وحدت از دیدگاه امام خمینی(س)

    از ویکی‌نور
    وحدت از دیدگاه امام خمینی(س)
    نام کتاب وحدت از دیدگاه امام خمینی(س)
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) (گردآورنده)

    خ‍م‍ی‍ن‍ی‌، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران (نويسنده)

    زبان فارسی
    کد کنگره ‏ِDSR‎‏ ‎‏1574‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏و‎‏3‎‏و‎‏3*
    موضوع خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، 1279 - 1368 - پیام‏ها و سخنرانی‏ها - نظریه درباره وحدت اسلامی
    ناشر موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينی(س)
    مکان نشر تهران - ایران
    سال نشر 1386 هـ.ش
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE37135AUTOMATIONCODE


    معرفى اجمالى

    وحدت از ديدگاه امام خمينى(س)، مجموعه بيانات و نوشته‌هاى امام خمينى(س) درباره وحدت اسلامى است كه از كتاب‌هاى چهل حديث، صحيفه نور، كشف الأسرار، مناسك حج، ولايت فقيه و وصيّت‌نامه سياسى - الهى، توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، استخراج و تنظيم شده است.

    ساختار

    كتاب شامل شش فصل است. در ابتدا، به تعريف ماهيت وحدت پرداخته شده و سپس، ضمن تشريح ضرورت وحدت، به توضيح روش‌هاى ايجاد وحدت، آثار و نتايج وحدت، وجوه مختلف وحدت و فقدان آن پرداخته شده است.

    گزارش محتوا

    «در فصل اول، اين مسئله آشكار مى‌گردد كه وحدت چيست، بر چه پايه و مبنايى قرار دارد و محور آن كدام است. امام(ره) به‌روشنى بيان مى‌دارد كه يكى از مقاصد بزرگ شرايع و انبياى عظام(ع) و عامل مهم «در تشكيل مدينه فاضله» و «جلوگيرى از تعديات ظالمانه ارباب تعدى»، «توحيد كلمه و توحيد عقيده» است. ايشان با اشاره به تاريخ صدر اسلام و اينكه پيامبر(ص) در بين مسلمانان «عقد اخوت» برقرار كرد و آنان بر اساس آيه «إنّما المؤمنون إخوة»[۱] با يكديگر برادر شدند و نيز با اشاره به رواياتى مثل «تواصلوا و تبارّوا و تراحموا و كونوا إخوة أبرارا كما أمركم اللّه عزّ و جلّ»[۲]، چنين استنباط مى‌كند: مسلمين مأمورند به دوستى و مواصلت و نيكويى به يكديگر و مودت و اخوت و معلوم است آنچه موجب ازدياد اين معانى شود، محبوب و مرغوب است و آنچه اين عقد مواصلت و اخوت را بگسلد و تفرقه در بين جمعيت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ اوست.

    حضرت امام(ره) وحدت را «عامل قدرت» و تفرقه را موجب «سستى پايه ديانت» تلقى كرده و هشدار مى‌دهد كه تفرقه موجود در بين كشورهاى مسلمان، «يا از خيانت سران ممالك اسلامى و يا از جهل و بى‌اطلاعى آنان» است. آن‌گاه با اشاره به آيه شريفه «إنّما أعظكم بواحدة أن تقوموا للّه مثنى و فرادى»[۳]، توضيح مى‌دهد كه وحدت بدون «مبادى روحى و الهى» دوام ندارد و اگر قيام متكى بر خدا باشد، دوام خواهد داشت؛ زيرا «پشتوانه‌اش دايم» است. ايشان با عنايت به آيه «واعتصموا بحبل اللّه جميعا و لا تفرّقوا»[۴]، به بررسى ماهيت وحدت مطلوب مى‌پردازد و چنين نظر مى‌دهد: «در اين آيه، فقط امر به اجتماع نيست. تمام دستورهاى مردم عادى و رژيم‌هاى غير الهى اين است كه همه با هم باشيد و دستور به اجتماع است؛ لكن دستور خدا «و اعتصموا بحبل الله» است... امر اين است كه همه با هم اعتصام به حبل الله بكنيد. راه، راه حقّ باشد و توجه به حق باشد و اعتصام به راه حق باشد. انبيا نيامده‌اند كه مردم را در امور با هم مجتمع كنند، انبيا آمده‌اند كه همه را در راه حقّ مجتمع كنند؛ يعنى اين راهى... كه از طبيعت شروع مى‌شود تا ماوراءالطبيعه و... خدا فرموده وحدت داشته باشيد. [ما] براى او وحدت داريم و اين وحدت كه براى خداست، هر كيدى در مقابلش خنثى است؛ براى اينكه اين كيد، كيد با خداست، اين دشمنى با خداست[۵]

    «در فصل دوم، لزوم و ضرورت وحدت بر اساس حكم عقل، شرع و مصلحت بيان شده است. در اين‌باره، امام(ره) معتقد است: عقل سياسى اقتضا مى‌كند كه امروز با آن اشخاصى كه در رويه هم حتى با ما مخالفت دارند، لكن در اصل مقصد با ما موافقند، با ملت موافقند و مسيرشان، مسير ملت است، عقل سياسى اقتضا مى‌كند كه ما امروز دست از تمام اين اختلافات برداريم تا اين مملكت را آرام كنيم و اين مقصد اصلى كه ما داريم و آن اينكه اسلام در اين مملكت پياده بشود و جمهورى اسلامى با محتواى حقيقى خودش در اين جا پياده بشود، موفّق بشويم»[۶]

    «در نظر امام خمينى(ره)، اختلاف «مال شيطان» است و «در رحمان اختلاف نيست» و اگر مردم براى اسلام و حق خدمت كنند، در اين صورت، اختلاف پيدا نخواهد شد و بر اساس همين «عقل سياسى» است كه امام(ره) مى‌فرمايد: شما مى‌بينيد كه تمام سعى منافقين و مفسدين خارج و داخل بر اين است كه بين مردم شكاف ايجاد نمايند و اين خود، بهترين دليل است كه ما بايد وحدتمان را حفظ كنيم. اين پيروزى عظيم و بزرگى كه رزمندگان ما به دست آورده‌اند و [مزدوران] وابسته به قدرت‌هاى بزرگ را از سرزمين خودمان بيرون كردند، از حفظ وحدت است»[۷]

    «حضرت امام(ره) بيان مى‌كند كه اسلام و قرآن، ما را به وحدت دعوت كرده و فرموده است: «و اعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرّقوا»[۸]؛ بنابراين، تخلف از اين دستور الهى جرم است، گناه است، ما همه بايد با هم باشيم... همه بايد معتصم به حبل الله باشند، با اعتصام به حبل الله پيشرفت كرديم و خواهيم كرد و اسلام «بانى عقد اخوت» است و بنابراين، همه بايد با هم باشند. اين يك تكليف الهى شرعى است، به عهده ما و به عهده همه ملت. امام خمينى(ره) با اشاره به سيره حضرت على(ع) مى‌افزايد: حضرت امير(ع) در بسيارى از امورى كه برايش خيلى سخت بود، دندان روى جگر مى‌گذاشت و موافقت مى‌كرد براى مصالح كلى، براى مصالح اسلام. ما اگر تبعيت از او داريم، بايد اين طور باشيم...

    آن‌گاه امام(ره) وظيفه عالمان دين را يادآورى كرده و مى‌گويد: بايد ما بدانيم كه همه مكلّف هستيم، علماى اسلام مكلفند در صف جلو، وظيفه آنها زيادتر از ديگران است، وظيفه آنها هدايت جامعه است. الان ما احتياج داريم به اينكه جامعه را هدايت كنيم، از اين تفرقه‌اى كه مى‌خواهند بين جامعه بيندازند جلوگيرى كنيم و اين به عهده علما در درجه اول است كه مردم را آگاه كنند»[۹]

    «در فصل سوم، براى ايجاد وحدت، چند روش و راهكار ذكر گرديده است كه عبارتند از: خداخواهى؛ عدم طرح مسائل اختلاف‌انگيز؛ برگزارى مراسم و شعاير مذهبى؛ امداد الهى؛ تشكيلات مناسب؛ توجّه به هدف واحد؛ استفاده از قيام و انقلاب اسلامى. حضرت امام خمينى(ره) با تأكيد بر لزوم «وحدت مذهبى»، معتقد است: وحدت مذهبى است كه اين اجتماع عظيم و فشرده را ايجاد مى‌كند. اگر علاقه به استقلال ايران داريد، وحدت مذهبى داشته باشيد.

    «اتّكال به خدا»، در نظر ايشان، عامل وحدت و وحدت نيز رمز پيروزى است. «قدرت اسلام» در گرو وحدت است و اسلام، عامل وحدت ملت مى‌باشد. براى حفظ وحدت، بايد به «معنويت» و «انگيزه الهى» توجه كرد و نيز «اتّحاد» بايد «رحمانى» باشد. روزه و ضيافة الله نيز يكى از عوامل وحدت است و نبايد غفلت كرد كه وحدت، «امداد غيبى» است و «اين وحدت كلمه‌اى كه در تمام اقشار ايران پيدا شد، معجزه بود، كسى نمى‌تواند اين را ايجاد كند، اين معجزه بود، اين امر الهى بود، اين وحى الهى بود نه كار بشر...» و «خدا با جماعت است؛ يد الله مع الجماعة» و «وقتى اعتصام به حبل خدا بكنيد، خداوند با شماست». از سويى ديگر، «مجالس مذهبى» مايه حفظ وحدت بوده و «نماز جمعه»، مردم را از «توطئه‌هاى دشمنان اسلام و مملكت» آگاه مى‌كند و به «اتحاد و وحدت كلمه» دعوت مى‌كند»[۱۰]

    «در فصل چهارم، آثار و نتايج وحدت ذكر شده است. امام خمينى(ره) وحدت را باعث «شكست چپاول‌گران»، «پيروزى ملت»، «سرنگونى طاغوت»، «اخراج شاه»، «پيروزى خون بر شمشير»، «كندن ريشه ظلم و استبداد»، «غلبه بر قدرت‌هاى شيطانى»، «لرزاندن پشت ابرقدرت‌ها»، «دفن توطئه‌ها»، «شكستن سلطنت»، «نفى قدرت‌هاى غول‌آسا»، «عنايت خدا»، «هرگونه پيشرفت»، «افزايش مقاومت»، «رشد» و «عزت» و «رمز بقاى نظام» مى‌داند.

    ايشان وحدت را سبب «آسيب‌ناپذيرى»، «مصونيت از آسيب خارجى»، «سلامت ملت»، «پايدارى حكومت مردمى» و «شكست دشمن» برشمرده است»[۱۱]

    «فصل پنجم درباره وجوه مختلف وحدت است كه عبارتند از: وحدت مسلمانان؛ وحدت شيعه و سنى؛ وحدت ملى؛ وحدت روحانيون؛ وحدت حوزه و دانشگاه؛ وحدت روحانيون با اقشار ديگر؛ وحدت نيروهاى مسلح؛ وحدت نيروهاى مسلح با مردم؛ وحدت دولت و مردم؛ وحدت دولت و مجلس؛ وحدت دانشجويان و وحدت انجمن‌هاى اسلامى.

    امام خمينى(ره)، «برنامه اسلام» را «وحدت كلمه مسلمين» مى‌داند و معتقد است كه پيامبر اسلام(ص) مى‌خواست در تمام دنيا وحدت كلمه ايجاد كند. مى‌خواست تمام ربع مسكون را در تحت كلمه توحيد قرار بدهد و مسلمين به حكم اسلام بايد يد واحده باشند كه بتوانند دست اجانب و مستعمرين را از دخالت در كشور خود قطع كنند.

    امام(ره) «روحانى و دانشگاهى» را «مربى جامعه» مى‌داند و «پيروزى» را «حاصل اجتماع روحانى و دانشگاهى» مى‌شمارد و نيز «اتحاد روحانيون و دانشگاهيان» را باعث خنثى شدن «توطئه‌ها» ذكر كرده و هشدار مى‌دهد كه «برنامه دشمن»، «جدايى بين روحانى و دانشگاهى» است و «رشد واقعى» با «وحدت دو قطب متفكر (روحانيان و دانشگاهيان)» حاصل مى‌گردد»[۱۲]

    «در فصل آخر بيان مى‌گردد كه علل تفرقه، «توطئه شياطين» و «هواهاى نفسانى» و «گروه‌گرايى» و «جزيى‌نگرى» است و «تفرقه» را باعث «ذلت مسلمين»، «شكست»، «سلب عنايت خدا»، «آسيب به كشور» و «باز گشت به رژيم فاسد گذشته» و «استفاده دشمن» مى‌داند. امام(ره) تأكيد دارد كه: اگر خداى نخواسته ما با هم اختلاف كنيم و «و اعتصموا بحبل الله» را فراموش كنيم... عنايت خدا كنار مى‌رود... و بايد وحدت كلمه داشته باشيم، خداى تبارك و تعالى تأييد مى‌كند و كارها انجام مى‌گيرد»[۱۳]

    وضعيت كتاب

    فهرست تفصيلى مطالب به‌همراه فهرست مآخذ مباحث كتاب و نيز فهرست منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

    در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر منابع (ر.ك: پاورقى، ص11) و توضيح برخى كلمات و اعلام مذكور در متن[۱۴]، به ترجمه آيات و رواياتى كه نص آن در متن آمده، پرداخته شده است[۱۵]

    پانويس

    1. حجرات: 10
    2. اصول كافى، ج2، ص175
    3. نساء: 46
    4. آل عمران: 103
    5. خرمند، محمد، ص308-309
    6. همان، ص309-310
    7. همان، ص310
    8. آل عمران: 103
    9. همان
    10. همان
    11. ر.ك: همان، ص312
    12. ر.ك: همان،312-313
    13. ر.ك: همان
    14. ر.ك: همان، ص15
    15. ر.ك: همان، ص4

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.

    2. خردمند، محمد، «نقد و معرفى: وحدت از ديدگاه امام خمينى(ره)»، پايگاه مجلات تخصصى نور، مجله: علوم سياسى، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، شماره 12، زمستان (نيمه دوم)، 1379.


    پیوندها