آذربایجان و شاهنامه

    از ویکی‌نور
    آذربایجان و شاهنامه
    آذربایجان و شاهنامه
    پدیدآورانآیدنلو، سجاد (نویسنده)
    ناشرانتشارات دکتر محمود افشار
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۹ش
    موضوعفردوسی‌، ابوالقا‌سم‌، ۳۲۹ - ۴۱۶؟ق‌.- . شا‌هنا‌مه‌ -- آذربا‌یجا‌ن‌,Azerbaijan -- Shahnameh . -Ferdowsi, Abolqasem,فردوسی‌، ابوالقا‌سم‌، ۳۲۹ - ۴۱۶؟ق‌- . شا‌هنا‌مه‌ -- نقد و تفسیر,Criticism and interpretation -- Shahnameh . -Ferdowsi, Abolqasem,شعر فا‌رسی‌ -- قرن‌ ۴ق‌. -- تا‌ریخ‌ و نقد,History and criticism -- th century10 -- Persian poetry
    کد کنگره
    PIR۴۴۹۶/آ۹ ۱۳۹۹‏

    آذربایجان و شاهنامه تألیف سجاد آیدنلو؛ این نوشتار در هفت فصل به بررسی جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی و شاهنامه و پایگاه هزار ساله‌ی شاهنامه در آذربایجان می‌پردازد.

    ساختار و گزارش محتوا

    این کتاب تحقیقی درباره‌ی جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزار ساله‌ی شاهنامه در آذربایجان است که در هفت فصل تنظیم شده است:

    فصل اول: آذربایجان در شاهنامه - در این فصل جایگاه و نقش آذربایجان و آذربایجانیان در داستان‌های شاهنامه در هر دو بخش روایی (حماسی - اساطیری) و به اصطلاح تاریخی بررسی شده است. نخستین حضور داستانی این منطقه در شاهنامه در دوره‌ی پادشاهی کاووس و با ذکر نام اردویل (اردبیل) است که آزمون تعیین جانشین شهریار ایران (کی کاووس) در آنجا برگزار می‌شود و کیخسرو پس از کامیابی در این کار، آتشکده‌ی مهم و معروف آذرگشسپ را در اردبیل می‌سازد. بعد از آن نام آذربایجان به صورت «آذرآبادگان» - که ظاهرا تغییر فردوسی در وجه «آذربادگان» به ضروت وزنی است - چندین بار در شاهنامه آمده است. غیر از این‌ها نام دریاچه‌ی چیچست و دشت دوک هم از این اقلیم در شاهنامه ذکر شده است. آذربایجان در شاهنامه همواره بخش مهمی از ایران زمین است و هم بعضی رویدادهای داستانی و تاریخی در آنجا اتفاق می‌افتد، هم به سبب بنای آتشکده در آنجا تقدس و احترام شایانی دارد و به نوعی پایتخت دینی - معنوی و دوم ایران پیش از اسلام محسوب می‌شود و هم سرزمینی امن برای پناه گرفتن برخی مهتران است. آذربایجانی‌های نیز در شاهنامه در بیتی درخشان با صفت «بزرگان و آزادگان» معرفی و ستوده شده‌اند.

    فصل دوم: ترک / ترکان در شاهنامه - در این فصل توضیح داده شده که تورانیان در شاهنامه با ایرانیان هم تبار و ساکن شرق و شمال شرق ایران هستند ولی چون در تاریخ واقعی ایران، همسایگان شرقی و شامل شرقی ایرانیان ترک بودند به تدریج دو واژه / مفهوم تورانی و ترک با هم درآمیخته و در معنا / معادل یکدیگر به کار گرفته و توران نیز با ترکستان یکی پنداشته شده است.

    فصل سوم: زبان ترکی در شاهنامه - از زمان ظهور اقوام و قبایل ترک در سده‌ی ششم میلادی و جهان گشایی‌های آن‌ها از آسیای میانه تا شرق اروپا، زبان ترکی در این مناطق شناخته شده بوده و با زبان‌های رایج در این نواحی روابط مختلفی داشته است. ایرانیان نیز از دوره‌ی پیش از اسلام زبان ترکی را می‌شناختند و با آن داد و ستد زبانی داشتند. به همین مناسبت در داستان‌های شاهنامه، هم از زبان و خط ترکی نام رفته و هم از سخن گفتن و نوشتن به این زبان و خط.

    فصل چهارم: آذربایجان در روایت‌های ملی - پهلوانی ایران (خارج از شاهنامه) - این فصل با تحقیق در بعضی منابع اوستایی، پهلوی، فارسی و عربی روایت‌های ملی - پهلوانی غیر از شاهنامه، حضور آذربایجان در داستان‌های اساطیری، حماسی، پهلوانی و آیینی ایران و روابط شخصیت‌های حماسی - اساطیری با آذربایجان ذیل چهل و شش عنوان/ موضوع بررسی و این نتیجه حاصل شده است که آذربایجان در سنت داستانی و آیینی ایران بیرون از متن شاهنامه نیز جایگاه مهمی دارد، چنان که خاستگاه و سرزمین اساطیری و نخستین ایرانیان است، بزرگ ترین و مشهورترین جشن ملی ایرانیان یعنی نوروز بنابر روایتی در آنجا پایه گذاری شده است.

    همان طور که ملاحظه شد در چهار فصل آغازین کتاب تحقیق در جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و دیگر اخبار ملی - پهلوانی ایران است اما از فصل پنجم، موضوع بخش دوم کتاب یعنی موقعیت شاهنامه در آذربایجان و نحوه و انواع توجهات آذربایجانیان به این اثر از سده‌ی پنجم تا دوره‌ی معاصر مورد بررسی قرار گرفته است.

    فصل پنجم: شاهنامه در آذربایجان - این فصل مفصل‌ترین گفتار کتاب است که در آن سیزده موضوع با شواهد متعدد و مستند نشان داده شده است.

    فصل ششم: شاهنامه شناسان و شاهنامه پژوهان آذربایجانی - در این فصل با معرفی کوتاه سیزده نفر از شاهنامه نویسان و شاهنامه پژوهان آذربایجان و مرور موجز کتاب‌ها و مقالات ایشان و هجده نفر از استادان و پژوهندگانی که زمینه‌ی تحقیق و تخصص آن‌ها غیز از شاهنامه پژوهی است اما درباره‌ی فردوسی و شاهنامه نیز قلم زده‌اند، این نتیجه به دست آمده که افزون بر فضل تقدم آذربایجان در شاهنامه‌شناسی علمی و جدید به اعتبار مقالات مرحوم استاد تقی زاده، شماری از بهترین، عالمانه‌ترین و جریان سازترین کتاب‌ها و مقالات این حوزه‌ی تخصصی نیز به قلم شاهنامه شناسان و شاهنامه پژوهان آذربایجانی نوشته شده است و آذربایجان در کارنامه‌ی فردوسی شناسی، سهم بسیار بزرگ و تاثیر نمایانی دارد.

    فصل هفتم: بررسی نظریات منتقدان آذربایجانی فردوسی و شاهنامه - در این فصل نگارنده با احترام کامل به شخصیت فرهنگی و اعتماد به نفس منتقدان محترمی که در نقد فردوسی و شاهنامه مطالبی نوشته‌اند،مهم‌ترین و اصلی‌ترین دیدگاه‌ها، پرسش‌ها، و انتقادهای آن‌ها را - تا جایی که دسترس داشته و دیده و خوانده است - استخراج و در هفتاد و شش بند بررسی کرده است.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها