۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شه' به 'شه') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:سال97-1تیر الی31' به '') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =10270 | ||
| کتابخوان همراه نور =10270 | | کتابخوان همراه نور =10270 | ||
| کد پدیدآور =3411 | | کد پدیدآور =3411 | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
چهار مقاله مقدمهاى مشتمل بر چند فصل دارد که مؤلف در آغاز و پایان آن، پادشاهى را پس از پیامبرى، غایت مرتبه انسان برشمرده و ممدوح خود را ستایش نموده است. در فصلهاى گوناگون مقدمه، از شناخت هستى، ترتیب آفرینش، حواس ظاهر و باطن حیوان و مراتب حیوان سخن گفته و در پایان آن توضیح داده است که دبیر، شاعر، منجم و طبیب، از خواص پادشاه هستند و پادشاه به آنان نیازمند است؛ لذا چهار مقاله را درباره این چهار گروه نوشته است. در مقدمه یک حکایت نیز آمده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=9254&&searchText= افشاری، مهران، ج12، ص206]</ref>. | چهار مقاله مقدمهاى مشتمل بر چند فصل دارد که مؤلف در آغاز و پایان آن، پادشاهى را پس از پیامبرى، غایت مرتبه انسان برشمرده و ممدوح خود را ستایش نموده است. در فصلهاى گوناگون مقدمه، از شناخت هستى، ترتیب آفرینش، حواس ظاهر و باطن حیوان و مراتب حیوان سخن گفته و در پایان آن توضیح داده است که دبیر، شاعر، منجم و طبیب، از خواص پادشاه هستند و پادشاه به آنان نیازمند است؛ لذا چهار مقاله را درباره این چهار گروه نوشته است. در مقدمه یک حکایت نیز آمده است<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=9254&&searchText= افشاری، مهران، ج12، ص206]</ref>. | ||
هریک از چهار مقاله کتاب، با مباحثى درباره فن یا علم مختص به آن مقاله آغاز و سپس ده تا دوازده حکایت خواندنى و غالباً واقعى بیان میشود. لطف کتاب بیشتر به حکایتهاى آن است و | هریک از چهار مقاله کتاب، با مباحثى درباره فن یا علم مختص به آن مقاله آغاز و سپس ده تا دوازده حکایت خواندنى و غالباً واقعى بیان میشود. لطف کتاب بیشتر به حکایتهاى آن است و توصیفهاى مندرج در برخى از آنها چنان زیبا و ماهرانه است که کتاب را یکى از شاهکارهاى ادب فارسى ساخته است، نظیر تأثیر قصیده «بوى جوى مولیان» رودکى بر امیر سامانى، رسیدن فرخى سیستانى نزد عمید اسعد و شعر سرودن فرخى درباره داغگاه امیر چغانى یا اینکه چگونه ابوعلی سینا شاهزاده مالیخولیایى را درمان کرد<ref>[http://rch.ac.ir/article/Details?id=9254&&searchText= همان]</ref>. | ||
مقاله دوم کتاب بهواسطه آنکه متضمن اسامی جمع بسیاری از شعرای قدیم ایرانی معاصر ملوک سامانی، غزنوی، خانیه، دیالمه، سلجوقیه، غوری و نیز مشتمل بر تراجم احوال چند نفر از مشاهیر ایشان، مانند رودکی، عنصری، فرخی، معزی، فردوسی، ازرقی، رشیدی و مسعود سعد سلمان میباشد، از حیث نظر ادبی اهمیتی عظیم دارد و مقاله سوم بهواسطه اشتمال آن بر بعضی معلومات در خصوص عمر خیام که در این اواخر بهواسطه ترجمه رباعیات او به غالب زبانهای دیگر در اروپا و آمریکا شهرت فوقالعاده یافته، دارای اهمیتی مخصوص است؛ زیراکه چهار مقاله، اولین کتابی است که ذکری از عمر خیام در آن شده؛ وانگهی مصنف خود معاصر او بوده و با وی ملاقات نموده است و همین حکایت چهار مقاله در باب پیشگویی عمر خیام که: «گور من در موضعی باشد که هر بهاری باد شمال بر من گل افشان میکند» باعث شد که «انجمن عمر خیام» در لندن، بوته گل سرخی از نیشابور، از سر مقبره عمر خیام به دست آورده، آن را بر سر قبر فیتز جرالد شاعر معروف انگلیسی و بهترین مترجم رباعیات خیام، غرس نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/2 ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه د - ه]</ref>. | مقاله دوم کتاب بهواسطه آنکه متضمن اسامی جمع بسیاری از شعرای قدیم ایرانی معاصر ملوک سامانی، غزنوی، خانیه، دیالمه، سلجوقیه، غوری و نیز مشتمل بر تراجم احوال چند نفر از مشاهیر ایشان، مانند رودکی، عنصری، فرخی، معزی، فردوسی، ازرقی، رشیدی و مسعود سعد سلمان میباشد، از حیث نظر ادبی اهمیتی عظیم دارد و مقاله سوم بهواسطه اشتمال آن بر بعضی معلومات در خصوص عمر خیام که در این اواخر بهواسطه ترجمه رباعیات او به غالب زبانهای دیگر در اروپا و آمریکا شهرت فوقالعاده یافته، دارای اهمیتی مخصوص است؛ زیراکه چهار مقاله، اولین کتابی است که ذکری از عمر خیام در آن شده؛ وانگهی مصنف خود معاصر او بوده و با وی ملاقات نموده است و همین حکایت چهار مقاله در باب پیشگویی عمر خیام که: «گور من در موضعی باشد که هر بهاری باد شمال بر من گل افشان میکند» باعث شد که «انجمن عمر خیام» در لندن، بوته گل سرخی از نیشابور، از سر مقبره عمر خیام به دست آورده، آن را بر سر قبر فیتز جرالد شاعر معروف انگلیسی و بهترین مترجم رباعیات خیام، غرس نمود<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/2 ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه د - ه]</ref>. | ||
بهواسطه اهمیت موضوع کتاب و صغر حجم آن و سهولت استنساخ آن، ظاهرا چهار مقاله از همان زمان تألیف، مشهور بوده و قبول عامه داشته است و غالب کتب تاریخ و ادب، مندرجات آن را نقل کردهاند. قدیمیترین کتابی که از آن نقل نموده، «تاريخ طبرستان» محمد بن حسن بن اسفندیار است که در حدود سال 613ق، یعنی نزدیک شصت سال بعد از چهار مقاله، تألیف شده است. ابن اسفندیار فصل متعلق به حکایت فردوسی و سلطان محمود را تماما از مصنف، با اسم و رسم، روایت کرده است؛ هرچند اسمی از خود چهار مقاله نبرده است. پس از آن تاریخ، در «تاریخ گزیده» و «تذکره | بهواسطه اهمیت موضوع کتاب و صغر حجم آن و سهولت استنساخ آن، ظاهرا چهار مقاله از همان زمان تألیف، مشهور بوده و قبول عامه داشته است و غالب کتب تاریخ و ادب، مندرجات آن را نقل کردهاند. قدیمیترین کتابی که از آن نقل نموده، «تاريخ طبرستان» محمد بن حسن بن اسفندیار است که در حدود سال 613ق، یعنی نزدیک شصت سال بعد از چهار مقاله، تألیف شده است. ابن اسفندیار فصل متعلق به حکایت فردوسی و سلطان محمود را تماما از مصنف، با اسم و رسم، روایت کرده است؛ هرچند اسمی از خود چهار مقاله نبرده است. پس از آن تاریخ، در «تاریخ گزیده» و «تذکره دولتشاه» و «نگارستان» قاضی احمد غفاری و سایر کتب تاریخ و تذکره، فصول بسیاری از آن نقل کردهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/19756/1/3 ر.ک: همان، صفحه ه]</ref>. | ||
در پایان، اشاره به این مطلب ضروری است که همان گونه که ذکر گردید، نام اصلی کتاب، «مجمع النوادر» بوده است، اما امین احمد رازی در «تذکره هفت اقلیم»، گمان کرده که مجمع النوادر و چهار مقاله، دو کتاب جدا از تألیفات [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی عروضی]] است؛ درحالیکه این امر اشتباه بوده و در حقیقت هر دو اسم یک مسمی است. اولا به دلیل آنکه [[مستوفی، حمدالله|حمدالله مستوفی]] در «[[تاریخ گزیده]]» از مصنفات نامی عروضی فقط به ذکر «مجمع النوادر» اکتفا کرده و هیچ اسمی از چهار مقاله نبرده است و حال آنکه وی قطعا چهار مقاله را در دست داشته است؛ زیرا مکررا مضامین آن را نقل کرده، از جمله حکایت رودکی و امیر نصر سامانی در هرات و قصیده معروف رودکی: | در پایان، اشاره به این مطلب ضروری است که همان گونه که ذکر گردید، نام اصلی کتاب، «مجمع النوادر» بوده است، اما امین احمد رازی در «تذکره هفت اقلیم»، گمان کرده که مجمع النوادر و چهار مقاله، دو کتاب جدا از تألیفات [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی عروضی]] است؛ درحالیکه این امر اشتباه بوده و در حقیقت هر دو اسم یک مسمی است. اولا به دلیل آنکه [[مستوفی، حمدالله|حمدالله مستوفی]] در «[[تاریخ گزیده]]» از مصنفات نامی عروضی فقط به ذکر «مجمع النوادر» اکتفا کرده و هیچ اسمی از چهار مقاله نبرده است و حال آنکه وی قطعا چهار مقاله را در دست داشته است؛ زیرا مکررا مضامین آن را نقل کرده، از جمله حکایت رودکی و امیر نصر سامانی در هرات و قصیده معروف رودکی: | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | [[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]] | ||
ویرایش