هفت کشور يا صور الأقاليم

هفت كشور يا صور الأقاليم، كتابى است در جغرافياى عمومى همراه با عجايب عالم كه در سال 748ق به دست مؤلفى ناشناخته براى امير مبارزالدين محمد (759- 713) از سلاطين آل‌مظفر نوشته شده است. كتاب به قلم منوچهر به فارسى ترجمه شده است.

هفت کشور، يا، صور الأقاليم
هفت کشور يا صور الأقاليم
پدیدآورانمؤلف ناشناخته (قرن 8 ق) (نويسنده) ستوده، منوچهر (محقق)
ناشربنياد فرهنگ ايران
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1353 ش
چاپ1
موضوعایران - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14

جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14

نثر فارسی - قرن 8ق.

کشورهای اسلامی - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏G‎‏ ‎‏93‎‏ ‎‏/‎‏ﻫ‎‏7


ساختار

در ابتداى كتاب مقدمه مفيدى آمده است. متن كتاب؛ مشتمل بر دو باب است كه در باب اول در دو فصل، به ذكر زمين، مساحت آن، ذكر آفاق جنوبى و خط استوا و در باب دوم، در هفت فصل به ذكر اقاليم پرداخته است.

گزارش محتوا

كتاب حاضر، از آثار جغرافيايى است كه عجايب عالم نيز در آن شرح داده شده است. در كتب جغرافيايى، تقسيم‌بندى ربع مسكون را كه تا آن زمان مى‌شناختند، به اقاليم هفتگانه، به دو نوع صورت مى‌گرفت. يا اقاليم دايره‌اى بود؛ يعنى ايران زمين در دايره‌اى در مركز و شش اقليم ديگر در اطراف آن به طورى كه هر يك از اين دو اثر مماس با ديگرى و مماس با دايره مركزى باشد. يا هفت اقليم را در طول عالم نشان مى‌دادند؛ يعنى از خط استوا چند درجه بالا مى‌آمدند و خطى در سراسر عالم مى‌كشيدند، اين اقليم اول بود. ساير اقاليم نيز به نسبتى از خط استوا در طول عالم قرار مى‌گرفت تا به اقليم هفتم كه منطقه مسكون زير قطب شمالى است، مى‌رسيد. اقاليم هفتگانه اين كتاب خطى است و مؤلف از شرق اقليم اول مى‌گيرد و رو به غرب به شرح آن مى‌پردازد. سپس اقليم دوم و سوم و ساير اقاليم را شرح مى‌دهد.

كتاب جغرافيايى فارسى «حدود العالم من المشرق الى المغرب» كه در سال 372ق؛ يعنى درست 376ق سال پيش از اين كتاب نوشته شده است، نيز همين تقسيم‌بندى را دارد. فرق اين دو كتاب اين است كه حدودالعالم، كتابى است كه مؤلف آن پاى از حدود مطالب جغرافيايى بيرون نگذاشته است؛ در صورتى كه مؤلف كتاب هفت كشور به شهرهاى معظم هر كشورى كه مى‌رسد، شرحى از عجايب و غرايب كه پاره‌اى از آنها را ديده و بيشتر آنها را شنيده است، مى‌نويسد.

بيشتر اين عجايب از جريان‌هاى عادى طبيعت بيرون است و امروز نمى‌توان آنها را پذيرفت و باور داشت، نظير چشمه‌اى كه اكسير از آن ترشح مى‌كند، يا توده‌هاى تخم پرندگان كه به شكل گنبدهاى بزرگ سفيد در آمده باشد، يا طرز تخم‌گذارى شتر مرغ، يا عنبر موم زنبوران عسل است، يا بچه كرگدن سر از شكم مادر بيرون مى‌كند و علف مى‌خورد، يا تخم‌ماهى در خشكى ملخ و در آب ماهى مى‌شود، يا هنگامه‌گيران كه با صداى طبل مورچگان را از صندوق بيرون آورند و به جنگ مى‌اندازند، يا شرح چاقى بى‌اندازه زنان مصر، يا كرمى كه با لگد كردن آن آب سبو گنده شود، يا شنيدن آواز فلك كه از سائيدن فلك‌ها بر يكديگر برمى‌آيد يا حركت دوردايم و نظاير آنها.

در مقابل اين عجايب باور نكردنى، شرحى از عجايب و مطالب ديگر مى‌دهد كه بسيار دقيق و علمى است و چيزى از دانستنى‌هاى امروزى كم ندارد: نظير شرحى كه درباره كرم ابريشم و منج عسل داده است، يا بيانى كه درباره اتصال شفق شام و صبح صادق دارد، يا شرحى كه درباره روزهاى بيست و سه ساعتى و بيست و چهار ساعتى نوشته، يا توضيحى كه درباره شش ماه شب و شش ماه روز قطب مى‌دهد، يا حدسى كه درباره وجود قاره امريكا زده است، يا خبرى كه درباره عينك مؤلف به ما مى‌دهد كه ظاهرا قديمى‌ترين اطلاع در اين‌باره است.

باب اول آن درباره كليات جغرافيا است و باب دوم آن به هفت فصل طبق ترتيب اقاليم هفتگانه تقسيم مى‌شود. قضاوت «ريو» درباره مطالب اين كتاب كه به ايجاز مخل بودن اشاره كرده و آن را پر از اساطير و خرافات و حكايات اطفال دانسته، تند و عجولانه است. اين كتاب پر از مطالب تازه درباره شمال ايران است و اطلاعات با ارزش فراوانى درباره افريقا دارد كه منبع آنها كتب جغرافيايى عربى است كه اصل آنها به دست ما نرسيده است».

اثر حاضر، كتابى است كم حجم و خواندن آن خالى از فوائدى نيست. مطالب آن يك‌دست نيست و نكات درست و نادرست در آن فراوان است؛ اما كتابى است مشغول‌كننده و مبيّن درك عمومى و معتقدات زمان تحرير آن.

كتاب ظاهراً همراه با نقشه‌اى بوده كه به دست ما نرسيده است. مؤلف در مقدمه كتاب مى‌گويد: «بنده كمينه كه كمر بندگى و هواخواهى مبارزالدنيا والدين محمد را از قديم باز در ميان جان بسته و از نظر تربيت و رحمت، آن جناب، اين بنده را ملحوظ گردانيده، خواست كه از بهر كتب خانه آن حضرت طرح ربع مسكون بركشد و آنچه از احوال جهان معلوم باشد، شمه‌اى در سلك عبارت درآورد».

باز در فصل اول همين كتاب مى‌نويسد: «و ما اقاليم سبعه را و آنچه بعد از خط استوا عرض جنوبى دارد، به طول و عرض دو درجه قسمت كرديم و جدول كشيده و بعضى از شهرهاى مشهور كه نام دانسته‌ايم، نام نوشتيم تا معلوم شود كه هر شهرى با شهر ديگر چه نسبت دارد و بر چه حيثيت است و در كدام اقليم افتاده است و بسيارى از شهرها آن است كه ما هم ندانسته‌ايم. چه معلوم گشته كه قريب چهار هزار شهر در نواحى و اطراف ختا و ختن است و اندك از آن نام به ما رسيده است».

در اين نقشه، ظاهراً نام شهرهايى كه قبل از زمان مؤلف به لغت عرب بوده و در زمان او به لغت يونانى مى‌گفته‌اند، ثبت و ضبط شده بوده است. او در اين باره مى‌نويسد: «و نام شهرهاى ديگر به لغت عرب نهاده‌اند و به زبان يونانيان اكنون معروف است».

گذشته از اين نقشه اين كتاب داراى جدولى نيز بوده است كه در آن مؤلف با خطوط مختلف مسير تابستانى و زمستانى خورشيد و ماه را رسم كرده بوده است، مؤلف در اين باره چنين مى‌نويسد: «و ما دو خط از بهر مثال كشيده‌ايم و از اين خط هبوط آفتاب كه به سمتالرأس مى‌گذرد تا به آن خط ديگر كه هبوط قمر است، قرب صد و بيست فرسنگ است به عرض».

در همين جدول است كه اختلاف ساعات شبانه روز، از خط استوا كه اين دو مساويند تا آخرين نقطه قطب كه شش ماه شب و شش ماه روز است، مؤلف با خطوط مختلف نشان داده بوده است. احتمال مى‌رود كه اين جدول با نقشه توأم بوده است. جاى بسى تأسف است كه اين نقشه و جدول در نسخ موجود نيامده است.

وضعيت

فهرست مطالب در ابتداى اثر و در انتها نيز تصحيحات و تعليقات به قلم منوچهر ستوده و فهرست عمومى به ترتيب حروف الفبا آمده است.

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.