کنی تهرانی، علی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ اکتبر ۲۰۱۸
غنی سازی متن
بدون خلاصۀ ویرایش
(غنی سازی متن)
خط ۲۹: خط ۲۹:
|-
|-
|اساتید
|اساتید
| data-type="authorTeachers" |صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر
| data-type="authorTeachers" |[[صاحب جواهر، محمدحسن|شیخ محمد حسن نجفی]]
[[شریف‌العلماء مازندرانی، محمدشریف بن حسنعلی|شریف‌العلماء مازندرانی]]
 
[[قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر|سید ابراهیم قزوینی]]
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
خط ۵۰: خط ۵۳:


==== اساتید ====
==== اساتید ====
اساتید بنام و معماران علمی و معنوی «کنی» در حوزه نجف عبارت بودند از: شیخ محمد حسن نجفی معروف به [[صاحب جواهر]] (متوفی ۱۲۶۶ ق)، شیخ حسن کاشف الغطاء (متوفی ۱۲۶۲ ق.) شیخ مشکور حولاوی نجفی (متوفی ۱۲۷۳ق). 
اساتید بنام و معماران علمی و معنوی «کنی» در حوزه نجف عبارت بودند از: [[صاحب جواهر، محمدحسن|شیخ محمد حسن نجفی]] معروف به [[صاحب جواهر]] (متوفی ۱۲۶۶ ق)، شیخ حسن کاشف الغطاء (متوفی ۱۲۶۲ ق.) شیخ مشکور حولاوی نجفی (متوفی ۱۲۷۳ق). 


در کنار حوزه نجف، حوزه علمیه کربلا نیز جایگاه پرورش دانش طلبان بود. شیخ علی کنی در جوار آستان مقدس حضرت امام حسین علیه‌السّلام  از محضر دو استاد برجسته‌ای چون شریف العلماء مازندرانی (متوفی ۱۲۴۵ق) و سید ابراهیم قزوینی معروف به [[صاحب ضوابط]] (متوفی ۱۲۶۲ ق.) کسب فیض کرد و دوره عالی فقه و اصول را گذراند و در لغت، فقه، اصول، حديث، رجال و تفسیر متبحر گشت.  
در کنار حوزه نجف، حوزه علمیه کربلا نیز جایگاه پرورش دانش طلبان بود. شیخ علی کنی در جوار آستان مقدس حضرت امام حسین علیه‌السّلام  از محضر دو استاد برجسته‌ای چون [[شریف‌العلماء مازندرانی، محمدشریف بن حسنعلی|شریف‌العلماء مازندرانی]] (متوفی ۱۲۴۵ق) و [[قزوینی، ابراهیم بن محمدباقر|سید ابراهیم قزوینی]] معروف به [[صاحب ضوابط]] (متوفی ۱۲۶۲ ق.) کسب فیض کرد و دوره عالی فقه و اصول را گذراند و در لغت، فقه، اصول، حديث، رجال و تفسیر متبحر گشت.  


== ریاست دینی در ایران ==
== ریاست دینی در ایران ==
خط ۶۲: خط ۶۵:


== توجه به مسائل سیاسی ==
== توجه به مسائل سیاسی ==
ملاعلی‌کنی به مسائل سیاسی نیز توجه داشت و با توجه به آن‌که به تعبیر عالم معاصرش، جاپلقی مؤلف طرائف‌المقال، پناه مظلومان بود و بر صاحبان قدرت (جبابره) سلطه داشت و سخنش نزد سلطان (یعنی ناصرالدین شاه قاجار) پذیرفته می‌شد، در مواقع ضروری از برخی مداخلات ابا نداشت. از جمله پس از انعقاد قرارداد رویتر در ۱۲۹۰، در نامه‌ای به ناصرالدین شاه، با اشاره به مُفاد قرارداد که طبق آن «جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود» بودند و نفی صریح تسلط دولت بر «املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا که حتمآ بفروشند» (با ذکر یک مثال از حقوق شهروندی در فرانسه) و تأکید بر این‌که حاصل این قرارداد، از بین رفتن اقتدار دولت و ملت و ناتوانی در حفظ سرحدات و عدم امکان مقابله با هجوم دشمنان است و امتیازات و تصرفات این کمپانی در ایران به مراتب بیش از کمپانی هند خواهد بود، به مخالفت با آن پرداخت و ضمن تأکید بر اینکه «اگر علمای اعلام در مسائل دولتیه اختلالی مشاهده فرمایند... لازم است عرض کنند»، خواه پسند خاطر شاه بشود یا نشود و «در مقام اصلاح آن برآید یا نیاید»، از شاه قاطعانه خواست که «اهتمام بر حفظ دین و دولت و دفع هر خائن از مملکت و ملت» نماید و «به خصوص همین شخصی را که قرار راه‌آهن داده و عهدنامه آن را بر وفق صلاح دشمن دین و دولت نوشته» برکنار کند. مراد وی در این ماجرا، میرزا حسین‌خان سپهسالار ، صدراعظم وقت بود و سبب عزل او در رشت هنگام بازگشت شاه از سفر اروپا، شد. کنی، همچنین در آن نامه، به میرزا ملکم‌خان و اقدام او به تأسیس فراموشخانه (مجلس فراموشی) و مخالفت همه جانبه خود با آن اشاره کرد. برخی نوشته‌اند که با وجود تقاضاهای مکررِ سپهسالار، وی حاضر به ملاقات با او نشد. 
ملاعلی‌کنی به مسائل سیاسی نیز توجه داشت و با توجه به آن‌که به تعبیر عالم معاصرش، [[جاپلقی بروجردی، علی‌اصغر|جاپلقی]] مؤلف [[طرائف المقال في معرفة طبقات الرجال|طرائف‌المقال]]، پناه مظلومان بود و بر صاحبان قدرت (جبابره) سلطه داشت و سخنش نزد سلطان (یعنی ناصرالدین شاه قاجار) پذیرفته می‌شد، در مواقع ضروری از برخی مداخلات ابا نداشت. از جمله پس از انعقاد قرارداد رویتر در ۱۲۹۰، در نامه‌ای به ناصرالدین شاه، با اشاره به مُفاد قرارداد که طبق آن «جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود» بودند و نفی صریح تسلط دولت بر «املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا که حتمآ بفروشند» (با ذکر یک مثال از حقوق شهروندی در فرانسه) و تأکید بر این‌که حاصل این قرارداد، از بین رفتن اقتدار دولت و ملت و ناتوانی در حفظ سرحدات و عدم امکان مقابله با هجوم دشمنان است و امتیازات و تصرفات این کمپانی در ایران به مراتب بیش از کمپانی هند خواهد بود، به مخالفت با آن پرداخت و ضمن تأکید بر اینکه «اگر علمای اعلام در مسائل دولتیه اختلالی مشاهده فرمایند... لازم است عرض کنند»، خواه پسند خاطر شاه بشود یا نشود و «در مقام اصلاح آن برآید یا نیاید»، از شاه قاطعانه خواست که «اهتمام بر حفظ دین و دولت و دفع هر خائن از مملکت و ملت» نماید و «به خصوص همین شخصی را که قرار راه‌آهن داده و عهدنامه آن را بر وفق صلاح دشمن دین و دولت نوشته» برکنار کند. مراد وی در این ماجرا، میرزا حسین‌خان سپهسالار ، صدراعظم وقت بود و سبب عزل او در رشت هنگام بازگشت شاه از سفر اروپا، شد. کنی، همچنین در آن نامه، به میرزا ملکم‌خان و اقدام او به تأسیس فراموشخانه (مجلس فراموشی) و مخالفت همه جانبه خود با آن اشاره کرد. برخی نوشته‌اند که با وجود تقاضاهای مکررِ سپهسالار، وی حاضر به ملاقات با او نشد. 


== ساده زیستی ==
== ساده زیستی ==
«کنی» در مدت تحصیل از نعمت دوستان فاضل و کوشایی برخوردار بود که در تمام فراز و نشیبهای تحصیل و زندگی غمخوار هم بوده، از کمک به یکدیگر دریغ نمی‌ورزیدند و با جمع خود محفل انس علمی پرباری را تشکیل داده بودند. دوستان هم حجره‌ای او در حوزه علمیه نجف عبارت بودند از ملا علی خلیلی (متوفی ۱۲۹۷ ق.)، شیخ عبدالحسین تهرانی (متوفی ۱۲۸۶ ق.) و سید زین العابدین طباطبایی حائری (متوفی ۱۲۹۲ ق.).
«کنی» در مدت تحصیل از نعمت دوستان فاضل و کوشایی برخوردار بود که در تمام فراز و نشیبهای تحصیل و زندگی غمخوار هم بوده، از کمک به یکدیگر دریغ نمی‌ورزیدند و با جمع خود محفل انس علمی پرباری را تشکیل داده بودند. دوستان هم حجره‌ای او در حوزه علمیه نجف عبارت بودند از ملا علی خلیلی (متوفی ۱۲۹۷ ق.)، شیخ عبدالحسین تهرانی (متوفی ۱۲۸۶ ق.) و سید زین‌العابدین طباطبایی حائری (متوفی ۱۲۹۲ ق.).


آقای طباطبایی حائری از دوران سخت تحصیل چنین یاد می‌کند: «در ایام طلبگی که به نجف اشرف آمده بودم من و آقای شیخ عبدالحسین شیخ العراقین و آخوند ملا علی کنی در یک حجره از مدارس حوزه علمیه در نهایت فقر و فاقه به سر می‌بردیم و فقیرتر از همه حاجی کنی بود که هرهفته یک شب به مسجد سهله می‌رفت و از گوشه و کنار مسجد ـ‌ بدون اینکه کسی بفهمد ـ نان خشک جمع می‌کرد و به مدرسه می‌آورد و گذران هفته را از آنها می‌کرد!» 
آقای طباطبایی حائری از دوران سخت تحصیل چنین یاد می‌کند: «در ایام طلبگی که به نجف اشرف آمده بودم من و آقای شیخ عبدالحسین شیخ العراقین و آخوند ملا علی کنی در یک حجره از مدارس حوزه علمیه در نهایت فقر و فاقه به سر می‌بردیم و فقیرتر از همه حاجی کنی بود که هرهفته یک شب به مسجد سهله می‌رفت و از گوشه و کنار مسجد ـ‌ بدون اینکه کسی بفهمد ـ نان خشک جمع می‌کرد و به مدرسه می‌آورد و گذران هفته را از آنها می‌کرد!» 


حاج شیخ علی کنی در سفری که به مکه مکرمه و مدینه منوره انجام داد در راه بازگشت، به همراه میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ) به سوی شام آمده، تا بارگاه حضرت زینب ـ علیهاالسّلام ـ را زیارت کند و آن دو وقتی به حرم مطهر وارد شده از غربت آن مکان بسیار متأثر گردیدند زیرا گرد و غبار زیادی بر آستان مبارک و اطراف ضریح نشسته بود. بسرعت دست به کار شده، به نظافت آنجا پرداختند و با گوشه عبای خویش خاک و خاشاک را از حرم و ضریح مطهر زدودند و آنجا را تمیز کردند. 
حاج شیخ علی کنی در سفری که به مکه مکرمه و مدینه منوره انجام داد در راه بازگشت، به همراه [[میرزای شیرازی، محمدحسن بن محمود|میرزا محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ)]] به سوی شام آمده، تا بارگاه حضرت زینب ـ علیهاالسّلام ـ را زیارت کند و آن دو وقتی به حرم مطهر وارد شده از غربت آن مکان بسیار متأثر گردیدند زیرا گرد و غبار زیادی بر آستان مبارک و اطراف ضریح نشسته بود. بسرعت دست به کار شده، به نظافت آنجا پرداختند و با گوشه عبای خویش خاک و خاشاک را از حرم و ضریح مطهر زدودند و آنجا را تمیز کردند. 


 شیخ انصاری (متوفی ۱۲۸۱ ق.) نیز از دوستان نزدیک کنی بود. او پیرامون زهد و دوری از زخارف و دلبستگی‌های دنیا که در زندگی شیخ انصاری به چشم می‌خورد، چنین می‌گوید: «حدود بیست سال درکربلا با او دوست و معاصر بودم. اثاثیه‌ای جز یک عمامه نداشت که آن را شبهای تابستان فرش خویش قرار می‌داد و هنگامی که از محل سکونت بیرون می‌رفت آن را عمامه سر خویش می‌کرد.»
 [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] (متوفی ۱۲۸۱ ق.) نیز از دوستان نزدیک کنی بود. او پیرامون زهد و دوری از زخارف و دلبستگی‌های دنیا که در زندگی [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] به چشم می‌خورد، چنین می‌گوید: «حدود بیست سال درکربلا با او دوست و معاصر بودم. اثاثیه‌ای جز یک عمامه نداشت که آن را شبهای تابستان فرش خویش قرار می‌داد و هنگامی که از محل سکونت بیرون می‌رفت آن را عمامه سر خویش می‌کرد.»


== شاگردان ==
== شاگردان ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش