أئمة الفكر التربوى الاسلامى قراءه ثانية

    از ویکی‌نور
    أئمة الفكر التربوى الاسلامى قراءه ثانية
    أئمة الفكر التربوى الاسلامى قراءه ثانية
    پدیدآورانمحمد جواد رضا
    ناشرذات السلال
    مکان نشرکویت
    سال نشر1409ق/1989م
    چاپیکم
    موضوعسرگذشتنا‌مه‌ دانشمندان‌ اسلامی‌,ابوحنیفه‌، نعما‌ن‌ بن‌ ثا‌بت‌، ۸۰ - ۱۵۰ق‌,غزالی‌، محمد بن‌ محمد، ۴۵۰ - ۵۰۵ق‌.,اخوان‌ الصفا‌,نصیرالدین‌ طوسی‌، محمد بن‌ محمد، ۵۹۷ - ۶۷۲ق‌,ابن‌ خلدون‌، عبدالرحما‌ن‌ بن‌ محمد، ۷۳۲ - ۸۰۸ق‌,ابن‌ عربی‌، محمد بن‌ علی‌، ۵۶۰ - ۶۳۸ق‌
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    LC۹۰۳/ر۶الف۹

    أئمة الفکر التربوى الاسلامى قراءه ثانیة، اثر محمد جواد رضا، تلاش شده است از رهگذر بازخوانى دیدگاه‌هاى تربیتى سه مربى (اخوان‌الصفا، غزالى، ابن‌ خلدون)، و نیز پرداختن به گوشه‌هایى از آراى تربیتى ابوحنیفه، خواجه نصیرالدین طوسى، محى‌الدین‌ بن عربى، کاستى‌هاى رخ‌داده در کتاب نخستش (العرب والتربیه والحضاره)، کمابیش جبران شود.

    ساختار

    این اثر در مقدمه‌اى بسیار کوتاه و هفت فصل کوتاه و بلند پرداخته شده است.

    گزارش محتوا

    در فصل نخست که اسلام، مدرسه مسلمانان عنوان گرفته، تلاش شده است با استناد به آیات و گاه روایات، مبانى چهارگانه و عام تربیت اخلاقى و اجتماعى در اسلام بررسى شود. پس از آن آمده است که انسان تربیت اسلامى در مفهوم مؤمن تجلى مى‌یابد و غایت تربیت اسلامى تربیت مؤمنانى است که تاروپود فرهنگ و تمدن اسلامى مرهون وجود آنان است. نکته بعدى اشارتى است کوتاه به مفهوم تعلیم و تربیت و ارتباط آن‌ها با یکدیگر که همراه مطالبى استطرادى و با استناد به رسائل اخوان‌الصفا پرداخته شده است.

    فراز فرجامین این فصل نیم‌نگاهى است به کرامت انسان و فرّهى عقل در اسلام که با تکیه بر سخنان حضرت على(ع) به کمیل قلمى گشته است.

    ابوحنیفه و حس اجتماعى در تربیت، عنوان فصل دوم کتاب است. مؤلف در شرح و شکافت این مطلب، نخست از مفهوم‌شناسى واژگان: ادب، تأدیب، تربیت در متون اسلامى یاد کرده و افزوده است که این واژگان جسته‌جسته در معناى یکدیگر به کار رفته‌اند با این حال کاربرد تأدیب در میان فقیهان بیشتر بوده است؛ سپس از توجه فقیهان به رابطه معلم و شاگرد و فریضه بودن تعلیم و تربیت در نگاه آنان و جنبه اخروى آموزش و پرورش در آثارشان یاد شده و آمده است که در میان فقیهان تنها ابوحنیفه به بعد اجتماعى تربیت توجه داشته است (ص 35)؛ چراکه وى از علم و عمل، مسئولیت اجتماعى، امر به معروف و نهى از منکر، تعلیم در کنار تعلّم، فعالیت اقتصادى همراه با دانش‌آموزى یاد کرده است.

    فصل سوم، غزالى و تربیت براى رهایش روح نامیده شده است. در واکاوى این عنوان، ابتدا به زندگى غزالى نظر شده است؛ سپس با استناد به جلد یکم احیاء علوم الدین غزالى از علم و اقسام آن، فضیلت علم و تعلیم و تعلّم، آداب و وظایف معلم و متعلم، برنامه درسى سخن رفته است؛ سپس متن عربى کتاب ایها الولد غزالى آورده شده است.

    عنوان فصل چهارم، اخوان‌الصفا و تربیت در راستاى دگرگونى اجتماعى است و در آن پس از اشارتى به تاریخچه و فلسفه وجودى این گروه و ویژگى‌هاى سه‌گانه آن‌ها، در آغاز از هدف‌هاى تربیتى اخوان‌الصفا و سپس از موضع آنان نسبت به انسان سخن رفته و در پى آن شناخت از نگاه اخوان بازشکافى شده است و در ادامه از نقش اساسى معلم در تربیت یاد و براى بیان تفسیر اجتماعى تربیت از دید اخوان‌الصفا داستانى از رسائل با عنوان زرتشتى و یهودى بازگو شده و با اشارتى به داستان‌هاى آموزشى در رسائل و نقل دو مورد از آن‌ها فصل به پایان رسیده است.

    نصیرالدین طوسى و تربیت عقل بسامان، عنوان فصل پنجم کتاب است. این فصل با اشارتى به نوع رویارویى خواجه با مغولان و فلسفه آن آغاز گشته است؛ سپس به عنایات تربیتى خواجه در کتاب آداب المتعلمین [که منسوب به اوست] به همراه استدلال‌هایى براى اثبات توجهات معطوف به پرورش عقلانى در کتاب خواجه پرداخته شده و در پایان یادآورى گشته است که خواجه در نگرش‌هاى تربیتى خود به اخلاق هم توجه داشته است (ص 141).

    در فصل ششم سخن از ابن‌ خلدون و روش‌ها و غایات تربیت اجتماعى از نگاه اوست. نگارنده سخن را با نظر ابن‌ خلدون درباره تاریخ، عمران، دین، ادراک، فکر، سببیت، علوم طبیعى، سیاست، فلسفه سرگرفته است و با اشارتى به فلسفه تربیت از نگاه ابن‌ خلدون پیش رفته و از تقسیم‌بندى علوم گفته است. نکته بعدى روش آموزش از دید ابن‌ خلدون است و در ذیل آن به انتقادهاى وى از روش‌هاى آموزشى روزگار او اشارت رفته است.

    در فرجامین فراز فصل به سیاست تربیتى و تربیت سیاسى از منظر ابن‌ خلدون اشارت و از ملک و دولت و قدرت سیاسى و آموزش جمعى و تأثیر تربیت بر تحولات جامعه به‌کوتاهى سخن رفته است.

    فصل پایانى این کتاب، محیى‌الدین‌بن عربى و تربیت روحى صوفیان نام گرفته و با این‌ادعا آغاز گشته است که ابن‌ عربى براى حصول معرفت به فیض الاهى روى کرده است وعلم حاصل از عقل را مرتبه فرودین علم دانسته است (ص 176)؛ سپس از اتحاد و حلول ومقامات شش‌گانه صوفیان و نبود نظام آموزشى و مدرسه در تعلیمات صوفیان سخن رفته‌است.

    گفتنى است گذشته از ضبط ناصواب پاره‌اى از واژگان و اعلام و نام شمارى از کتاب‌ها و نابسندگى جدى بحث‌هاى این اثر و ضعف اطلاعات تاریخى نگارنده، هیچ‌یک از فصل‌هاى کتاب تحقیقى و عالمانه نیفتاده است. وى آنچه را درباره تربیت از نگاه ابوحنیفه آورده، از مقاله «ابوحنیفه والمنهج التربوى الاسلامى» (رضوان سید، الفکر العربى، سال سوم، شماره بیست و یکم، ص 9-27) و آراى تربیتى محیى‌الدین‌بن عربى را از کتاب تاریخ الفکر العربى الى ایام ابن‌ خلدون اثر عمر فروخ بازگو کرده است. بارى منابع و ارجاعات کتاب بسیار اندک است و به جرأت مى‌گویم هیچ‌یک از ادعاهاى نگارنده آن به اثبات نرسیده است. یکى از نقاط ضعف نابخشودنى این کتاب خطاهاى متعدد آن در نقل آیات قرآن کریم است که به شمار دور از باور 38 مورد رسیده و گذشته از نشانى آیات، شامل الفاظ آن‌ها نیز شده است. وانگهى مؤلف در آیات قرآن کریم از نشانه‌هاى سجاوندى چون: نقطه، ویرگول، علامت سؤال، علامت نقل‌قول استفاده کرده است.

    بارى پاره‌اى از خطاى رخ‌داده در نقل آیات، به قرار ذیل است:

    در آیه 50 سوره مائده، به جاى «و من احسن من الله»، آمده «و من احسن الله»؛ در آیه 136 سوره بقره، به جاى «ما» آمده «بما» و به جاى «انزل الى» آمده «انزل على»؛ در آیه 17 سوره حدید، به جاى «قد بینا» آمده «لقد بینا»؛ در آیه 15 سوره تغابن، به جاى «انما اموالکم»، آمده «و اعلموا انما اموالکم»؛ در آیه 20 سوره فجر، به جاى «بل تحبون»، آمده «کلا بل تحبون»؛ آیه 72 سوره انفال، آیه 74 معرفى شده؛ در آیه 218 سوره بقره، به جاى «اولئک یرجون»، آمده «اولئک الذین یرجون»؛....

    منبع ذیل براى مطالعه و مقایسه پیشنهاد مى‌شود:

    بهروز رفیعى، آراى تربیتى دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانى آن، جلدسوم، امام محمد غزالى (چاپ دوم: قم - تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه - سمت، 1388)[۱].

    پانويس

    1. رفیعی، بهروز، ص16-18

    منابع مقاله

    رفیعی، بهروز، کتاب‌شناسی تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، قم، یکم، 1390ش.

    وابسته‌ها