کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن

کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن
نام کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن
نام های دیگر ع‍ج‍م‍ی‌، م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌

ک‍اخ‍ی‌ خ‍راس‍ان‍ی‌، م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍دح‍س‍ن‌

ک‍ل‍ب‍اس‍ی‌، م‍ح‍م‍داب‍راه‍ی‍م‌

حاجی کرباسی

نام پدر
متولد
محل تولد
رحلت 1261 هـ.ق
اساتید
برخی آثار
کد مولف AUTHORCODE643AUTHORCODE


ولادت

«محمد ابراهيم بن محمد حسن كرباسى يا كلباسى»، از بزرگ‌ترين علما و زهاد قرن دوازدهم هجرى است كه در زهد، تقوى و احتياط، معروفيت تمام داشته است. وى، در سال 1180ق، در اصفهان ديده به جهان گشود.

پدرش، نخست، در محله «حوض كرباس» شهر هرات اقامت داشت و به همين جهت ملقب به كرباسى گرديد.


کسب علم و دانش

وى، دوران كودكى و نوجوانى را در اصفهان گذراند و اولين استاد او، پدرش بود، اما در سنين نوجوانى، پدر را از دست داده و پس از او، مولا محمد رفيع گيلانى مشهور به بيدآبادى اصفهانى، نقش مهمى در تربيت وى عهده‌دار بود(مرحوم بيدآبادى، از بزرگان عرصه حكمت، از شاگردان ميرزا محمد تقى الماسى و معاصر وحيد بهبهانى محسوب مى‌شده است و كرباسى در بياناتى، به ساده‌زيستى و قناعت وى اشاره كرده است. وى، به سال 1197ق، در حالى كه كرباسى هفده سالگى را طى مى‌كرد، به دار بقا شتافت).

كرباسى، در جوانى به محضر برخى مشاهير و معاريف حكمت و كلام در اصفهان راه يافت. در ميان اين دانشوران، از انديشه‌هاى ملا على بن جمشيد نورى، بيش از همه بهره برد.

او، در اصفهان به مكتب درس ميرزا محمد على فرزند مظفر اصفهانى، ملا محراب گيلانى، شيخ محمد على هرندى و شيخ محمد فرزند شيخ زين الدين نيز راه پيدا كرد و از محضر آنان محظوظ گشت. وى، در رساله فارسى كه در جواب سؤال يكى از فرزندان فتحعلى شاه قاجار نوشته، نام اين بزرگان را ذكر كرده است.

وى، پس از تكميل تحصيلات خويش در اصفهان، به منظور ارتقاى دانسته‌هاى خود در سطوح عالى معارف اسلامى، خصوصا فقه و اصول و نايل گشتن به درجه اجتهاد و بهره‌گيرى از چهره‌هاى علمى حوزه نجف، رهسپار عراق گرديد. عالم بلندآوازه و مجتهد شناخته شده اين زمان، سيد محمد مهدى بحر العلوم(متوفى 1212ق) بود كه در ميان شيعيان نفوذ فراوانى داشت.

كرباسى، در نجف اشرف و در محضر درس مرحوم سيد بحر العلوم، با سيد شفتى آشنا شد كه بعدها اين آشنايى، به دوستى و اخوت بين آن دو مبدل شد.

آیت‌الله شيخ جعفر كاشف الغطاء، وى را در حوزه درسى خويش راه داده و مهارت‌هاى فقهى و توانايى خود را در علم اصول به او انتقال داد و براى او، اجازه‌اى صادر كرد كه در آن از مقامات علمى و زهد و ورع وى سخن گفته و سلسله راويانى را كه خود از آنها اجازه نقل حديث داشته برشمرده است. استاد، در اين اجازه‌نامه، شاگرد را عالم عامل، فاضل كامل و داراى فكر دقيق و ژرفاى انديشه معرفى كرده و به ملاقات او با حضرت صاحب الامر اشاره كرده است.

وى، در نجف اشرف، از محضر سيد مير على طباطبايى صاحب كتاب«الرياض»، نيز بهره‌مند گشت.

ايشان، سپس به شهر كاظمين سفر نموده و به مكتب پربار سيد محسن اعرجى راه يافت و قضا و شهادات و بسيارى از مسائل فقهى را كه در اين زمينه كاربرد داشت، از وى آموخت.

وى، پس از آن، به ايران بازگشت و به شهر مقدس قم رفته و محضر ميرزاى قمى و ملا مهدى نراقى(متوفى 1209ق) را درك نمود و سپس به كاشان و اصفهان رفت و رسالت فرهنگى و تكليف دينى خود را در آن‌جا ادامه داد.

وى، در روش علمى، به استدلال، برهان، ژرف‌كاوى و تعمق اتكا داشت، اما در عين حال، استعانت از پيشگاه خداوند، توسل به اهل بيت(ع) و استفاده از احاديث منقول از ائمه(ع) را در اين راه به كار مى‌برد و در مباحثه و مناظره با ديگران، فروتنى و قدرت تحمل عقايد طرف مخالف و نيز بلندنظرى و وسعت مشرب را مد نظر داشت.

وى، در چندين رشته از علوم اسلامى، صاحب‌نظر بود و تأليفاتى داشت. گذشته از تدريس فقه و اصول، در مسجد حكيم اصفهان به منبر مى‌رفت و در نهايت سلامت نفس، تقوا و پارسايى، مردم را موعظه مى‌نمود.

در حوزه درسى اين نام‌دار ميدان فقاهت، دانشورانى چند، علاوه بر فرزندانش، تربيت شدند كه از جمله آنها مى‌توان به حاج ملا هادى سبزوارى اشاره كرد.

او، به لحاظ مقام فقهى و تسلط بر موازين شرعى و نيز رعايت حالات اخلاقى، به ورع دست يافته بود، اما اين خصلتش هرگز سبب آن نگرديد كه گوشه‌اى را برگزيند و به رياضت نفس بپردازد و كارى با جامعه نداشته باشد و از برخورد با ناروايى‌ها و منكرها خاموش بماند، هنر مهمش اين بود كه در متن جامعه عصر خويش زندگى مى‌كرد و در عين حال، در صيانت از ارزش‌ها و عملى نمودن دستورهاى دينى، لحظه‌اى آرام نبود و البته به لحاظ رعايت شئون تقوايى و مراتب اخلاصى كه داشت، بسيار احتياط مى‌كرد.

نسبت به دست‌گيرى از فقرا، توجهى كامل و اهتمامى وافر داشت و به امور طلاب و شاگردان خود، به نحو احسن رسيدگى مى‌نمود. مرحوم حاج ميرزا زاهدى كرباسى كه نواده او و خود دانشمندى توانا است، در كتابى به نام«بدر التمام» حالات روحى و اخلاقى جد خود را نگاشته و سجاياى انسانى و مراتب اخلاقى او را ذكر نموده است.

ايشان، با آن عزت، مناعت و استطاعتى كه داشت، گامى از طريق قناعت بيرون نگذاشت و به استمرار اين حالت كه زينت اهل علم و نشانه ساده‌زيستى است، اصرار مى‌ورزيد.


آثار

  1. اشارات الاصول؛
  2. ارشاد المسترشدين فى معرفة احكام الدين يا رساله عمليه؛
  3. النخبة؛
  4. منهاج الهداية الى احكام الشريعة و فروع الفقه؛
  5. السؤال و الجواب فى الفقه و الاحكام؛
  6. شوارع الهداية فى شرح الكفاية المقتصد؛
  7. تقليد الميّت؛
  8. الايقاضات؛
  9. رساله‌اى در صحيح و اعم؛
  10. نقد الاصول؛
  11. مناسك حج؛
  12. رساله‌اى در مفطر بودن قليان يا توتون؛


وفات

اين عالم بزرگ، پس از مدّت هشتاد و يك سال و نوزده روز عمر با بركت، در شب پنج شنبه هشتم ماه جمادى الاولى 1261ق / 1224ش، رحلت نمود و در برابر مسجد حكيم اصفهان دفن گرديد.


منابع مقاله

پرتال استان اصفهان، شنبه 23 مهر ماه، 1390ش.


وابسته‌ها