ولايت نامه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
    جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
    خط ۵۰: خط ۵۰:
    ب)- اين رساله به حقيقت نوعى «سفرنامه» است كه نويسنده دل‌آگاه آن شرح سير و سفر معنوى خود را باز مى‌گويد. سخنان به شيوه‌اى موجز و مجمل گفته شده؛ زيرا كه مخاطب آن صاحب‌دلانند، نه بى‌خبران و نوآموزان ابجدخوان؛
    ب)- اين رساله به حقيقت نوعى «سفرنامه» است كه نويسنده دل‌آگاه آن شرح سير و سفر معنوى خود را باز مى‌گويد. سخنان به شيوه‌اى موجز و مجمل گفته شده؛ زيرا كه مخاطب آن صاحب‌دلانند، نه بى‌خبران و نوآموزان ابجدخوان؛


    ج)- براى فهم نظرات علامه در اين رساله كوتاه و كوچك، آشنايى با مبانى فلسفى ايشان و بعضى اصول «حكمت متعاليه» ضرورى است. مى‌توان رساله را با كمك يك معلم يا مدرس خواند و مى‌توان از ديگر آثار علامه همچون «اصول فلسفه و روش رئاليسم» مدد جست. به‌هرحال، قدرى آشنايى با فلسفه اسلامى براى فهم مضامين رساله لازم است <ref>مقدمه كتاب، ص1-2</ref>
    ج)- براى فهم نظرات علامه در اين رساله كوتاه و كوچك، آشنايى با مبانى فلسفى ايشان و بعضى اصول «حكمت متعاليه» ضرورى است. مى‌توان رساله را با كمك يك معلم يا مدرس خواند و مى‌توان از ديگر آثار علامه همچون «اصول فلسفه و روش رئاليسم» مدد جست. به‌هرحال، قدرى آشنايى با فلسفه اسلامى براى فهم مضامين رساله لازم است<ref>مقدمه كتاب، ص1-2</ref>


    3. همچنين نويسنده در مقدمه‌اش كه در بهمن 1364 بر چاپ اول نوشته، چند نكته را يادآور شده است:
    3. همچنين نويسنده در مقدمه‌اش كه در بهمن 1364 بر چاپ اول نوشته، چند نكته را يادآور شده است:
    خط ۶۰: خط ۶۰:
    ج)- در ترجمه نخواسته‌ام كه در مراعات نكات فنى و دستورى وسواس به خرج دهم، بلكه سعيم بر اين بوده است تا كلمات گهربار آن بزرگ را به زبان فارسى قابل فهم برگردانم، ولى تعمّد داشته‌ام تا در ترجمه و بازگردان اين رساله شريف همچون برخى نوگرايان و تجددزدگان اين روزگار از پارسى سره استفاده نكنم و در بهره‌گيرى از كلمات رساى عربى كه زبان وحى و قرآن است تعصب نابجا و ستيز و لجاجى نداشته‌ام، بلكه برعكس قصدم اين بوده است كه كلمات اصيل و جاافتاده عربى و مصطلحات عرفانى را به پارسى سره ترجمه نكنم، لذا از معادل‌سازى و نوآورى‌هاى نامناسب پرهيز كرده‌ام و كوشيده‌ام كه زبان ترجمه، زبان عرفان و به شيوه سخن گفتن خود عارفان ربانى و عالمان الهى باشد؛
    ج)- در ترجمه نخواسته‌ام كه در مراعات نكات فنى و دستورى وسواس به خرج دهم، بلكه سعيم بر اين بوده است تا كلمات گهربار آن بزرگ را به زبان فارسى قابل فهم برگردانم، ولى تعمّد داشته‌ام تا در ترجمه و بازگردان اين رساله شريف همچون برخى نوگرايان و تجددزدگان اين روزگار از پارسى سره استفاده نكنم و در بهره‌گيرى از كلمات رساى عربى كه زبان وحى و قرآن است تعصب نابجا و ستيز و لجاجى نداشته‌ام، بلكه برعكس قصدم اين بوده است كه كلمات اصيل و جاافتاده عربى و مصطلحات عرفانى را به پارسى سره ترجمه نكنم، لذا از معادل‌سازى و نوآورى‌هاى نامناسب پرهيز كرده‌ام و كوشيده‌ام كه زبان ترجمه، زبان عرفان و به شيوه سخن گفتن خود عارفان ربانى و عالمان الهى باشد؛


    د)- قابل تذكر است كه در تمام موارد، در ترجمه آيات قرآن كريم - جز در مواردى اندك - از ترجمه مرحوم استاد الهى قمشه‌اى(ره) استفاده شده است <ref>همان، ص3-18</ref>
    د)- قابل تذكر است كه در تمام موارد، در ترجمه آيات قرآن كريم - جز در مواردى اندك - از ترجمه مرحوم استاد الهى قمشه‌اى(ره) استفاده شده است<ref>همان، ص3-18</ref>


    4. همچنين مترجم محترم گاه توضيحاتى در پاورقى افزوده و آن را با علامت «م» مشخص كرده است؛ مثلاً چنين نوشته است:
    4. همچنين مترجم محترم گاه توضيحاتى در پاورقى افزوده و آن را با علامت «م» مشخص كرده است؛ مثلاً چنين نوشته است:


    - «ارزش و والايى كار بزرگ علامه نيز در همين است كه در شرايط سختى كه روى‌آورى به فلسفه و عرفان، جرم و كفر بود و پرداختن به قرآن و تفسير آن نوعى «خودكشى اجتماعى» و مانع وصول به مقام رياست دينى و مرجعيت مذهبى بود، پرصلابت و استوار قد برافراشت و مشعل حكمت و عرفان را فروزان ساخت. براى اطلاع بيشتر در اين زمينه به سخنان غمبار و دردآلود شهيد عقيده، استاد [[مطهری، مرتضی|مرتضى مطهرى]] (ره) در كتاب ده گفتار، صفحه 190-189، نيز به اوايل كتاب مهر تابان، نوشته سيد محمدحسين تهرانى مراجعه كنيد-م» <ref>مقدمه كتاب، ص14، پاورقى 1</ref>
    - «ارزش و والايى كار بزرگ علامه نيز در همين است كه در شرايط سختى كه روى‌آورى به فلسفه و عرفان، جرم و كفر بود و پرداختن به قرآن و تفسير آن نوعى «خودكشى اجتماعى» و مانع وصول به مقام رياست دينى و مرجعيت مذهبى بود، پرصلابت و استوار قد برافراشت و مشعل حكمت و عرفان را فروزان ساخت. براى اطلاع بيشتر در اين زمينه به سخنان غمبار و دردآلود شهيد عقيده، استاد [[مطهری، مرتضی|مرتضى مطهرى]] (ره) در كتاب ده گفتار، صفحه 190-189، نيز به اوايل كتاب مهر تابان، نوشته سيد محمدحسين تهرانى مراجعه كنيد-م»<ref>مقدمه كتاب، ص14، پاورقى 1</ref>


    - «البته عبارت متن با اصل متن مناجات شعبانيه اندك تفاوتى دارد، ولى ترجمه اصل عبارت مناجات شعبانيه چنين است: خدايا شيدايى و شيفتگى ذكر خود را پياپى در دلم انداز و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده-م» <ref>متن كتاب، ص125، پاورقى 2</ref>
    - «البته عبارت متن با اصل متن مناجات شعبانيه اندك تفاوتى دارد، ولى ترجمه اصل عبارت مناجات شعبانيه چنين است: خدايا شيدايى و شيفتگى ذكر خود را پياپى در دلم انداز و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده-م»<ref>متن كتاب، ص125، پاورقى 2</ref>


    5. شايان ذكر است كه در اين اثر، پاورقى‌هاى بسيارى با امضاى «و» مشخص شده كه معلوم نشد نوشته كيست <ref>مقدمه كتاب، ص15، پاورقى 1 و متن كتاب، ص25، پاورقى 2 و ص27، پاورقى 1 و ص28، پاورقى 1-4 و...</ref>؛ به نظر مى‌رسد اين پاورقى‌ها نوشته جناب آقاى حسن وكيليان از استادان ادبيات عرب و از دوستان مترجم محترم باشد <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص17</ref> در پاورقى‌هاى اين كتاب، نام و نشان آيات مشخص شده <ref>ر.ك: متن كتاب، ص25، پاورقى 1 و...</ref>، گاه منابع مورد نظر با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه معين شده <ref>ر.ك: همان، ص60، پاورقى 1-2 و...</ref> و گاه مطالبى توضيحى آمده است <ref>ر.ك: همان، ص40، پاورقى 1 و...</ref>
    5. شايان ذكر است كه در اين اثر، پاورقى‌هاى بسيارى با امضاى «و» مشخص شده كه معلوم نشد نوشته كيست<ref>مقدمه كتاب، ص15، پاورقى 1 و متن كتاب، ص25، پاورقى 2 و ص27، پاورقى 1 و ص28، پاورقى 1-4 و...</ref>؛ به نظر مى‌رسد اين پاورقى‌ها نوشته جناب آقاى حسن وكيليان از استادان ادبيات عرب و از دوستان مترجم محترم باشد<ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ص17</ref> در پاورقى‌هاى اين كتاب، نام و نشان آيات مشخص شده<ref>ر.ك: متن كتاب، ص25، پاورقى 1 و...</ref>، گاه منابع مورد نظر با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه معين شده<ref>ر.ك: همان، ص60، پاورقى 1-2 و...</ref> و گاه مطالبى توضيحى آمده است<ref>ر.ك: همان، ص40، پاورقى 1 و...</ref>


    6. شايان يادآورى است كه نويسنده، مقدمه كوتاهى بر كتاب نوشته و در آن چنين آورده: «... رسالة في الولاية و أنها هي الكمال الأخير الحقيقي للإنسان و أنها الغرض الأخير من تشريع الشريعة الحقة الإلهية على ما يستفاد من صريح البرهان و يدلّ عليه ظواهر البيانات الدينية و الكلام موضوع في فصول و الله سبحانه المستعان» <ref>ر.ك: رسالة الولاية، ص4</ref>، ولى مترجم محترم آن را ترجمه نكرده و به‌جاى آن شعرى از [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] تحت عنوان «پيام نسيم» آورده كه آغاز و انجامش چنين است:
    6. شايان يادآورى است كه نويسنده، مقدمه كوتاهى بر كتاب نوشته و در آن چنين آورده: «... رسالة في الولاية و أنها هي الكمال الأخير الحقيقي للإنسان و أنها الغرض الأخير من تشريع الشريعة الحقة الإلهية على ما يستفاد من صريح البرهان و يدلّ عليه ظواهر البيانات الدينية و الكلام موضوع في فصول و الله سبحانه المستعان»<ref>ر.ك: رسالة الولاية، ص4</ref>، ولى مترجم محترم آن را ترجمه نكرده و به‌جاى آن شعرى از [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] تحت عنوان «پيام نسيم» آورده كه آغاز و انجامش چنين است:


    {| class="wikitable poem"
    {| class="wikitable poem"
    خط ۸۲: خط ۸۲:
    |}.
    |}.


    مترجم افزوده است: «مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] اين قطعه شعر را به‌صورت «پارسى سره» در سنه 1330ش، در دهكده «زان» زير درختان «ورس» سروده‌اند؛ رحمة اللّه عليه رحمة واسعة <ref>ر.ك: متن كتاب، ص19</ref>
    مترجم افزوده است: «مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] اين قطعه شعر را به‌صورت «پارسى سره» در سنه 1330ش، در دهكده «زان» زير درختان «ورس» سروده‌اند؛ رحمة اللّه عليه رحمة واسعة<ref>ر.ك: متن كتاب، ص19</ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==

    نسخهٔ ‏۶ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۴:۵۸

    ولايت نامه
    نام کتاب ولايت نامه
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان همتی، همایون (مترجم)

    طباطبایی، محمدحسین (نويسنده)

    زبان فارسی
    کد کنگره
    موضوع
    ناشر روايت فتح
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1387 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE15514AUTOMATIONCODE


    «ولايت‌نامه»، اثر همايون همتى (متولد 1337ش، ايلام) است كه در آن، كتاب «الولاية» نوشته علامه سيّد محمّدحسين طباطبايى (تبريز 1282-1360ش، قم) را از زبان عربى به فارسى ترجمه كرده است.

    درباره اين ترجمه چند نكته گفتنى است:

    1. با بررسى اجمالى ترجمه كه انجام شد، به نظر مى‌رسد زبان و ادبيات استفاده‌شده در اين ترجمه، روان و شيوا و متناسب با فرهنگ فارسى امروزى در سطح علمى و رسمى است و ترجمه مطالب، با دقت و رعايت امانت انجام شده است و البته مخاطبان، آشنايان با زبان و ادبيات عرفانى اسلام هستند.

    2. مترجم محترم در يادداشتى كه بر ويراست جديد در تهران، آذر 1386 نوشته، بر چند نكته تأكيد كرده است:

    الف)- در اين رساله كوتاه كه چند سال قبل با توصيه برخى بزرگان اهل نظر آن را ترجمه نمودم، اصول و مبانى سلوك شرعى بر نهج شيعى و مبتنى بر آموزه‌هاى قرآنى و معارف خاندان وحى(ع) عرضه گرديده است؛

    ب)- اين رساله به حقيقت نوعى «سفرنامه» است كه نويسنده دل‌آگاه آن شرح سير و سفر معنوى خود را باز مى‌گويد. سخنان به شيوه‌اى موجز و مجمل گفته شده؛ زيرا كه مخاطب آن صاحب‌دلانند، نه بى‌خبران و نوآموزان ابجدخوان؛

    ج)- براى فهم نظرات علامه در اين رساله كوتاه و كوچك، آشنايى با مبانى فلسفى ايشان و بعضى اصول «حكمت متعاليه» ضرورى است. مى‌توان رساله را با كمك يك معلم يا مدرس خواند و مى‌توان از ديگر آثار علامه همچون «اصول فلسفه و روش رئاليسم» مدد جست. به‌هرحال، قدرى آشنايى با فلسفه اسلامى براى فهم مضامين رساله لازم است[۱]

    3. همچنين نويسنده در مقدمه‌اش كه در بهمن 1364 بر چاپ اول نوشته، چند نكته را يادآور شده است:

    الف)- مسئله ولايت از مباحث مهم عرفان نظرى است كه پايه‌هاى استوار فلسفى نيز دارد؛

    ب)- يكى از آيات و علامات مقام شامخ عرفانى علامه طباطبايى، «رساله ولايت» او است. اين رساله با اينكه لفظش كم است، اما بسيار محتوايش بلند و فراوان است. همان طور كه خود جناب علامه طباطبايى كم‌حرف و پرمعنى بود؛

    ج)- در ترجمه نخواسته‌ام كه در مراعات نكات فنى و دستورى وسواس به خرج دهم، بلكه سعيم بر اين بوده است تا كلمات گهربار آن بزرگ را به زبان فارسى قابل فهم برگردانم، ولى تعمّد داشته‌ام تا در ترجمه و بازگردان اين رساله شريف همچون برخى نوگرايان و تجددزدگان اين روزگار از پارسى سره استفاده نكنم و در بهره‌گيرى از كلمات رساى عربى كه زبان وحى و قرآن است تعصب نابجا و ستيز و لجاجى نداشته‌ام، بلكه برعكس قصدم اين بوده است كه كلمات اصيل و جاافتاده عربى و مصطلحات عرفانى را به پارسى سره ترجمه نكنم، لذا از معادل‌سازى و نوآورى‌هاى نامناسب پرهيز كرده‌ام و كوشيده‌ام كه زبان ترجمه، زبان عرفان و به شيوه سخن گفتن خود عارفان ربانى و عالمان الهى باشد؛

    د)- قابل تذكر است كه در تمام موارد، در ترجمه آيات قرآن كريم - جز در مواردى اندك - از ترجمه مرحوم استاد الهى قمشه‌اى(ره) استفاده شده است[۲]

    4. همچنين مترجم محترم گاه توضيحاتى در پاورقى افزوده و آن را با علامت «م» مشخص كرده است؛ مثلاً چنين نوشته است:

    - «ارزش و والايى كار بزرگ علامه نيز در همين است كه در شرايط سختى كه روى‌آورى به فلسفه و عرفان، جرم و كفر بود و پرداختن به قرآن و تفسير آن نوعى «خودكشى اجتماعى» و مانع وصول به مقام رياست دينى و مرجعيت مذهبى بود، پرصلابت و استوار قد برافراشت و مشعل حكمت و عرفان را فروزان ساخت. براى اطلاع بيشتر در اين زمينه به سخنان غمبار و دردآلود شهيد عقيده، استاد مرتضى مطهرى (ره) در كتاب ده گفتار، صفحه 190-189، نيز به اوايل كتاب مهر تابان، نوشته سيد محمدحسين تهرانى مراجعه كنيد-م»[۳]

    - «البته عبارت متن با اصل متن مناجات شعبانيه اندك تفاوتى دارد، ولى ترجمه اصل عبارت مناجات شعبانيه چنين است: خدايا شيدايى و شيفتگى ذكر خود را پياپى در دلم انداز و همتم را در نشاط فيروز شدن اسمائت و محل قدست قرار ده-م»[۴]

    5. شايان ذكر است كه در اين اثر، پاورقى‌هاى بسيارى با امضاى «و» مشخص شده كه معلوم نشد نوشته كيست[۵]؛ به نظر مى‌رسد اين پاورقى‌ها نوشته جناب آقاى حسن وكيليان از استادان ادبيات عرب و از دوستان مترجم محترم باشد[۶] در پاورقى‌هاى اين كتاب، نام و نشان آيات مشخص شده[۷]، گاه منابع مورد نظر با ذكر نام كتاب و شماره جلد و صفحه معين شده[۸] و گاه مطالبى توضيحى آمده است[۹]

    6. شايان يادآورى است كه نويسنده، مقدمه كوتاهى بر كتاب نوشته و در آن چنين آورده: «... رسالة في الولاية و أنها هي الكمال الأخير الحقيقي للإنسان و أنها الغرض الأخير من تشريع الشريعة الحقة الإلهية على ما يستفاد من صريح البرهان و يدلّ عليه ظواهر البيانات الدينية و الكلام موضوع في فصول و الله سبحانه المستعان»[۱۰]، ولى مترجم محترم آن را ترجمه نكرده و به‌جاى آن شعرى از علامه طباطبايى تحت عنوان «پيام نسيم» آورده كه آغاز و انجامش چنين است:

    «گذر ز دانه و دام جهان و خويش مباز كه مرغ با پر آزاد مى‌كند پرواز»

    ؛

    «به هرزه راه مپيما و خويش خسته مساز كه پيش پاى تو باشد بسى نشيب و فراز»

    .

    مترجم افزوده است: «مرحوم علامه طباطبايى اين قطعه شعر را به‌صورت «پارسى سره» در سنه 1330ش، در دهكده «زان» زير درختان «ورس» سروده‌اند؛ رحمة اللّه عليه رحمة واسعة[۱۱]

    پانويس

    1. مقدمه كتاب، ص1-2
    2. همان، ص3-18
    3. مقدمه كتاب، ص14، پاورقى 1
    4. متن كتاب، ص125، پاورقى 2
    5. مقدمه كتاب، ص15، پاورقى 1 و متن كتاب، ص25، پاورقى 2 و ص27، پاورقى 1 و ص28، پاورقى 1-4 و...
    6. ر.ك: مقدمه كتاب، ص17
    7. ر.ك: متن كتاب، ص25، پاورقى 1 و...
    8. ر.ك: همان، ص60، پاورقى 1-2 و...
    9. ر.ك: همان، ص40، پاورقى 1 و...
    10. ر.ك: رسالة الولاية، ص4
    11. ر.ك: متن كتاب، ص19

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.

    2. رسالة الولاية، العلامة السيد محمدحسين الطباطبائي، مؤسسة أهل‌البيت(ع)، قم الطبعة الأولى، 1360ش.


    پیوندها

    مطالعه کتاب ولايت نامه در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور