پیراستگی امامیه از تهمت‌های ابن تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
| شابک =978-964-540-446-6
| شابک =978-964-540-446-6
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور  =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور  = 27399
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۴۴: خط ۴۴:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
شعبی (متوفای 103-110ق) که نام وی عامر بن شراحیل است، از راویان حدیث و از تابعین بشمار می‎آید. او در دستگاه بنی‌امیه قاضی بود. حکم سفیر حکومت اموی به‌سوی پادشاه روم را نیز در دست داشت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18 تا 20</ref> در بین روایات او روایاتی یافت می‌شود که بر ضد [[امام على(ع)]] است. ابن تیمیه برای کوبیدن شیعیان، سخنان پوچی را از شعبی در عیب‌جویی از شیعیان نقل می‌کند؛ باآنکه خود، به ضعیف بودن سند آنها اعتراف کرده است. ازآن‌رو که این توهمات شعبی، در بردارنده وجوه شباهت بین یهود و رافضیان (شیعیان) است، ابن تیمیه آن را حجت می‌شمارد و با استناد به آن، علیه شیعه استدلال می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>
شعبی (متوفای 103-110ق) که نام وی عامر بن شراحیل است، از راویان حدیث و از تابعین بشمار می‎آید. او در دستگاه بنی‌امیه قاضی بود. حکم سفیر حکومت اموی به‌سوی پادشاه روم را نیز در دست داشت<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/18 ر.ک: متن کتاب، ص18 تا 20]</ref> در بین روایات او روایاتی یافت می‌شود که بر ضد [[امام على(ع)]] است. ابن تیمیه برای کوبیدن شیعیان، سخنان پوچی را از شعبی در عیب‌جویی از شیعیان نقل می‌کند؛ باآنکه خود، به ضعیف بودن سند آنها اعتراف کرده است. ازآن‌رو که این توهمات شعبی، در بردارنده وجوه شباهت بین یهود و رافضیان (شیعیان) است، ابن تیمیه آن را حجت می‌شمارد و با استناد به آن، علیه شیعه استدلال می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/15 ر.ک: همان، ص15]</ref>


بی‌شک، سند مطالبی که ابن تیمیه از شعبی نقل می‌کند حتی از دیدگاه ابن تیمیه نیز ضعیف است؛ زیرا وی پس از نقل کلام شعبی از «عبدالرحمان بن مالک بن مغول»، به ضعیف بودن این راوی اعتراف کرده است. از سویی افزون بر ابن تیمیه، «ابوبکر خلال» نیز در «كتاب السنة» نوشته است: «این سند صحیح نیست». علت ضعف این سند، اجماع دانشمندان بر ضعیف شمردن عبدالرحمان بن مالک بن مغول است<ref>ر.ک: همان، ص15 و 16</ref>
بی‌شک، سند مطالبی که ابن تیمیه از شعبی نقل می‌کند حتی از دیدگاه ابن تیمیه نیز ضعیف است؛ زیرا وی پس از نقل کلام شعبی از «عبدالرحمان بن مالک بن مغول»، به ضعیف بودن این راوی اعتراف کرده است. از سویی افزون بر ابن تیمیه، «ابوبکر خلال» نیز در «كتاب السنة» نوشته است: «این سند صحیح نیست». علت ضعف این سند، اجماع دانشمندان بر ضعیف شمردن عبدالرحمان بن مالک بن مغول است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/15 ر.ک: همان، ص15 و 16]</ref>


اولین شبهه مطرح‌شده که مؤلف به آن پاسخ می‌دهد درباره امامت است. ایشان به نقل از شعبی می‌گوید: «یهودیان می‌گویند فرمانروایی فقط از آنِ آل داوود است و رافضیان نیز می‌گویند امامت به فرزندان علی اختصاص دارد»<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>
اولین شبهه مطرح‌شده که مؤلف به آن پاسخ می‌دهد درباره امامت است. ایشان به نقل از شعبی می‌گوید: «یهودیان می‌گویند فرمانروایی فقط از آنِ آل داوود است و رافضیان نیز می‌گویند امامت به فرزندان علی اختصاص دارد»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/29 ر.ک: همان، ص29]</ref>


حال اگر گفته شود همین که شیعیان، امامت را منحصر در افرادی خاص می‌دانند، به یهود شباهت دارند، در پاسخ می‌گوییم: بنابراین همه مسلمانان، شبیه یهودیانند، نه فقط شیعه؛ زیرا یهود، حضرت موسی را خاتم انبیا می‌داند و مسلمانان نیز حضرت محمد(ص) را. همچنین یهود معتقد است که تورات کنونی از سوی خدا نازل شده و در آن هیچ تحریفی رخ نداده است. مسلمانان نیز معتقدند که قرآن از سوی خدا نازل شده و از تحریف در امان مانده است. نظیر این امور بسیار و از حد شمارش بیرون است؛ علاوه بر آن، منحصر دانستن امامت و خلافت در نسل علی(ع) بهتر از آن است که همانند اهل سنت، خلافت را غنیمتی برای منافقان و طعمه‌ای برای زورگویانی بدانیم که به‌ناحق بر امت مسلط شده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص29 و 30</ref>
حال اگر گفته شود همین که شیعیان، امامت را منحصر در افرادی خاص می‌دانند، به یهود شباهت دارند، در پاسخ می‌گوییم: بنابراین همه مسلمانان، شبیه یهودیانند، نه فقط شیعه؛ زیرا یهود، حضرت موسی را خاتم انبیا می‌داند و مسلمانان نیز حضرت محمد(ص) را. همچنین یهود معتقد است که تورات کنونی از سوی خدا نازل شده و در آن هیچ تحریفی رخ نداده است. مسلمانان نیز معتقدند که قرآن از سوی خدا نازل شده و از تحریف در امان مانده است. نظیر این امور بسیار و از حد شمارش بیرون است؛ علاوه بر آن، منحصر دانستن امامت و خلافت در نسل علی(ع) بهتر از آن است که همانند اهل سنت، خلافت را غنیمتی برای منافقان و طعمه‌ای برای زورگویانی بدانیم که به‌ناحق بر امت مسلط شده‌اند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/29 ر.ک: همان، ص29 و 30]</ref>


شبهه بعدی که مؤلف به آن پاسخ می‌دهد چنین است:
شبهه بعدی که مؤلف به آن پاسخ می‌دهد چنین است:
خط ۶۰: خط ۶۰:
اکنون باید پرسید که شعبی کدام قسم از جهاد را ادعا می‌کند که از نظر شیعه، بدون اجازه امام واجب نیست؟ آیا باید شیعه امامیه را سرزنش کرد که قسم دوم جهاد را در این زمان واجب نمی‌داند و حاضر نیست تا زیر پرچم حکومت‌های جور و طاغوتی قرار بگیرد که تنها برای توسعه و کشورگشایی دست به جنگ می‌زنند، نه برای خدا و دعوت به اسلام؟!
اکنون باید پرسید که شعبی کدام قسم از جهاد را ادعا می‌کند که از نظر شیعه، بدون اجازه امام واجب نیست؟ آیا باید شیعه امامیه را سرزنش کرد که قسم دوم جهاد را در این زمان واجب نمی‌داند و حاضر نیست تا زیر پرچم حکومت‌های جور و طاغوتی قرار بگیرد که تنها برای توسعه و کشورگشایی دست به جنگ می‌زنند، نه برای خدا و دعوت به اسلام؟!


آیا برای اهل تسنن، جنگیدن در رکاب سلاطین جور، فضیلتی بشمار می‌آید؟ درحالی‌که ما در تاریخ پس از فتوحات اسلامی که در صدر اسلام اتفاق افتاد، مشاهده نمی‌کنیم که اهل تسنن با دشمنان دین، از جمله یهود و نصارا، جنگیده باشند، بلکه تمام جنگ‌هایی که رخ داده، بین مسلمانان و آن‌هم بر سر قدرت بوده، نه برای دعوت به اسلام<ref>ر.ک: همان، ص31 و 32</ref>
آیا برای اهل تسنن، جنگیدن در رکاب سلاطین جور، فضیلتی بشمار می‌آید؟ درحالی‌که ما در تاریخ پس از فتوحات اسلامی که در صدر اسلام اتفاق افتاد، مشاهده نمی‌کنیم که اهل تسنن با دشمنان دین، از جمله یهود و نصارا، جنگیده باشند، بلکه تمام جنگ‌هایی که رخ داده، بین مسلمانان و آن‌هم بر سر قدرت بوده، نه برای دعوت به اسلام<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/31 ر.ک: همان، ص31 و 32]</ref>


شعبی معتقد است: «رافضیان همانند یهودیان، برای زنان عده قائل نیستند».
شعبی معتقد است: «رافضیان همانند یهودیان، برای زنان عده قائل نیستند».


این سخن شعبی نیز تهمت و یاوه‌ای بیش نیست و دروغش بر همگان روشن است؛ زیرا وجوب عده برای زنانی که پس از نزدیکی با آنان طلاق داده شده‌اند، مورد اتفاق نظر امت اسلام است و در برخی از آیات قرآن کریم همچون: {{متن قرآن|وَ الْمُطَلقاتُ يتَرَبصْنَ بِأَنْفُسِهِن ثَلاثَةَ قُرُوءٍ|سوره=بقره|آیه= 228}}، به آن تصریح شده است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>
این سخن شعبی نیز تهمت و یاوه‌ای بیش نیست و دروغش بر همگان روشن است؛ زیرا وجوب عده برای زنانی که پس از نزدیکی با آنان طلاق داده شده‌اند، مورد اتفاق نظر امت اسلام است و در برخی از آیات قرآن کریم همچون: {{متن قرآن|وَ الْمُطَلقاتُ يتَرَبصْنَ بِأَنْفُسِهِن ثَلاثَةَ قُرُوءٍ|سوره=بقره|آیه= 228}}، به آن تصریح شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/33 ر.ک: همان، ص33]</ref>


شعبی می‌گوید: «رافضیان همانند یهودیان می‌گویند خداوند پنجاه نماز بر ما واجب کرده است».
شعبی می‌گوید: «رافضیان همانند یهودیان می‌گویند خداوند پنجاه نماز بر ما واجب کرده است».
خط ۷۰: خط ۷۰:
مؤلف، در جواب می‌گوید: امامیه در هر شبانه‌روز، تنها پنج نماز را واجب می‌داند و کتاب‌های فقهی و رساله‌های عملیه، گواه این مطلب است. کسی که به آنان، غیر این را نسبت دهد، دروغگویی است که از گفتن دروغ شرم نمی‌کند.
مؤلف، در جواب می‌گوید: امامیه در هر شبانه‌روز، تنها پنج نماز را واجب می‌داند و کتاب‌های فقهی و رساله‌های عملیه، گواه این مطلب است. کسی که به آنان، غیر این را نسبت دهد، دروغگویی است که از گفتن دروغ شرم نمی‌کند.


آری، مجموع نمازهای واجب و مستحب در هر شبانه‌روز، نزد شیعه امامیه، 51 رکعت نماز است که هفده رکعت آن واجب و 34 رکعت آن مستحب است. حال اگر مقصود شعبی، این مطلب است، چرا به‌جای رکعت، واژه نماز و به‌جای نمازهای مستحبی، نماز واجب به کار برده است؟! آیا این کار او، دلیلی غیر از فرو رفتن در لجنزار افترا و دروغ بستن به شیعه دارد<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>
آری، مجموع نمازهای واجب و مستحب در هر شبانه‌روز، نزد شیعه امامیه، 51 رکعت نماز است که هفده رکعت آن واجب و 34 رکعت آن مستحب است. حال اگر مقصود شعبی، این مطلب است، چرا به‌جای رکعت، واژه نماز و به‌جای نمازهای مستحبی، نماز واجب به کار برده است؟! آیا این کار او، دلیلی غیر از فرو رفتن در لجنزار افترا و دروغ بستن به شیعه دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/37 ر.ک: همان، ص37]</ref>


در ادامه، شبهات دیگری مطرح می‌شود که بیشتر آنها شبهاتی در اطراف فروع دین شیعه است و به‌ندرت به مسائلی عقیدتی همچون تحریف قرآن اختصاص یافته است. مؤلف به تک‌تک آن شبهات پاسخ درخور می‌دهد. ایشان در صورت نیاز به نقل روایت، ابتدا از منابع اهل سنت بهره می‌برد، سپس به روایات شیعه استناد می‌کند.
در ادامه، شبهات دیگری مطرح می‌شود که بیشتر آنها شبهاتی در اطراف فروع دین شیعه است و به‌ندرت به مسائلی عقیدتی همچون تحریف قرآن اختصاص یافته است. مؤلف به تک‌تک آن شبهات پاسخ درخور می‌دهد. ایشان در صورت نیاز به نقل روایت، ابتدا از منابع اهل سنت بهره می‌برد، سپس به روایات شیعه استناد می‌کند.
خط ۷۶: خط ۷۶:
آخرین تهمت و افترای شعبی چنین است: «شیعیان برای ایجاد فساد در زمین تلاش می‌کنند و خدا مفسدان را دوست ندارد».
آخرین تهمت و افترای شعبی چنین است: «شیعیان برای ایجاد فساد در زمین تلاش می‌کنند و خدا مفسدان را دوست ندارد».


مؤلف در جواب می‌گوید: واضح است که شیعیان هیچ حرمتی را زیر پا نمی‌گذارند؛ ازاین‌رو ریختن خون مسلمانان و آبروی آنان و سرقت اموالشان را مباح نمی‌شمارند. از این گذشته، آنان علیه مسلمانان شمشیری نمی‌کشند و حرامی را حلال نمی‌دانند و واجبی را از وجوبش ساقط نکرده‌اند؛ به بیان دیگر، حالات شیعیان شناخته‌شده است و هرکسی که با آنان نشست و برخاست داشته باشد، این مطالب را به‌روشنی درمی‌یابد<ref>ر.ک: همان، ص138</ref>
مؤلف در جواب می‌گوید: واضح است که شیعیان هیچ حرمتی را زیر پا نمی‌گذارند؛ ازاین‌رو ریختن خون مسلمانان و آبروی آنان و سرقت اموالشان را مباح نمی‌شمارند. از این گذشته، آنان علیه مسلمانان شمشیری نمی‌کشند و حرامی را حلال نمی‌دانند و واجبی را از وجوبش ساقط نکرده‌اند؛ به بیان دیگر، حالات شیعیان شناخته‌شده است و هرکسی که با آنان نشست و برخاست داشته باشد، این مطالب را به‌روشنی درمی‌یابد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/138 ر.ک: همان، ص138]</ref>


ایشان در خاتمه کتاب با عنوان نتیجه‌گیری می‌گوید: یاوه‌گویی‌هایی که ابن تیمیه و یارانش، صدور آنها را از شعبی تقویت کردند و وجوه تشابه بین رافضیان و یهودیان نامیدند، غیر از افترا و دروغ، چیزی دیگر نبود؛ مطالبی که هیچ انسان باانصاف و حق‌گرایی به آن لب نمی‌گشاید. به یقین سخنان او و یارانش سرابی بیش نیست که تشنه، می‌پندارد آب است، اما وقتی به آنجا می‌رسد چیزی نمی‌بیند<ref>ر.ک: همان، ص139</ref>، سپس آنان را به خیرخواهی دعوت می‌کند و می‌گوید:
ایشان در خاتمه کتاب با عنوان نتیجه‌گیری می‌گوید: یاوه‌گویی‌هایی که ابن تیمیه و یارانش، صدور آنها را از شعبی تقویت کردند و وجوه تشابه بین رافضیان و یهودیان نامیدند، غیر از افترا و دروغ، چیزی دیگر نبود؛ مطالبی که هیچ انسان باانصاف و حق‌گرایی به آن لب نمی‌گشاید. به یقین سخنان او و یارانش سرابی بیش نیست که تشنه، می‌پندارد آب است، اما وقتی به آنجا می‌رسد چیزی نمی‌بیند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/139 ر.ک: همان، ص139]</ref>، سپس آنان را به خیرخواهی دعوت می‌کند و می‌گوید:


حال باید گفت آیا بهتر نیست برادران اهل تسنن ما، به‌جای دروغ بافتن و افترا زدن، به انصاف روی آورند و در مصادر و منابع اصیل امامیه نظر کنند و به کتاب‌های مورد اعتماد در عقیده، حدیث، فقه، تفسیر و... مراجعه کنند و منصفانه، بدون هیچ تعصب و غرض‌ورزی به مطالعه آنها بپردازند تا به این وسیله از پراکندگی و افتراقی که دشمنان درصدد ایجاد آنند، جلوگیری شود<ref>ر.ک: همان</ref>
حال باید گفت آیا بهتر نیست برادران اهل تسنن ما، به‌جای دروغ بافتن و افترا زدن، به انصاف روی آورند و در مصادر و منابع اصیل امامیه نظر کنند و به کتاب‌های مورد اعتماد در عقیده، حدیث، فقه، تفسیر و... مراجعه کنند و منصفانه، بدون هیچ تعصب و غرض‌ورزی به مطالعه آنها بپردازند تا به این وسیله از پراکندگی و افتراقی که دشمنان درصدد ایجاد آنند، جلوگیری شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27399/1/139 ر.ک: همان]</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
   
   
[[رده:آثار کلامی امامیه اثناعشریه (ردیه‌ها، دفاعیه‌ها)]]
[[رده:آثار کلامی امامیه اثناعشریه (ردیه‌ها، دفاعیه‌ها)]]
[[رده:25 آذر الی 24 دی(97)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش