۸۱٬۶۰۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'دائرة المعارف' به 'دائرةالمعارف') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== کار در دیوان محاسبات == | == کار در دیوان محاسبات == | ||
از آنجا که ابوالقاسم کاشانی در مقدمۀ کتاب ''عرایس الجواهر'' از خود با لقب «المورخ الحاسب» یاد کرده، میتوان حدس زد که او احتمالاً افزون بر تاریخنگاری در دستگاه دیوانی ایلخانان، در امور محاسبات هم مشاغلی برعهده داشته است. به گفتۀ استوری، کاشانی همانند بیشتر ساکنان کاشان بر مذهب تشیع بوده است. اگر این احتمال صحیح باشد، شاید بتوان آن را یکی از علل اصلی دشمنی وی با رشیدالدین دانست.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/224973/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C ر.ک: آل داوود، سید علی، ابوالقاسم کاشانی، مرکز | از آنجا که ابوالقاسم کاشانی در مقدمۀ کتاب ''عرایس الجواهر'' از خود با لقب «المورخ الحاسب» یاد کرده، میتوان حدس زد که او احتمالاً افزون بر تاریخنگاری در دستگاه دیوانی ایلخانان، در امور محاسبات هم مشاغلی برعهده داشته است. به گفتۀ استوری، کاشانی همانند بیشتر ساکنان کاشان بر مذهب تشیع بوده است. اگر این احتمال صحیح باشد، شاید بتوان آن را یکی از علل اصلی دشمنی وی با رشیدالدین دانست.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/224973/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C ر.ک: آل داوود، سید علی، ابوالقاسم کاشانی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج6]</ref> | ||
وى شبعه مذهب بوده و در شمار صاحب قلمان روزگار ابلخانان ابران، به وبژه حلقه دانشمندان و تاربخنگاران دستگاه [[رشیدالدین فضلالله|رشبدالدبن فضلالله همدانى]](718- 645 ق)، وزبر غازانخان و سلطان محمد خدابنده، قرار دارد، از ابن رو در کنار امور دبوانى به کار تاربخنگارى نبز پرداخته است و آن چه نام او را جاودان ساخته، نوشتهها و ادعاهاى بحثانگبز وى در زمبنه تاربخ مغول و ابلخانان مىباشد. | وى شبعه مذهب بوده و در شمار صاحب قلمان روزگار ابلخانان ابران، به وبژه حلقه دانشمندان و تاربخنگاران دستگاه [[رشیدالدین فضلالله|رشبدالدبن فضلالله همدانى]](718- 645 ق)، وزبر غازانخان و سلطان محمد خدابنده، قرار دارد، از ابن رو در کنار امور دبوانى به کار تاربخنگارى نبز پرداخته است و آن چه نام او را جاودان ساخته، نوشتهها و ادعاهاى بحثانگبز وى در زمبنه تاربخ مغول و ابلخانان مىباشد. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
پس از مرگ خواجه رشبدالدبن، کاشانى در مقدمه کتاب خود به نام «[[تاریخ اولجایتو|تاربخ اولجابتو]]» که براى گنجانبده شدن، در کتاب «جامع التواربخ» خواجه در نظر گرفته شده بود، مدعى شد که همه «جامع التواربخ» از اوست و خواجه کار او را به خود نسبت داده است. | پس از مرگ خواجه رشبدالدبن، کاشانى در مقدمه کتاب خود به نام «[[تاریخ اولجایتو|تاربخ اولجابتو]]» که براى گنجانبده شدن، در کتاب «جامع التواربخ» خواجه در نظر گرفته شده بود، مدعى شد که همه «جامع التواربخ» از اوست و خواجه کار او را به خود نسبت داده است. | ||
این ادعا بحثهای فراوانی را برانگیخته است. وی در ''تاریخ اولجایتو ''حداقل دوبار از این موضوع یاد کرده است، از جمله در ضمن بیان حوادث سال ۷۰۶ ق یادآورده شده که روز دهم شوال این سال خواجه رشیدالدین فضلالله، کتاب ''جامعالتواریخ ''را که تألیف اوست، به دست «جهودان مردود» به پادشاه تقدیم کرد و چیزی از هدایا و انعامی که دریافت کرد، به مؤلف واقعی نداد. بیشک در صحت این ادعا باید تردید کرد و حتی در رد آن دلیلهایی در گفتههای خود وی میتوان پیدا کرد، ازجمله آنکه وی در صفحات پایانی همین اثر یادآور شده که فقط ذیل ''جامعالتواریخ ''را او نگاشته است. نکتۀ دیگر در رد ادعای کاشانی آنکه رشیدالدین در زمان حیاتش تألیفات خود را در نسخههای فراوان مینویسانید و به اطراف میفرستاد و بر مساجد و کتابخانهها وقف میکرد و بعید است که با چنین وضعی، او آثار دیگران را اینگونه به نام خود قلمداد کرده باشد. دلیل دیگر تفاوت سبک نگارش و روش انشائی آثار ابوالقاسم کاشانی با ''جامعالتوارخ ''است. با اینهمه بلوشه، کاشانی را در ادعای خود محق دانسته، اما قزوینی نظر او را مردود شمرده است. مسلماً رشیدالدین برای تنظیم بخشهای اثر عظیم خود از مورخان و محققان مختلف ایرانی، عرب و چینی یاری جسته است. بارتولد نیز افزوده است که ابوالقاسم کاشانی قطعاً در گردآوری اسناد و مدارک از دستیاران رشیدالدین بوده است، اما وی پس از قتل خواجه در ۷۱۸ ق، حقوق ولی نعمت خود را زیر پا نهاد و علناً مدعی تألیف همۀ ''جامعالتواریخ ''گردید.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/224973/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C ر.ک: آل داوود، سید علی، ابوالقاسم کاشانی، مرکز | این ادعا بحثهای فراوانی را برانگیخته است. وی در ''تاریخ اولجایتو ''حداقل دوبار از این موضوع یاد کرده است، از جمله در ضمن بیان حوادث سال ۷۰۶ ق یادآورده شده که روز دهم شوال این سال خواجه رشیدالدین فضلالله، کتاب ''جامعالتواریخ ''را که تألیف اوست، به دست «جهودان مردود» به پادشاه تقدیم کرد و چیزی از هدایا و انعامی که دریافت کرد، به مؤلف واقعی نداد. بیشک در صحت این ادعا باید تردید کرد و حتی در رد آن دلیلهایی در گفتههای خود وی میتوان پیدا کرد، ازجمله آنکه وی در صفحات پایانی همین اثر یادآور شده که فقط ذیل ''جامعالتواریخ ''را او نگاشته است. نکتۀ دیگر در رد ادعای کاشانی آنکه رشیدالدین در زمان حیاتش تألیفات خود را در نسخههای فراوان مینویسانید و به اطراف میفرستاد و بر مساجد و کتابخانهها وقف میکرد و بعید است که با چنین وضعی، او آثار دیگران را اینگونه به نام خود قلمداد کرده باشد. دلیل دیگر تفاوت سبک نگارش و روش انشائی آثار ابوالقاسم کاشانی با ''جامعالتوارخ ''است. با اینهمه بلوشه، کاشانی را در ادعای خود محق دانسته، اما قزوینی نظر او را مردود شمرده است. مسلماً رشیدالدین برای تنظیم بخشهای اثر عظیم خود از مورخان و محققان مختلف ایرانی، عرب و چینی یاری جسته است. بارتولد نیز افزوده است که ابوالقاسم کاشانی قطعاً در گردآوری اسناد و مدارک از دستیاران رشیدالدین بوده است، اما وی پس از قتل خواجه در ۷۱۸ ق، حقوق ولی نعمت خود را زیر پا نهاد و علناً مدعی تألیف همۀ ''جامعالتواریخ ''گردید.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/article/224973/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C ر.ک: آل داوود، سید علی، ابوالقاسم کاشانی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج6]</ref> | ||
== وفات == | == وفات == | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
#ر.ک: آل داوود، سید علی، ابوالقاسم کاشانی، مرکز | #ر.ک: آل داوود، سید علی، ابوالقاسم کاشانی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج6 | ||
#سابت خبرى آفتاب. | #سابت خبرى آفتاب. | ||