آفاق حکمت سهروردی
آفاق حکمت سهروردی | |
---|---|
پدیدآوران | سیدعرب، حسن (نویسنده) |
ناشر | نور اشراق |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 5ـ6ـ92763ـ622ـ978 |
موضوع | سهروردي، يحيي بن حبش، 549؟ - 587ق. - نقد و تفسير
فلسفه اسلامي عرفان |
کد کنگره | 7آ9س / 771 BBR |
آفاق حکمت سهروردی تألیف و ترجمه حسن سیدعرب، این کتاب مشتمل بر دو بخش ترجمه و تألیف است. بخش ترجمه برگزیدهای از مقالات عربی است که توسط سهروردیشناسان مهم عربزبان تألیف شده است. بخش تألیف نیز اختصاص به مقالاتی دارد که موضوع هر کدام از آنها آثار فلسفی یا عرفانی سهروردی است.
ساختار
کتاب از دو بخش تشکیل شده است. در بخش اول با سه نوشتار درباره اندیشۀ سهروردی سخن گفته است. این سه نوشتار عبارتند از آفاق حکمت سهروردی، اندیشههای افلاطونی در حکمت اشراق سهروردی، حکمت مشاء و معارف شیعی در اندیشۀ سهروردی
در بخش دوم دربارۀ برخی از آثار سهروردی است که عبارت است از آواز پر جبرئیل، الأربعون الأسماء، الالواح العمادیة، بستان القلوب، کلمة التصوف/ مقامات الصوفیة و در پایان گفتگویی دربارۀ حکمت اشراق است.
گزارش محتوا
سهروردی به معنای امروزین نخستین فیلسوف فرهنگ در فلسفۀ اسلامی است. او در حوزۀ اندیشۀ ایرانی و اسلامی اندیشید و به جای توضیح و تفسیر تفکر فلسفی آن عصر در سه حوزۀ قدسی و تمدنی اسلام و ایران و یونان آنها را به گفتگو با یکدیگر واداشت. بنابراین به آنها نه به عنوان وسیله، بلکه به عنوان پدیداری که در جوهر خود مشترکاتی دارند، التفات کرد و اینکه خود را احیاکنندۀ فرهنگ ایران میداند، ناظر به این استحضار و اشتراک است. از این منظر، فلسفۀ اشراق سهروردی نه جعل بلکه ابداع است.
همچنین سهروردی به نقد فلسفی سیاست و اجتماع عهد خود پرداخت. او این سخنان افلاطون را که «شرف و فضیلت سیاست به فلسفه است» در زندگی و مرگ خویش متحقق کرد. از سخنان وی در «حکمة الاشراق» پیداست که وی در «زمان» خود زندگی میکرده و بنیانهای متافیزیکی موجب نگردید تا از «اکنون» غفلت کند و بیش از اندیشیدن دربارۀ آینده و دلبستن به آنچه در آن وضعیت رخ خواهد داد بن «حال» فکر میکرد.
اندیشههای سهروردی در دو حوزۀ فرهنگ و فلسفه حائز اهمیت است. در قسم نخست وی از آموزگاران بزرگ حکمت و فلسفه در تاریخ فلسفۀ اسلامی است و آنچه امروزه به نام حکمت اشراق نامیده میشود، به اندیشههای او اختصاص دارد. در قلمرو فرهنگ نیز تأملات او دربارۀ میراث کهن فکری ایران و یونان، اندیشۀ او را متمایز از دیگر متفکران عهد اسلامی میکند. این دو بخش در اندیشۀ سهروردی مکمل یکدیگر بوده و در معنا نیز جداییناپذیرند و این عدم تفکیک امروزه ما را بر آن میدارد که بیش از پیش به اندیشههای او توجه شود.
این کتاب مشتمل بر دو بخش ترجمه و تألیف است. بخش ترجمه برگزیدهای از مقالات عربی است که توسط سهروردیشناسان مهم عربزبان تألیف شده است. بخش تألیف نیز اختصاص به مقالاتی دارد که موضوع هر کدام از آنها آثار فلسفی یا عرفانی سهروردی است.
بخش نخست با سه نوشتار اختصاص به بررسی اندیشۀ سهروردی دارد. در نخستین نوشتار این بخش به آفاق حکمت سهروردی اختصاص یافته است. آفاق برجستۀ اندیشههای سهروردی بیهیچ پروایی در غالب حکمت و عرفان بیان شد و توانست گنجینهای از معارف الهی را یکجا در خود جمع کند و دومین حوزۀ فلسفی اسلام را تشکیل دهد. لطایف نغز و پرمعنای وی از حکمة الاشراق تا روزی با جماعت صوفیان، نمونهای از درنگ وی در آفاق معنوی وجود و بهرهمندی از حکمت و عرفان است. در نوشتار دوم این بخش که اندیشههای افلاطونی در حکمت اشراق سهروردی بررسی شده است. سهروردی افلاطون را پیرو زرتشت میداند. او دوگانگی نور و ظلمت، خیر و شر و اهورا و مزدای ایرانی را از منابع فلسفۀ افلاطون میداند و به اندیشۀ مثال افلاطونی و بستر تاریخی و اجتماعی آن نزد افلاطون تجاهل میورزد. در آخرین نوشتار این بخش نیز حکمت مشاء و معارف شیعی در اندیشۀ سهروردی بررسی شده است.
بخش دوم کتاب با شش نوشتار دربرگیرندۀ گزارشهایی از برخی آثار سهروردی است. در نخستین نوشتار رسالۀ «آواز پر جبرئیل» معرفی شده است؛ این رساله از رسالههای رمزی و تمثیلی و عرفانی سهروردی به زبان فارسی است که برخی از متأخران در طبقهبندی آثار سهروردی این رساله را از نوشتههای دورۀ نخستین زندگی وی دانستهاند.
در دومین نوشتار «الأربعون الأسماء» معرفی شده است. این رساله از آثار منسوب به سهروردی است و در این نوشتار نسخههای خطی آن معرفی شده و دربارۀ انتساب این رساله به سهروردی بررسی انجام شده است. نوشتار سوم این بخش اختصاص به بررسی «الالواح العمادیة» دارد که از نوشتههای فلسفی سهروردی به زبان عربی است و یک مقدمه و چهار لوح دارد. سهروردی این رساله را به درخواست قر ارسلان داود بن ازیق نوشته است. نوشتار چهارم این بخش نیز به معرفی و بررسی انتساب «بستان القلوب» به سهروردی اختصاص یافته است.
در پنجمین نوشتار این بخش رسالۀ «کلمة التصوف یا مقامات الصوفیه» معرفی شده است. مضمون این رساله و شیوۀ تعبیر معانی آن که طریق فکری خاصی را دنبال میکند، بر هر محققی انتساب این رساله به سهروردی را آسان میکند. او این رساله را برای طالب و دوستدار معرفت نوشته و در آن برخی مسائل مربوط به علم طبیعی و الهی را شرح کرده و فصل آخر به تعریف موجز اصطلاحات عرفانی اختصاص یافته است.
آخرین نوشتار این بخش و کتاب به گفتگویی دربارۀ حکمت اشراق دارد که نویسنده با آقای منوچهر دینپرست دربارۀ حکمت اشراق انجام داده است.[۱]
پانويس