واقدی، محمد بن عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،س' به '، س'
جز (جایگزینی متن - '،ت' به '، ت')
جز (جایگزینی متن - '،س' به '، س')
خط ۸۳: خط ۸۳:
بديهى است كه واقدى دربارۀ عموم علوم اسلامى نظر داشته است ولى به طور خاص دربارۀ تاريخ اسلام كار كرده است.ابراهيم حربى در اين مورد مى‌گويد: «واقدى در امر تاريخ اسلام دانشمندترين مردم بوده و از دورۀ جاهليت چيزى نمى‌دانسته است.»
بديهى است كه واقدى دربارۀ عموم علوم اسلامى نظر داشته است ولى به طور خاص دربارۀ تاريخ اسلام كار كرده است.ابراهيم حربى در اين مورد مى‌گويد: «واقدى در امر تاريخ اسلام دانشمندترين مردم بوده و از دورۀ جاهليت چيزى نمى‌دانسته است.»


ابن سعد كاتب و شاگرد واقدى او را چنين وصف كرده است:«واقدى آگاه به مغازى،سيره،فتوح،اختلاف مردم دربارۀ احاديث و احكام و اجتماع و هم آهنگى مردم در موضوعات بود.و اين مطالب را در كتبى كه نوشته و تفسير كرده و آنها را استخراج كرده است، مى‌بينيم.»  
ابن سعد كاتب و شاگرد واقدى او را چنين وصف كرده است:«واقدى آگاه به مغازى، سيره،فتوح،اختلاف مردم دربارۀ احاديث و احكام و اجتماع و هم آهنگى مردم در موضوعات بود.و اين مطالب را در كتبى كه نوشته و تفسير كرده و آنها را استخراج كرده است، مى‌بينيم.»  


ما كتابهاى او را همانطور كه در [[الفهرست (ابن نديم)|الفهرست ابن نديم]] آمده است،ذكر مى‌كنيم و بعد با منابع ديگر مقايسه و مطابقت كرده و موارد اختلاف را بازگو مى‌كنيم:
ما كتابهاى او را همانطور كه در [[الفهرست (ابن نديم)|الفهرست ابن نديم]] آمده است،ذكر مى‌كنيم و بعد با منابع ديگر مقايسه و مطابقت كرده و موارد اختلاف را بازگو مى‌كنيم:
خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:
اين نكته هم قابل ذكر است كه به ابن اسحاق هم تهمت گرايش به تشيع و قدرى بودن زده‌اند. و چنين به نظر مى‌رسد كه اتهام واقدى و ابن اسحاق در اين مورد ارتباطى به عقايد شخصى آن دو ندارد، بلكه اين اتهام از آنجا ناشى شده است كه آنها در كتابهاى خود پاره‌اى از اقوال و آراء شيعيان را بيان داشته‌اند.و اين دليل آن نيست كه معتقد به آن مطالب باشند، بلكه طبيعت نويسندگى در اين گونه تأليفات اقتضاى آن را دارد.
اين نكته هم قابل ذكر است كه به ابن اسحاق هم تهمت گرايش به تشيع و قدرى بودن زده‌اند. و چنين به نظر مى‌رسد كه اتهام واقدى و ابن اسحاق در اين مورد ارتباطى به عقايد شخصى آن دو ندارد، بلكه اين اتهام از آنجا ناشى شده است كه آنها در كتابهاى خود پاره‌اى از اقوال و آراء شيعيان را بيان داشته‌اند.و اين دليل آن نيست كه معتقد به آن مطالب باشند، بلكه طبيعت نويسندگى در اين گونه تأليفات اقتضاى آن را دارد.


شايد يكى از دلائل اينكه واقدى را شيعه وصف كرده‌اند مربوط به بعضى از مسائل مذكور در كتاب او باشد.مثلا گاهى اسامى گروهى از صحابه را ذكر كرده است كه نام خلفاى راشدين هم ميان آنهاست، و چنانكه بايد و شايد حق ايشان را ادا نكرده است.به عنوان مثال،در نسخۀ خطى كه ما آنرا اصل قرار داديم،فهرستى در مورد نام اشخاصى كه در جنگ احد،از پيش پيامبر(ص)گريخته‌اند، مى‌بينيم كه چنين آغاز مى‌شود:«از جملۀ كسانى كه گريخته‌اند فلان است و حارث بن حاطب،ثعبلة بن حاطب،سواد بن غزيه،سعد بن عثمان، عقبة بن عثمان،خارجة بن عامر-كه تا ملل(نام جايى است)فرار كرد-اوس بن قيظى و گروهى از بنى حارثه.»در صورتيكه همين عبارت را در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد مى‌بينيم كه بجاى كلمۀ فلان، عمر و عثمان آمده است.و [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] هم اين عبارت را از واقدى فقط با ذكر كلمه عثمان نقل كرده و نام عمر در آن نيست.ظاهرا چنين است كه در نسخه خطى اصلى واقدى عمر و عثمان يا يكى از آن دو را ذكر كرده و از گريختگان روز احد دانسته بوده است،اما كسى كه نسخه را رونويسى كرده،اين مسأله را در مورد عمر و عثمان يا هر يك از ايشان نپذيرفته و آنرا به كلمۀ«فلان»تغيير داده است.و چون متن اصلى و نسخه صحيح واقدى به دست شيعه افتاده است،اين اخبار مربوط به عمر و عثمان را خوانده‌اند و به طور قطع او را شيعه پنداشته‌اند.طبق اين دلائل،نظريه و عبارات ابن نديم در مورد تشيع واقدى سست به نظر مى‌رسد و هيچ دليل قطعى بر تشيع واقدى نيست.و بايد در جستجوى دلايل ديگرى بود، و بويژه بايد از مطالب صريح خود واقدى استمداد طلبيد.
شايد يكى از دلائل اينكه واقدى را شيعه وصف كرده‌اند مربوط به بعضى از مسائل مذكور در كتاب او باشد.مثلا گاهى اسامى گروهى از صحابه را ذكر كرده است كه نام خلفاى راشدين هم ميان آنهاست، و چنانكه بايد و شايد حق ايشان را ادا نكرده است.به عنوان مثال،در نسخۀ خطى كه ما آنرا اصل قرار داديم،فهرستى در مورد نام اشخاصى كه در جنگ احد،از پيش پيامبر(ص)گريخته‌اند، مى‌بينيم كه چنين آغاز مى‌شود:«از جملۀ كسانى كه گريخته‌اند فلان است و حارث بن حاطب،ثعبلة بن حاطب، سواد بن غزيه، سعد بن عثمان، عقبة بن عثمان،خارجة بن عامر-كه تا ملل(نام جايى است)فرار كرد-اوس بن قيظى و گروهى از بنى حارثه.»در صورتيكه همين عبارت را در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد مى‌بينيم كه بجاى كلمۀ فلان، عمر و عثمان آمده است.و [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] هم اين عبارت را از واقدى فقط با ذكر كلمه عثمان نقل كرده و نام عمر در آن نيست.ظاهرا چنين است كه در نسخه خطى اصلى واقدى عمر و عثمان يا يكى از آن دو را ذكر كرده و از گريختگان روز احد دانسته بوده است،اما كسى كه نسخه را رونويسى كرده،اين مسأله را در مورد عمر و عثمان يا هر يك از ايشان نپذيرفته و آنرا به كلمۀ«فلان»تغيير داده است.و چون متن اصلى و نسخه صحيح واقدى به دست شيعه افتاده است،اين اخبار مربوط به عمر و عثمان را خوانده‌اند و به طور قطع او را شيعه پنداشته‌اند.طبق اين دلائل،نظريه و عبارات ابن نديم در مورد تشيع واقدى سست به نظر مى‌رسد و هيچ دليل قطعى بر تشيع واقدى نيست.و بايد در جستجوى دلايل ديگرى بود، و بويژه بايد از مطالب صريح خود واقدى استمداد طلبيد.


مقدمه مارسدن جونز بر مغازى واقدى
مقدمه مارسدن جونز بر مغازى واقدى
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش