاحاطه عنوان این کتاب را قصص الانبیاء و سیاسه الرؤساء یاد کرده است.
دو کتاب دیگر نیز به ابن صیرفى نسبت داده شده است؛
3-ابراز اللطائف
4- الدوریات فى قول المدیون لرب الدین[۱].
پانویس
- ↑ رحیملو، یوسف، ج4، ص124
منابع مقاله
رحیملو، یوسف، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.