ابن شنبوذ، ابوالحسن محمد بن احمد بن ايوب بن الصلت
ابن شَنَبوذ، ابوالحسن محمد بن احمد بن ایوب بن الصَلْت (د 328ق/939م)، مقری بغدادی، شیخ القراء عراق با ابن مجاهد. نام وی به شکلهای ابن شنَّبوذ و ابن شَنْبوذ نیز آمده است.
شیوخ و اساتید
از زندگى وی چیز مهمى دانسته نیست، تنها مىدانیم که به مصر و شام سفر کرده و از شیوخى چون قُنبُل مکى و محمد بن شاذان قرائت آموخته و از ابومسلم کجّى، بشربن موسى، محمد بن حسین حبینى، اسحاق بن ابراهیم دَبَری و عبدالرحمان بن جابر کلاعى حمصى روایت کرده است.
شیخ القراء
او در علم قرائت از شهرت بسزایى برخوردار بود تا آنجا که از او با القابى چون شیخ اقراء در عراق، استاد بزرگ، شیخ المقرئین و شیخ القراء یاد کردهاند، ولى این شهرت بعد از مرگش در میان مورخان و عالمان قرائت حاصل شد، در حالى که وی در عصر خود به سبب اختیار قرائات شاذ و عدول از قرائات مشهور به کثرت خطا و کمى دانش وصف شده است.
او ظاهراً گرایش به سنت شکنى در نحوه قرائت قرآن داشت و هر قرائتى را که دارای سندی معتبر و یا موافق مصحف اُبىبن کعب، و ابن مسعود بود، در نماز و غیر آن جایز مىشمرد و حتى گاهى خود او نیز در نماز آنها را با صدای بلند قرائت مىکرد. به همین سبب مورد اعتراض مقریان هم عصر خود واقع شد و از آن جمله ابوبکر محمد بن قاسم انباری در رد نظرات او کتاب نقض مسائل ابن شنبوذ را نوشت.
ابن شنبوذ و ابن مجاهد
ابن شنبوذ از اینکه برای فراگیری علم قرائت به بلاد مختلف سفر کرده بود، بر ابن مجاهد فخر مىفروخت. ذهبى نیز تأیید مىکند که ابن شنبوذ بیش از ابن مجاهد استادان این علم را درک کرده و برخى هم در مقام مقایسه علمى بین آن دو شنبوذ را داناتر از ابن مجاهد و ابن مجاهد را عاقلتر از وی دانستهاند. ابن جزری به نقل از ابوالفرج المعافى، شاگرد ابن شنبوذ، قدرت حافظه و احاطه وی به علوم مختلف را ستوده است.
خشم معاصران
او در اواخر عمر به خشم قاریان عصر خود گرفتار آمد و بنابر نوشته صولى وقتى خبر ترویج قرائات شاذ توسط ابن شنبوذ به خلیفه عباسى، الراضى بالله، و بنابر نوشته برخى به ابن مقله وزیر رسید، او ابن شنبوذ را به خانه خویش احضار کرد. در این مجلس که ابن مجاهد و گروهى از قاضیان و فقیهان بغداد نیز حضور داشتند، وزیر در برابر حاضران و شهود به مناظره با ابن شنبوذ برخاست. ابن شنبوذ اتهامات منتسب به خود را پذیرفت و به دفاع از آنها پرداخت و به ترک قرائات شاذ تن درنداد، اما پس از تحمل 10 ضربه شلاق از کردار خود تبری جست و توبهنامهای به خط خود نوشت.
اکثر مورخان در وقایع سال 323ق/935م به این حادثه با کمى اختلاف اشاره کردهاند. یاقوت به نقل از ابویوسف عبدالسلام قزوینى صاحب کتاب افواج القراء این واقعه را معلول سعایت ابن مجاهد دانسته است. پس از این مجلس از بیم برپاشدن فتنه و کشته شدن ابن شنبوذ به دست مردم بغداد، وی را مخفیانه به مدائن فرستادند. به گفته یاقوت او پس از دو ماه تبعید در مدائن پنهانى به منزل خود در بغداد بازگشت. ابن کثیر تبعیدگاه وی را بصره ذکر کرده است.
گرچه معاصرانش بر او خشم گرفتند، اما مورخان پس از وی از او دفاع کردهاند. ابوعمرودانى به روایات وی در قرائت اعتماد کرده و بدین طریق عملاً بر او اعتماد کرده است. ابوشامه گفته است که ابن شنبوذ اگرچه در آراء خود به راه صواب نرفته است، اما خطای او نباید سبب گردد که احترامش به عنوان یک مقری و عالم پایمال گردد. پس بهتر بود به جای اینکه همچون مفسدان کیفر داده شود با او با رفق و مدارا رفتار مىشد. بنابراین زندانى کردن و تندی با وی برایش کافى بود.
ذهبى ابن شنبوذ را توثیق کرده و گوید که او فردی صالح، متدین و در علم قرائت متبحر بوده است. ابن جزری نیز او را توثیق کرده و درباره وی گفته است که هیچ یک از رجال شناسان روایات شاذ وی را سبب جرح و ضعف در عدالت او ندانستهاند. ابن عماد هم با استناد به اینکه ابن شنبوذ مجتهد بوده، به گونهای دیگر از او دفاع کرده است.
اما شهابالدین قسطلانى ابن شنبوذ را مستحق آن عقوبت دانسته و در توجیه آن گفته است که اجماع اصولیان و فقیهان بر آن است که قرائت شاذ را جزو قرآن نمىتوان به شمار آورد، زیرا فاقد شرط تواتر است و همه علما قرائت شاذ را تحریم کردهاند.
روایت از ابن شنبوذ
در قرائت کسانى چون ابوبکر بن مقسم، معافى بن زکریا و در حدیث محدثانى چون ابوبکر بن شاذان و عمر بن شاهین از او روایت کردهاند.
شاگردان
سمعانى زیر عنوان «شنبوذی» دو تن از شاگردان ملازم ابن شنبوذ به نامهای ابوالفرج محمد بن احمد بن ابراهیم شنبوذی و ابوالطیب محمد ابن احمد بن یوسف بن جعفر شنبوذی، معروف به غلام ابن شنبوذ، را آورده است.
محل وفات
بنابر روایت ابن ندیم ابن شنبوذ در محبس خود در منزل خلیفه عباسى (الراضى بالله) درگذشت.
آثار
از تألیفات او فعلاً اثری در دست نیست، تنها آثاری با این عناوین به وی نسبت دادهاند:
- ما خالف فیه ابن کثیر اباعمرو،
- قراءه على علیه السلام، اختلاف القراء،
- شواذ القراءات
- کتابى در قرائات شاذی که اختیار کرده بوده است[۱].
پانویس
- ↑ ضیائى، علىاکبر، ج4، ص88
منابع مقاله
ضیائى، علىاکبر، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377