۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیة الله' به 'آیتالله') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'كتابها' به 'کتابها') |
||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type='authorDeathDate'|1228 | |data-type='authorDeathDate'|1228 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
==ولادت == | ==ولادت == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۴: | ||
وى از همان اوان كودكى به تحصيل علوم دينى پرداخت. در آغاز، مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگان كسب دانش كرد و به مرتبت والايى از علم و عمل نائل آمد. | وى از همان اوان كودكى به تحصيل علوم دينى پرداخت. در آغاز، مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگان كسب دانش كرد و به مرتبت والايى از علم و عمل نائل آمد. | ||
در عظمت و بزرگوارى او همين قدر بس كه [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|آیتالله سيد مهدى بحر العلوم]] او را به عنوان مرجع عام شيعه معرفى مىكرد و حتى امر فرمود به | در عظمت و بزرگوارى او همين قدر بس كه [[بحرالعلوم، محمدمهدی بن مرتضی|آیتالله سيد مهدى بحر العلوم]] او را به عنوان مرجع عام شيعه معرفى مىكرد و حتى امر فرمود به اهلبيت خود كه از شيخ جعفر تقليد نمايد. | ||
شيخ جعفر کاشفالغطاء مىگفت: اگر تمام | شيخ جعفر کاشفالغطاء مىگفت: اگر تمام کتابهاى فقه را با آب بشويند من مىتوانم همه ابواب آن را از طهارت تا ديات از حفظ بنويسم. | ||
كاشف الغطا معاصر با [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|آیتالله سيد على طباطبائى]] (خواهر زاده [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]]، متوفى 1331 ق) است كه يك دوره فقه استدلالى كامل را تدوين كرد و در ترتيب ابواب آن به ابتكارات جالبى دست زد. | كاشف الغطا معاصر با [[طباطبایی کربلایی، علی بن محمدعلی|آیتالله سيد على طباطبائى]] (خواهر زاده [[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]]، متوفى 1331 ق) است كه يك دوره فقه استدلالى كامل را تدوين كرد و در ترتيب ابواب آن به ابتكارات جالبى دست زد. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۴: | ||
==خصوصيات اخلاقى== | ==خصوصيات اخلاقى== | ||
كاشفالغطا داراى اخلاق الهى بود وارسته، فروتن، سخاوتمند، غيور، متواضع، مجاهد، در دل شب براى عبادت و راز و نياز بيدار مىشد و تا سپيده دم در حال تضرع و گريه و زارى بود و صبحگاهان براى درس و بحث، و براى مقابله با دشمنان دين و مذهب، همانند شير در اين ميدانهاى خطرناك وارد مىشد و همواره پيروز و سر بلند بود. شب كه فرا مىرسيد، هنگام خوابيدن به محاسبه نفس خويش مىپرداخت و گاهى خطاب به خويشتن مىگفت: «در كوچكى ترا «جعيفر» (جعفر كوچولو) مىگفتند، سپس «جعفر» شدى، و پس از آن «شيخ جعفر»، و سپس | كاشفالغطا داراى اخلاق الهى بود وارسته، فروتن، سخاوتمند، غيور، متواضع، مجاهد، در دل شب براى عبادت و راز و نياز بيدار مىشد و تا سپيده دم در حال تضرع و گريه و زارى بود و صبحگاهان براى درس و بحث، و براى مقابله با دشمنان دين و مذهب، همانند شير در اين ميدانهاى خطرناك وارد مىشد و همواره پيروز و سر بلند بود. شب كه فرا مىرسيد، هنگام خوابيدن به محاسبه نفس خويش مىپرداخت و گاهى خطاب به خويشتن مىگفت: «در كوچكى ترا «جعيفر» (جعفر كوچولو) مىگفتند، سپس «جعفر» شدى، و پس از آن «شيخ جعفر»، و سپس «شيخالاسلام»، پس تا كىخدا را معصيت مىكنى و اين نعمت را سپاس نمىگويى؟» | ||
هميشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش مىكرد. | هميشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش مىكرد. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۴: | ||
سپس مؤمنى را ديد كه نماز مىخواند و تا اندازهاى هم امكانات مالى خوبى داشت، فورا به او اقتدا كرده و به نماز ايستاد مردم كه شيخ را ديدند به آن مؤمن اقتدا كرده، همه پشت سر او ايستادند و اقتدا كردند آن مؤمن به قدرى شرمنده شد كه نمىدانست چگونه نماز را تمام كند پس از اداى نماز ظهر كنار رفته و به شيخ عرض كرد: بايد نماز عصر را خود جناب عالى امامت كنيد شيخ خوددارى كرد او اصرار نمود، تا اينكه بالاخره شيخ گفت: حال كه اصرار مىكنى، اگر پولى بدهى كه همين جا بر فقرا تقسيم كنيم، از امامت تو صرف نظر مىكنيم آن مرد پذيرفت و دويست شامى (كه پول رايج آن زمان بود) به شيخ پرداخت و شيخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع كنند و همانطور پولها را بر آنها تقسيم نمود سپس به نماز ايستاد. | سپس مؤمنى را ديد كه نماز مىخواند و تا اندازهاى هم امكانات مالى خوبى داشت، فورا به او اقتدا كرده و به نماز ايستاد مردم كه شيخ را ديدند به آن مؤمن اقتدا كرده، همه پشت سر او ايستادند و اقتدا كردند آن مؤمن به قدرى شرمنده شد كه نمىدانست چگونه نماز را تمام كند پس از اداى نماز ظهر كنار رفته و به شيخ عرض كرد: بايد نماز عصر را خود جناب عالى امامت كنيد شيخ خوددارى كرد او اصرار نمود، تا اينكه بالاخره شيخ گفت: حال كه اصرار مىكنى، اگر پولى بدهى كه همين جا بر فقرا تقسيم كنيم، از امامت تو صرف نظر مىكنيم آن مرد پذيرفت و دويست شامى (كه پول رايج آن زمان بود) به شيخ پرداخت و شيخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع كنند و همانطور پولها را بر آنها تقسيم نمود سپس به نماز ايستاد. | ||
شيخ نسبت به مذهب خيلى تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بى پروا مىايستاد و مقاومت مىكرد. هنگامى كه وهابيها به نجف يورش آوردند و به غارتگرى و جنايت دست زدند، شيخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد كرد و از مذهب دفاع نمود، تا آنجا كه جبههاى در مقابل آنان گشود و رزمندگانى را براى دفاع از دين آماده ساخت و خود همراه علما و بزرگان دين پيشاپيش آنان به راه افتاد و پس از نبردى سهمگين آنان را تار و مار كرده، از نجف راند و رئيس آنها كه سعود نام داشت (و شايد از نياكان ملك فهد، پادشاه كنونى عربستان باشد.) ناچار پا به فرار گذاشته و براى انتقام جويى به كربلا حمله كرد، چون ديگر توان مقاومت در برابر ياران شيخ جعفر را نداشت. اهل كربلا با اينكه بيشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نياورده، تسليمستمگران شدند. پس از آن حادثه براى اينكه نجف اشرف از هر گزندى مصون بماند، شيخ جعفر قيام به ساختن «سور نجف» (ديوارى بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و | شيخ نسبت به مذهب خيلى تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بى پروا مىايستاد و مقاومت مىكرد. هنگامى كه وهابيها به نجف يورش آوردند و به غارتگرى و جنايت دست زدند، شيخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد كرد و از مذهب دفاع نمود، تا آنجا كه جبههاى در مقابل آنان گشود و رزمندگانى را براى دفاع از دين آماده ساخت و خود همراه علما و بزرگان دين پيشاپيش آنان به راه افتاد و پس از نبردى سهمگين آنان را تار و مار كرده، از نجف راند و رئيس آنها كه سعود نام داشت (و شايد از نياكان ملك فهد، پادشاه كنونى عربستان باشد.) ناچار پا به فرار گذاشته و براى انتقام جويى به كربلا حمله كرد، چون ديگر توان مقاومت در برابر ياران شيخ جعفر را نداشت. اهل كربلا با اينكه بيشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نياورده، تسليمستمگران شدند. پس از آن حادثه براى اينكه نجف اشرف از هر گزندى مصون بماند، شيخ جعفر قيام به ساختن «سور نجف» (ديوارى بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و محمدحسن خان صدر اصفهانى به دستور آن بزرگوار كار ساختمانى اين سور مهم را به عهده گرفت و بنا كرد. | ||
يكى از كارهاى مهم شيخ جعفر را نيز مىتوان مقابله با ميرزا محمد اخبارى نام برد. اين شخص از بزرگترين دشمنان مراجع اصولى بود كه تهمتهاى ناروا و زشت به علما مىزد و در گوشه و كنار فعاليت زيادى بر عليه آنان مىكرد. شيخ جعفر براى كوبيدن او ناچار به رى سفر كرده و به تبليغ بر عليه آن فرد اخبارى مشغول شد و در اين زمينه، نامهها و رسالههاى مفصلى در رد ميرزا محمد اخبارى و مذهب او نوشت و آن قدر كوشش كرد تا اينكه حركت او را در نطفه خفه كرد و ميرزاى اخبارى از ترس او پابه فرار گذاشت. | يكى از كارهاى مهم شيخ جعفر را نيز مىتوان مقابله با ميرزا محمد اخبارى نام برد. اين شخص از بزرگترين دشمنان مراجع اصولى بود كه تهمتهاى ناروا و زشت به علما مىزد و در گوشه و كنار فعاليت زيادى بر عليه آنان مىكرد. شيخ جعفر براى كوبيدن او ناچار به رى سفر كرده و به تبليغ بر عليه آن فرد اخبارى مشغول شد و در اين زمينه، نامهها و رسالههاى مفصلى در رد ميرزا محمد اخبارى و مذهب او نوشت و آن قدر كوشش كرد تا اينكه حركت او را در نطفه خفه كرد و ميرزاى اخبارى از ترس او پابه فرار گذاشت. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۵: | ||
# شيخ اسد اللّه تسترى كاظمى، صاحب كتاب المقابيس | # شيخ اسد اللّه تسترى كاظمى، صاحب كتاب المقابيس | ||
# شيخ | # شيخ محمدتقى رازى اصفهانى، صاحب [[هداية المسترشدين في شرح أصول معالمالدين|هداية المسترشدين]] | ||
# سيد صدرالدين موسوى عاملى | # سيد صدرالدين موسوى عاملى | ||
# آقا محمد على هزار جريبى | # آقا محمد على هزار جريبى | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۸: | ||
- از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|استاد اعظم [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] نقل شده است كه فرمود: اگر كسى آن قواعد و اصولى را كه شيخ جعفر در كتاب كشف الغطايش جا داده است بداند، نزد من مجتهد خواهد بود. | - از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|استاد اعظم [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] نقل شده است كه فرمود: اگر كسى آن قواعد و اصولى را كه شيخ جعفر در كتاب كشف الغطايش جا داده است بداند، نزد من مجتهد خواهد بود. | ||
- شيخ عبدالحسين تهرانى(ره) مىگويد: اگر مواظبت او را بر سنن و آداب و احكام ببينى و عبادت و مناجاتش را در سحرگاهان بشنوى، و گريه و زاريش را در دل شب بنگرى، مىبينى از همان كسانى است كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] | - شيخ عبدالحسين تهرانى(ره) مىگويد: اگر مواظبت او را بر سنن و آداب و احكام ببينى و عبادت و مناجاتش را در سحرگاهان بشنوى، و گريه و زاريش را در دل شب بنگرى، مىبينى از همان كسانى است كه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] براى يكى از اصحابش به نام احنف بن قيس تعريف مىكرد و تو را به شگفتى خواهد وا داشت. هنگامى كه ببينى او با آن مكانت و منزلت و همچنين با آن هيبت و وقارش در راه خدمت به بينوايان و بيچارگان و تهىدستان قرار دارد و در اين راه مايه مىگذارد و همواره در صدد چارهجويى براى مستمندان و فقيران است، و در اين باره داستانهاى زيادى از او نقل مىكنند كه اگر در يك جا گردآورى شود، كتابى ظريف خواهد بود. | ||
==اساتيد== | ==اساتيد== | ||
شيخ جعفر كاشف الغطا از محضر بزرگانى نظير: شيخ محمد مهدى فتونى و آقا | شيخ جعفر كاشف الغطا از محضر بزرگانى نظير: شيخ محمد مهدى فتونى و آقا محمدباقر[[وحید بهبهانی، محمدباقر|وحيد بهبهانى]] و سيد مهدى بحرالعلوم و پدر بزرگوار خود كسب دانش كرده است. | ||
==شاگردان == | ==شاگردان == | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۱: | ||
#[[حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد| سيد جواد عاملى]]، مؤلف كتاب ارزنده مفتاح الكرامه | #[[حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد| سيد جواد عاملى]]، مؤلف كتاب ارزنده مفتاح الكرامه | ||
# [[صاحب جواهر، محمدحسن|شيخ | # [[صاحب جواهر، محمدحسن|شيخ محمدحسن نجفى]]، [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]] الكلام | ||
# سيد | # سيد محمدباقرصاحب انوار | ||
# حاج [[کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن|محمد ابراهيم كرباسى]]، صاحب اشارات | # حاج [[کرباسی، محمدابراهیم بن محمدحسن|محمد ابراهيم كرباسى]]، صاحب اشارات | ||
# شيخ قاسم مجيبالدين عاملى نجفى | # شيخ قاسم مجيبالدين عاملى نجفى | ||
# ملا | # ملا زينالعابدين سلماسى | ||
# شيخ عبدالحسين اعسم | # شيخ عبدالحسين اعسم | ||
# سيد باقر قزوينى | # سيد باقر قزوينى | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۳: | ||
سر انجام شيخ جعفر كاشف الغطا پس از گذراندن عمرى سرشار از خدمت به مكتب و امت اسلام، در روز چهارشنبه، 22 يا 27 رجب سال 1228 ه.ق، پس از هفتاد و چهار سال زيستن پر بركت در دنيا، به لقاى حق شتافت. | سر انجام شيخ جعفر كاشف الغطا پس از گذراندن عمرى سرشار از خدمت به مكتب و امت اسلام، در روز چهارشنبه، 22 يا 27 رجب سال 1228 ه.ق، پس از هفتاد و چهار سال زيستن پر بركت در دنيا، به لقاى حق شتافت. | ||
==منابع== | ==منابع مقاله== | ||
# آشنايى با علوم اسلامى: ص307 | # آشنايى با علوم اسلامى: ص307 |
ویرایش