چند نکته مهم درباره رؤیت هلال

چند نکته مهم درباره رؤیت هلال، اثر آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی (متولد 1305ش)، نوشتاری مختصر از ایشان است درباره رؤیت هلال و اثبات اول ماه که به زبان فارسی درباره این موضوع فقهی نوشته شده و به‌صورت کتابچه‌ای توسط مدرسة الامام علی بن ابیطالب در سال 1384 شمسی مطابق با 1426 قمری، به چاپ رسیده است.

‏ چند نکته مهم درباره رؤیت هلال
چند نکته مهم درباره رؤیت هلال
پدیدآورانمکارم شیرازی، ناصر (نويسنده)
ناشرمدرسة الإمام علي بن أبي طالب (علیه‌السلام)
مکان نشرايران - قم
سال نشر1384ش
موضوعماه - رؤیت (فقه)
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏ ‏BP‎‏ ‎‏188‎‏/‎‏13‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏چ‎‏9

ساختار

این نوشته دارای مقدمه و محتوای مطالب در سه بخش است.

گزارش محتوا

آیت‌الله مکارم در ابتدای کتاب مطلبی را با عنوان اشاره ذکر کرده است که خواندن آن، خواننده را در جریان محتوای مطالب کتاب قرار می‌دهد. ایشان می‌نویسد: جمعى از برادران روحانى از این‌جانب خواستند که نظر خود را درباره مسائل مربوط به رؤیت هلال با ذکر دلیل کوتاه و مختصر بیان کنم. این نوشتار به‌عنوان اجابت دعوت این عزیزان و انجام‌وظیفه در این شرایط خاص، تنظیم شده است، و عمدتاً به اصل مسأله «رؤیت هلال» سپس به «مسأله رؤیت هلال با تلسکوپ» و بعد به «مسأله اتّحاد افق» مربوط مى‌شود.

ولى قبل از همه به مسأله‌اى که شاید مهم‌تر از این‌ها باشد مى‌پردازم و آن اختلاف اسفناکى است که بارها در طی سال‌هاى اخیر، در امر «رؤیت هلال شوّال» رخ داد و شهد شیرین عید را در کام همه تلخ کرد. گروهى امروز نماز عید مى‌خواندند و مى‌گفتند «أسألک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا...» و فردا گروه دیگرى در همان شهر و گاه در همان مسجد، عین همین عبارت را مى‌گفتند و معلوم نبود منظور از «المسلمین» در این عبارات کیست؟! عدّه‌اى به هم تبریک عید مى‌گفتند و جماعتى در حال روزه بودند و دعاى یا على یا عظیم... و هذا شهر عظمته و کرمته... و هو شهر رمضان... مى‌خواندند و گاه در یک‌لحظه و حتّى یک‌خانه این اختلاف جایگاه دیده مى‌شد، درحالی‌که اسلام دین «توحید» در تمام زمینه‌هاست و خواهیم دید حتّى باوجود اختلاف فتاوى هیچ موجبى براى این اختلاف‌ها نیست. مردم از این بیم دارند که در سال‌هاى بعد نیز این امر تکرار شود، و درنتیجه بعضى از ناآگاهان تعلیمات اسلام را زیر سؤال ببرند.

این امر هنگامى نگران‌کننده‌تر مى‌شود که مى‌بینیم در اغلب کشورهاى اسلامى مسأله رؤیت هلال حل شده و لااقل اهل یک کشور با یکدیگر هماهنگ هستند، ولى در کشور ما چگونه است؟ شاید تنها ما هستیم که این مسأله را حل نکرده‌ایم، بااینکه فقهاى قوى و آگاهى داریم. مشکل اصلى در این است که ما با مسأله رؤیت هلال که از «موضوعات» است مانند یک مسأله فقهى و «حکمى از احکام شرع» برخورد مى‌کنیم. درحالی‌که مى‌دانیم مردم هرچند در مسائل و احکام فقهى یا باید مجتهد باشند یا از مجتهدى پیروى کنند، ولى در موضوعات (مانند رؤیت هلال) هر کس مى‌تواند به‌یقین و اطمینان خود عمل کند.

توضیح این‌که وجوب روزه ماه مبارک رمضان از ضروریات اسلام و واضحات قرآن است و هیچ‌کس در آن تردید ندارد، و چون اصل وجوب از ضروریات دین است، طبعاً تقلید هم در آن راه ندارد؛ ولى در احکام، جزئیات، شرایط و موانع روزه باید یا مجتهد بود یا از مجتهدان آگاه تبعیت کرد. امّا این‌که امروز ماه مبارک رمضان است، یا نیست، از موضوعات است که هر کس مى‌تواند در آن به تشخیص خود عمل کند، یعنى هرگاه بر کسى ثابت شد که روز اوّل ماه رمضان است مى‌تواند روزه بگیرد و اگر عید ثابت شد، افطار کند.

گرچه مردم روى اعتمادى که به مراجع دارند در این‌گونه موضوعات مهم نیز به سراغ مراجع مى‌روند تا بهتر تشخیص دهند، امّا مراجع از نظر شرعى هیچ الزامى به نظر دادن درباره این موضوع ندارند و مى‌توانند بگویند این مسأله از موضوعات است و خودتان تحقیق کرده و عمل کنید. از سوى دیگر اگر هر یک از مردم در این مسأله که جنبه عمومى و اجتماعى دارد، جداگانه به تحقیق پردازد اختلافات زیادى، به خاطر تعدّد منابع تحقیق، به وجود مى‌آید که با روح اسلام سازگار نیست.

همان‌گونه که رجوع به مراجع به‌طور جداگانه نیز از این مشکل دور نخواهد بود، زیرا ممکن است چند نفر از شهود نزدیک مرجع بزرگوار به‌گونه‌ای گواهى دهند و چند نفر به شکل دیگر نزد مرجع بزرگوار دیگرى، یا شهودى که نزد یک مرجع گواهى مى‌دهند، ممکن است مورد اعتماد دیگرى نباشند، یا اصلاً شهودى که نزد این مرجع مى‌روند، موفّق به درک محضر مرجع دیگر نشوند.

این امور سبب مى‌شود هلال ماه بر یکى ثابت شود، و بر دیگرى ثابت نگردد، و اختلاف جانکاه و نگران‌کننده‌ای میان مردم پیدا شود و عظمت عید و ماه مبارک و شعائر مربوط به آن زیر سؤال رود و حتّى به یک شهر و در یک‌خانه نیز کشیده شود.[۱]

ادامه مطالب کتاب، همان‌طور که بیان شد درباره سه موضوع: شورای رؤیت هلال، رؤیت هلال با تلسکوپ و اشتراط وحدت افق، است.

ایشان درباره رؤیت ماه با تلسکوپ می‌گوید: مشهور در میان مراجع این است که رؤیت هلال، باید با چشم غیرمسلح باشد ولی بعضی از فقهای معاصر قائل به‌کفایت مشاهده با تلسکوپ شده‌اند.

با دقت در ادله ثابت می‌شود که – با احترامی که به همه آراء مجتهدین می‌گذاریم – این رأی موافق با ادله و قواعد فقه نیست زیرا:

اولاً: در روایات متواتره معیار ثبوت ماه، رؤیت ذکر شده از جمله در باب سوم از ابواب شهر رمضان وسائل الشیعة، 28 روایت نقل شده که غالباً همین مضمون را دارد. «اذا رأیت الهلال فصم و اذا رأیته فافطر» یا «صم للرؤیه و افطر للرؤیة»؛ هنگامی که ماه را دیدی روزه بگیر و هنگامی که آر را در پایان رمضان دیدی افطار کن. در ابواب بعدازآن نیز روایاتی در این زمینه دیده می‌شود. و هنگامی که سخن از رؤیت به میان می‌آید منصرف به رؤیت متعارف است که رؤیت با چشم غیرمسلح می‌باشد، زیرا فقها در تمام ابواب فقه، اطلاقات را منصرف به افراد متعارف می‌دانند.

ثانیاً: بعضی می‌گویند: معیار در آغاز ماه، «تولد ماه در واقع» است و رؤیت و مشاهده جنبه «طریقی» دارد نه «موضوعی». بنابراین اگر با وسیله غیرمتعارف از تولد ماه آگاه شویم، کافی است.

در پاسخ می‌گوییم به‌یقین ظاهر روایات این است که قابلیت رؤیت با چشم عادی، جنبه موضوعی دارد زیرا:

اگر معیار تولد واقعی ماه باشد مشکل مهمی پیش می‌آید که نمی‌توان به آن تن در داد و آن این‌که غالباً تولد ماه قبل از امکان رؤیت با چشم عادی صورت می‌گیرد، و به‌عبارت‌دیگر در بسیاری از موارد ماه در آسمان ظاهر می‌شود و هیچ‌کس با چشم عادی آن را نمی‌بیند و شب بعد قابل‌رؤیت است. بنابراین باید قبول کرد که ماه واقعاً در بسیاری از موارد یک‌شب جلوتر متولد شده منتها چون مردم با چشم عادی آن را ندیده‌اند، شب دوم ماه را شب اول ماه پنداشته‌اند. درست است که بر اثر ندیدن و ندانستن معذور بوده‌اند ولی آیا می‌توان قبول کرد که مسلمین جهان از آغاز بعثت پیامبر(ص) تا کنون و حتی در عصر آن حضرت مکرر بر مکرر اول ماه را اشتباه گرفته‌اند، و از فضل شب‌های قدر محروم بوده و روز عید را روزه گرفته و به خاطر نداشتن تلسکوپ روز بعد نماز خوانده‌اند...[۲].


وضعیت کتاب

تاریخ کتابت این اثر، بهمن 1373 شمسی مطابق با ذی‌الحجه 1425 قمری بوده است. این کتابچه فهرست مطالب ندارد.

پاورقی‌های مختصر کتاب به ارجاعات اختصاص یافته است[۳].

پانویس

  1. ر.ک: متن کتاب، ص3-7
  2. همان، ص10-15
  3. پاورقی ص17، 21

منبع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها