ابن اطنابه

    از ویکی‌نور
    ابن اطنابه
    NUR00000.jpg
    نام کاملابن اِطْنابه‌، عمرو بن عامر بن زید مَناة
    نام پدرعامر

    ابن اِطْنابه‌، عمرو بن عامر بن زید مَناة از قبیله خزرج‌، شاعر جاهلى که به مادرش اِطنابه انتساب یافته است‌.

    اطنابه‌، دختر شهاب بن زِبّان به طایفه بنوالقَین (که از باب تخفیف بَلقَین خوانده مى‌شود)، از شاخه‌های خزرج‌، تعلق داشت.

    عمرو، مردی دلاور و «سید» قبیله نیرومند خزرج بود و بسیاری از فرزندان و نوادگانش در عصر اسلام‌، صاحب نام نیک بودند: نواده‌اش کبْشه‌، مادر عبدالله بن رَواحه شاعر پیامبر(ص‌) بود؛ یکى از نوادگانش در نسل بعد، عمرو نام داشت که در کنار امام حسین‌(ع‌) شهید شد.

    زندگى ابن اطنابه - که احتمالاً در سده 6 م مى‌زیسته - مانند زندگى همه مردان جاهلى‌، سخت به افسانه درآمیخته است‌. درباره او دو روایت نقل کرده‌اند که در آنها، باز شناختن حقیقت از افسانه ممکن نیست‌. روایت نخست به یوم فارع مربوط است‌: مردی از بنو نَجّار (شاخه‌ای از خزرج‌) پسری از قُضاعه را کشت‌. عم این پسر در «جوارِ» قبیله اوس مى‌زیست‌. سید این قبیله که معاذ بن نعمان (پدر سعد ابن معاذ از اصحاب پیامبر اکرم‌) بود، از باب «حمایت جار»، خود را مکلف به ستاندن خون بهای آن پسر دید. اما بنو نجار از پرداختن «دیه‌» یا تسلیم قاتل خودداری مى‌کردند و ناچار سپاهیان دو قبیله‌، در فارع که در نزدیک «اُطُم‌» حسان بن ثابت (ه م‌) قرار داشت‌، روبه‌روی هم ایستادند. در این میان کسى گفت‌: اگر خون بها داده نشود، ما ابن اطنابه (= رئیس خزرج‌) را به جای قاتل خواهیم کشت‌. ابن اطنابه در پاسخ این سخن قطعه‌ای سرود (قطعه حائیه در 8 بیت‌)؛ سپس جنگ درگرفت‌. اما پیش از آن‌که کار به پیروزی و شکست بینجامد، ابن اطنابه دیه مقتول را پرداخت و میان دو قبیله دوستى استواری برقرار کرد و در این باب، لامیه‌ای در 20 بیت پرداخت‌. این «اخبار» و اشعار را فقط ابن‌اثیر (قرن 7ق‌/13م‌) نقل کرده و مرزبانى (قرن 4ق‌/ 11م‌) تنها به نزاع میان دو قبیله اشاره دارد و 4 بیت هم از حائیه او آورده‌، اما آنها را به جنگ فارع ربط نداده است. این روایت که رنگ افسانه جاهلى آشکارا بر چهره آن پیداست‌، معلوم نیست طى 7 قرن پیش از ابن‌اثیر کجا بوده و چگونه به دست او رسیده است‌. در عوض‌، لااقل تعدادی از ابیات قطعه مذکور در آن داستان‌، هم از نظر معنى و لحن گفتار و هم از نظر منبع‌، اصیل به نظر مى‌آیند، هر چند ارائه حکم قاطع در این باب صحیح نیست‌.

    حائیه 8 بیتى که در واقع باعث شهرت ابن اطنابه شده‌، همه اعتبار خود را مدیون معاویه است‌. معاویه گوید: زمانى که در صفین دچار شکست شدم و آهنگ فرار کردم‌، به یاد شعر ابن اطنابه افتادم و باز پایداری کردم تا پیروز شدم. احمد به 16 منبع غیر از منابع ما اشاره کرده است. قطعه دوم (لامیه 20 بیتى‌) چنین اقبالى نیافت‌. منابع اصیل آن اندک است و ما آن را به طور کامل و همراه با داستان جنگ در جایى دیگر جز کتاب ابن اثیر نیافتیم‌، از این رو بعید نیست که بخش اعظم آن را به قیاس چند بیت اصیل‌، مثلاً 5 بیتى که در مزربانى آمده است، ساخته باشند. به‌سبب ابیاتى از همین قصیده است که حسان ابن ثابت وی را «شاعرترین شاعران عرب‌» دانسته است.

    روایت دوم به یکى دیگر از کشمکش‌های بین قبایل اشاره دارد و مایه اصلى داستان «هیبت مرد شجاع حتى در خواب‌» است‌: حارث‌، سید قبیله بنومُرّة با خالد، رئیس قبیله عامر بن صَعْصَعة، نزد نعمان بن منذر، در حیره گرد آمدند. نعمان‌، به دنبال نزاعى که میان آن دو رخ داد، خالد را از تند خویى حارث ترسانید، اما خالد گفت‌: «مرا از وی باکى نیست‌، حتى اگر من در خواب باشم‌، او مرا بیدار نخواهد کرد». اما حارث او را در خواب کشت‌. همین موضوع باعث شد که ابن اطنابه‌، دوست خالد، قطعه‌ای (با قافیه - یا) در ستایش خود و هجای حارث - که دشمنان را فقط در خواب مى‌کشد - بسراید. حارث از شنیدن ابیات او به خشم آمد و به یثرب شتافت (از این‌جا نتیجه گرفته‌اند که ابن اطنابه در یثرب مى‌زیسته است‌). چون به خانه ابن اطنابه رسید ناشناس و به حیله او را از خواب بیدار کرد و بر آن داشت که لباس رزم بپوشد و همراه او به صحرا رود، و آن‌گاه خود را به او شناساند. ابن اطنابه که بیمناک شده بود، به حیله جان خود را نجات داد. داستان به این‌جا ختم نمى‌شود، زیرا حارث قصیده‌ای در هجای ابن اطنابه مى‌سراید و زیدالخلیل الطائى به دفاع از او، به قبیله بنومرة حمله مى‌آورد و حارث و زنش را به اسیری مى‌گیرد و قصیده‌ای نیز در آن باب مى‌سراید. این قطعه ابن اطنابه ظاهراً در سده 1ق‌/7م‌، از شهرت بسیاری برخوردار بوده است‌، چنان‌که عزّة المَیلاء آن را در «لحنى‌» که گویا خود ساخته بوده‌، مى‌خوانده است. در سده 3ق‌/9م نیز سیبویه به یکى از ابیات آن استشهاد کرده است.

    بنابراین‌، مجموع آثاری که اینک از ابن اطنابه به جای مانده (خواه ابیات اصیل و خواه ابیاتى که احتمالاً به نام او ساخته‌اند)، عبارت است از 3 قطعه‌، یا 40 بیت‌. [۱]

    پانویس

    1. آذرنوش‌، آذرتاش، ج3، ص25-26

    منابع مقاله

    آذرنوش‌، آذرتاش، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374