۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''') |
جز (جایگزینی متن - 'نظامي، احمد بن عمر' به 'نظامی، احمد بن عمر') |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
کليات چهار مقاله | کليات چهار مقاله | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[نظامی، احمد بن عمر]] (نويسنده) | ||
[[قزوینی، محمد]] (مصحح) | [[قزوینی، محمد]] (مصحح) | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''چهار مقاله'''، تألیف [[ | '''چهار مقاله'''، تألیف [[نظامی، احمد بن عمر|احمد بن عمر بن علی نظامی عروضی سمرقندی]] (متوفی حدود 550ق)، با تصحیح و اهتمام محمد بن عبدالوهاب قزوینی، کتابى است مشهور مشتمل بر حکایات و نوادرى درباره دبیران و شاعران و منجمان و طبیبان، مربوط به قرن ششم هجری. | ||
عنوان اصلى کتاب «مجمع النوادر» است، اما چون مشتمل بر چهار مقاله در فنون مختلف است، به چهار مقاله شهرت یافته است<ref>افشاری، مهران، ج12، ص206</ref>. | عنوان اصلى کتاب «مجمع النوادر» است، اما چون مشتمل بر چهار مقاله در فنون مختلف است، به چهار مقاله شهرت یافته است<ref>افشاری، مهران، ج12، ص206</ref>. | ||
==تاریخ و انگیزه نگارش کتاب== | ==تاریخ و انگیزه نگارش کتاب== | ||
[[ | [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] چهارمقاله را بین سال 551 تا 552ق، به نام یکى از شاهزادگان آلشنسب، ابوالحسن حسامالدین على، تألیف کرده و او را در دیباچه و پایان کتاب ستوده است<ref>همان</ref>. | ||
==اهمیت کتاب== | ==اهمیت کتاب== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
بهواسطه اهمیت موضوع کتاب و صغر حجم آن و سهولت استنساخ آن، ظاهرا چهار مقاله از همان زمان تألیف، مشهور بوده و قبول عامه داشته است و غالب کتب تاریخ و ادب، مندرجات آن را نقل کردهاند. قدیمیترین کتابی که از آن نقل نموده، «تاریخ طبرستان» محمد بن حسن بن اسفندیار است که در حدود سال 613ق، یعنی نزدیک شصت سال بعد از چهار مقاله، تألیف شده است. ابن اسفندیار فصل متعلق به حکایت فردوسی و سلطان محمود را تماما از مصنف، با اسم و رسم، روایت کرده است؛ هرچند اسمی از خود چهار مقاله نبرده است. پس از آن تاریخ، در «تاریخ گزیده» و «تذکره دولتشاه» و «نگارستان» قاضی احمد غفاری و سایر کتب تاریخ و تذکره، فصول بسیاری از آن نقل کردهاند<ref>ر.ک: همان، صفحه ه</ref>. | بهواسطه اهمیت موضوع کتاب و صغر حجم آن و سهولت استنساخ آن، ظاهرا چهار مقاله از همان زمان تألیف، مشهور بوده و قبول عامه داشته است و غالب کتب تاریخ و ادب، مندرجات آن را نقل کردهاند. قدیمیترین کتابی که از آن نقل نموده، «تاریخ طبرستان» محمد بن حسن بن اسفندیار است که در حدود سال 613ق، یعنی نزدیک شصت سال بعد از چهار مقاله، تألیف شده است. ابن اسفندیار فصل متعلق به حکایت فردوسی و سلطان محمود را تماما از مصنف، با اسم و رسم، روایت کرده است؛ هرچند اسمی از خود چهار مقاله نبرده است. پس از آن تاریخ، در «تاریخ گزیده» و «تذکره دولتشاه» و «نگارستان» قاضی احمد غفاری و سایر کتب تاریخ و تذکره، فصول بسیاری از آن نقل کردهاند<ref>ر.ک: همان، صفحه ه</ref>. | ||
در پایان، اشاره به این مطلب ضروری است که همان گونه که ذکر گردید، نام اصلی کتاب، «مجمع النوادر» بوده است، اما امین احمد رازی در «تذکره هفت اقلیم»، گمان کرده که مجمع النوادر و چهار مقاله، دو کتاب جدا از تألیفات [[ | در پایان، اشاره به این مطلب ضروری است که همان گونه که ذکر گردید، نام اصلی کتاب، «مجمع النوادر» بوده است، اما امین احمد رازی در «تذکره هفت اقلیم»، گمان کرده که مجمع النوادر و چهار مقاله، دو کتاب جدا از تألیفات [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی عروضی]] است؛ درحالیکه این امر اشتباه بوده و در حقیقت هر دو اسم یک مسمی است. اولا به دلیل آنکه [[مستوفی، حمدالله|حمدالله مستوفی]] در «[[تاریخ گزیده]]» از مصنفات نامی عروضی فقط به ذکر «مجمع النوادر» اکتفا کرده و هیچ اسمی از چهار مقاله نبرده است و حال آنکه وی قطعا چهار مقاله را در دست داشته است؛ زیرا مکررا مضامین آن را نقل کرده، از جمله حکایت رودکی و امیر نصر سامانی در هرات و قصیده معروف رودکی: | ||
'''بوی جوی مولیان آید همی بوی یار مهربان آید همی''' | '''بوی جوی مولیان آید همی بوی یار مهربان آید همی''' | ||
و حکایت تاش و ماکان بن کاکی و نوشتن کاتب: «أما ما كان فصار كاسمه» و حکایت پرسیدن مخدوم او از وی که [[ | و حکایت تاش و ماکان بن کاکی و نوشتن کاتب: «أما ما كان فصار كاسمه» و حکایت پرسیدن مخدوم او از وی که [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] جز تو هست و جواب وی بر بدیهه به ابیات: | ||
'''در جهان سه نظامیایم ای شاه که جهانی ز ما به افغانند''' | '''در جهان سه نظامیایم ای شاه که جهانی ز ما به افغانند''' | ||
که در ذیل ترجمه حال او ذکر میکند و اگر این دو کتاب یکی نبود، سکوت او از ذکر چهار مقاله، با وجود شهرت این کتاب و نقل مکرر خود وی از آن، هیچ دلیلی نخواهد داشت. ثانیا قاضی احمد غفاری در مقدمه کتاب «نگارستان»، برای مصادر آن تألیف، حدود سی کتاب از کتب مشهور تاریخ و ادب و تذکرههای شعرا و مسالک و ممالک و... نام برده است، از جمله «مجمع النوادر» [[ | که در ذیل ترجمه حال او ذکر میکند و اگر این دو کتاب یکی نبود، سکوت او از ذکر چهار مقاله، با وجود شهرت این کتاب و نقل مکرر خود وی از آن، هیچ دلیلی نخواهد داشت. ثانیا قاضی احمد غفاری در مقدمه کتاب «نگارستان»، برای مصادر آن تألیف، حدود سی کتاب از کتب مشهور تاریخ و ادب و تذکرههای شعرا و مسالک و ممالک و... نام برده است، از جمله «مجمع النوادر» [[نظامی، احمد بن عمر|نظامی]] و در اثنای کتاب، حدود هفت یا هشت حکایت از «مجمع النوادر»، با اسم و رسم نقل میکند و این حکایات، بعینه و کلمهبهکلمه، مسطور در چهار مقاله است؛ از جمله حکایت ملاقات مصنف با عمر خیام در بلخ<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش