وقعة الجمل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله'
جز (جایگزینی متن - 'امام على(ع)' به 'امام على (ع)')
جز (جایگزینی متن - 'عبد الله' به 'عبدالله')
خط ۶۹: خط ۶۹:
ابن شدقم، در فصل ديگر كتاب، به ملحق شدن جبهه نفاق(بيعت‌شكنان)، به معاويه و نامه‌نگارى‌هاى صورت گرفته بين آنان و پسر ابو سفيان اشاره مى‌نمايد؛ به عنوان مثال، وقتى كه حضرت امير(ع)، بعد از بيعت مردم مدينه، به معاويه نامه‌اى نوشتند و در آن، ماجراى بيعت مردم مدينه و مهاجر و انصار را با خويش خاطرنشان كردند و خواستار بيعت وى و اهل شام شدند، معاويه بدون اينكه پاسخ نامه امام(ع) را بدهد، نامه‌اى را به زبير بن العوام نوشت و در آن ادعا كرد كه از اهل شام براى حكومت او(زبير) بيعت گرفته است، پس از وى خواست كه به سمت كوفه و بصره حركت نموده و مردم را به خون‌خواهى عثمان تحريك نمايد و در پايان اين نامه نيز يادآور شد كه بعد از او، طلحه، امير خواهد و بيعت براى او را نيز از اهل شام گرفته است.
ابن شدقم، در فصل ديگر كتاب، به ملحق شدن جبهه نفاق(بيعت‌شكنان)، به معاويه و نامه‌نگارى‌هاى صورت گرفته بين آنان و پسر ابو سفيان اشاره مى‌نمايد؛ به عنوان مثال، وقتى كه حضرت امير(ع)، بعد از بيعت مردم مدينه، به معاويه نامه‌اى نوشتند و در آن، ماجراى بيعت مردم مدينه و مهاجر و انصار را با خويش خاطرنشان كردند و خواستار بيعت وى و اهل شام شدند، معاويه بدون اينكه پاسخ نامه امام(ع) را بدهد، نامه‌اى را به زبير بن العوام نوشت و در آن ادعا كرد كه از اهل شام براى حكومت او(زبير) بيعت گرفته است، پس از وى خواست كه به سمت كوفه و بصره حركت نموده و مردم را به خون‌خواهى عثمان تحريك نمايد و در پايان اين نامه نيز يادآور شد كه بعد از او، طلحه، امير خواهد و بيعت براى او را نيز از اهل شام گرفته است.


نامه‌نگارى‌هاى معاويه، به اين‌جا ختم نشد، بلكه او با تهييج احساسات بنى اميه و ترساندن آنها از حكمرانى حضرت امير(ع)، آنها را براى نبرد با حضرت ابو الحسن(ع) مهيا كرد. نامه‌هاى پسر هند، به مروان بن الحكم، سعيد بن العاص، عبد الله بن عمر، يعلى بن امية، وليد بن عقبة بن ابى معيط و پاسخ اين افراد به او، در اين كتاب آمده است.
نامه‌نگارى‌هاى معاويه، به اين‌جا ختم نشد، بلكه او با تهييج احساسات بنى اميه و ترساندن آنها از حكمرانى حضرت امير(ع)، آنها را براى نبرد با حضرت ابو الحسن(ع) مهيا كرد. نامه‌هاى پسر هند، به مروان بن الحكم، سعيد بن العاص، عبدالله بن عمر، يعلى بن امية، وليد بن عقبة بن ابى معيط و پاسخ اين افراد به او، در اين كتاب آمده است.


خطبه‌هاى آتشين حضرت مرتضى(ع) و بيان نمودن فسق و فجور طلحه و زبير و پيمان‌شكنان، بخش ديگر اين كتاب را تشكيل مى‌دهد. نويسنده، در اين قسمت، به خروج ام المؤمنين، عايشه بر امام برحق و واجب الاطاعة خود اشاره مى‌نمايد و اينكه چگونه اين زن، مخالف آيه صريح قرآن كه در حق زنان پيامبر(ص) مبنى بر اينكه بايد در خانه‌هاى خود باشند و در فتنه‌هايى كه بين مسلمانان اتفاق مى‌افتد، شركت نكنند اشاره مى‌كند؛ آيه‌اى كه در آن، خداوند متعال مى‌فرمايد: '''(و قرن فى بيوتكن و لاتبرجن تبرج الجاهلية الأولى)'''.
خطبه‌هاى آتشين حضرت مرتضى(ع) و بيان نمودن فسق و فجور طلحه و زبير و پيمان‌شكنان، بخش ديگر اين كتاب را تشكيل مى‌دهد. نويسنده، در اين قسمت، به خروج ام المؤمنين، عايشه بر امام برحق و واجب الاطاعة خود اشاره مى‌نمايد و اينكه چگونه اين زن، مخالف آيه صريح قرآن كه در حق زنان پيامبر(ص) مبنى بر اينكه بايد در خانه‌هاى خود باشند و در فتنه‌هايى كه بين مسلمانان اتفاق مى‌افتد، شركت نكنند اشاره مى‌كند؛ آيه‌اى كه در آن، خداوند متعال مى‌فرمايد: '''(و قرن فى بيوتكن و لاتبرجن تبرج الجاهلية الأولى)'''.


خروج ايشان با يادآورى مناقب حضرت امير(ع) توسط ام المؤمنين، جناب ام سلمة، همسر ديگر حضرت رسول(ص) صورت گرفت كه با ذكر فضايل [[امام على (ع)]] و گفتارهاى پيامبر(ص) در حق ايشان و اينكه حضرت ختمى مرتبت(ص)، به‌طور تلويحى خروج او را خبر داده بودند، همراه بود. عاقبت، ام المؤمنين، عايشه، از قصد خود منصرف گرديد و تصميم به عدم خروج گرفت، اما با اغواى عبد الله بن زبير و به ياد آوردن كينه‌هاى قديمى خود نسبت به حضرت امير(ع)، به همه اهل مكه اعلام كرد كه قصد خروج از مكه را دارد و هر كس كه مايل است، به وى ملحق شود.
خروج ايشان با يادآورى مناقب حضرت امير(ع) توسط ام المؤمنين، جناب ام سلمة، همسر ديگر حضرت رسول(ص) صورت گرفت كه با ذكر فضايل [[امام على (ع)]] و گفتارهاى پيامبر(ص) در حق ايشان و اينكه حضرت ختمى مرتبت(ص)، به‌طور تلويحى خروج او را خبر داده بودند، همراه بود. عاقبت، ام المؤمنين، عايشه، از قصد خود منصرف گرديد و تصميم به عدم خروج گرفت، اما با اغواى عبدالله بن زبير و به ياد آوردن كينه‌هاى قديمى خود نسبت به حضرت امير(ع)، به همه اهل مكه اعلام كرد كه قصد خروج از مكه را دارد و هر كس كه مايل است، به وى ملحق شود.


نويسنده، به اين نكته اشاره مى‌نمايد كه ارتش طلحه و زبير به فرماندهى عايشه، به قصد ملحق شدن به معاويه عازم بلاد شام گرديد، اما در نيمه راه، عبد الله بن عامر(كارگزار عثمان در بصره)، به آنها ملحق شد و به آنها گفت كه معاويه به همراهى با شما تن نخواهد داد؛ ازاين‌رو پيشنهاد تصرف بصره را مطرح نمود و هزار هزار درهم همراه با دويست شتر به آنها داد.
نويسنده، به اين نكته اشاره مى‌نمايد كه ارتش طلحه و زبير به فرماندهى عايشه، به قصد ملحق شدن به معاويه عازم بلاد شام گرديد، اما در نيمه راه، عبدالله بن عامر(كارگزار عثمان در بصره)، به آنها ملحق شد و به آنها گفت كه معاويه به همراهى با شما تن نخواهد داد؛ ازاين‌رو پيشنهاد تصرف بصره را مطرح نمود و هزار هزار درهم همراه با دويست شتر به آنها داد.


اصحاب جمل، به محض رسيدن به بصره با عثمان بن حُنَيف و ياران او درگير شده و با لشكر سى‌هزار نفرى جمل، بر آنها ظفر يافته و او را به اسارت برده و هفتاد نفر از ياران او را با فجيع‌ترين وجهى به شهادت رساندند.
اصحاب جمل، به محض رسيدن به بصره با عثمان بن حُنَيف و ياران او درگير شده و با لشكر سى‌هزار نفرى جمل، بر آنها ظفر يافته و او را به اسارت برده و هفتاد نفر از ياران او را با فجيع‌ترين وجهى به شهادت رساندند.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش