واعظ‌الحسینی، سید محمدسرور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'ه‌اش '
جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'ه‌اش ')
 
خط ۵۷: خط ۵۷:
او فرزند سيد حسن‌رضا، در حدود سال ۱۲۹۵ش در خانواده‌اى از سلالۀ پاک اهل‌بيت پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم در روستای کجاب بهسود ديده به جهان گشود.  روستای کجاب از نواحی حصه دوم بهسود مربوط به ولایت وردک است. این ولایت تقریبا در ۲۰ کیلومتری غرب کابل واقع شده است. بهسود منطقه‌ای نسبتا وسیع، کوهستانی و خوش آب و هوا است که به دو حصه اول و دوم تقسیم می‌گردد. بیشتر ساکنان این نواحی را شیعیان هزاره، سادات حسینی، و افغانهای پشتو زبان زبان تشکیل می‌دهند.
او فرزند سيد حسن‌رضا، در حدود سال ۱۲۹۵ش در خانواده‌اى از سلالۀ پاک اهل‌بيت پيامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌و‌سلم در روستای کجاب بهسود ديده به جهان گشود.  روستای کجاب از نواحی حصه دوم بهسود مربوط به ولایت وردک است. این ولایت تقریبا در ۲۰ کیلومتری غرب کابل واقع شده است. بهسود منطقه‌ای نسبتا وسیع، کوهستانی و خوش آب و هوا است که به دو حصه اول و دوم تقسیم می‌گردد. بیشتر ساکنان این نواحی را شیعیان هزاره، سادات حسینی، و افغانهای پشتو زبان زبان تشکیل می‌دهند.


خاندان سید محمد سرور واعظ از دیرباز مدافع مظلومان در منطقه بوده‌اند. هراز چندی با ارباب ده، خوانین منطقه و حکام سلطه به جنگ و ستیز می‌پرداختند و گاهی این مخالفتها به حبس و اسارت ، مهاجرت و غارت اموال و غصب اراضی و قتل سادات می‌انجامید. چند ماهی از تولد نورسیده سپری نشده بود که سید حسن رضا و برخی دیگر از این خاندان بر اثر فشارهای برخی زورمداران زادگاه نیاکان خود را ترک گفتند و به یکی از روستاهای هم جوار به نام قرقلجو پناهنده شدند. این خاندان رفته رفته از نظر اقتصادی ضعیف تر شد. سید حسن رضا که سرپرست و بزرگ خانواده بود، به سختی امرار معاش می‌کرد. در حدی که مجبور شد کودک هفت هشت ساله اش (محمد) را به چوپانی دیگران وا دارد.
خاندان سید محمد سرور واعظ از دیرباز مدافع مظلومان در منطقه بوده‌اند. هراز چندی با ارباب ده، خوانین منطقه و حکام سلطه به جنگ و ستیز می‌پرداختند و گاهی این مخالفتها به حبس و اسارت ، مهاجرت و غارت اموال و غصب اراضی و قتل سادات می‌انجامید. چند ماهی از تولد نورسیده سپری نشده بود که سید حسن رضا و برخی دیگر از این خاندان بر اثر فشارهای برخی زورمداران زادگاه نیاکان خود را ترک گفتند و به یکی از روستاهای هم جوار به نام قرقلجو پناهنده شدند. این خاندان رفته رفته از نظر اقتصادی ضعیف تر شد. سید حسن رضا که سرپرست و بزرگ خانواده بود، به سختی امرار معاش می‌کرد. در حدی که مجبور شد کودک هفت هشت ساله‌اش (محمد) را به چوپانی دیگران وا دارد.


سيد محمد از همان كودكى ذوق و استعداد فراوانى از خود آشكار ساخت و پدرش نيز او را تشويق به فراگيرى علوم و معارف اسلامی كرد.
سيد محمد از همان كودكى ذوق و استعداد فراوانى از خود آشكار ساخت و پدرش نيز او را تشويق به فراگيرى علوم و معارف اسلامی كرد.