هدایة المتعلمین في الطب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى‏ت' به 'می‌‏ت'
جز (جایگزینی متن - 'ه‏اند' به 'ه‌‏اند')
جز (جایگزینی متن - 'مى‏ت' به 'می‌‏ت')
خط ۵۳: خط ۵۳:
نام کتاب را به چند صورت دیگر هم نوشته‌‏اند، ولى از مآخذ موجود چنین برمی‌‏آید که بیشتر به نام «کتاب هدایه» معروف بوده است؛ چنان‌که صاحب «چهار مقاله» و مؤلف «موجز کمّى» نیز به همین نام از آن یاد کرده‌‏اند. [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در همین کتاب در چند مورد از قرابادینى سخن گفته است که «اگر زندگانى بود» حب‌ها و معجون‌ها و یاره‌‏هاى دیگر را در آن یاد خواهد کرد و در باب «في النبض و أجناسه» نیز نوشته است: «باید تا کر فهم نکنى به کتاب نبض باز کردى که آنجا تمام یاد کرده‏ام» و در «باب ذات الجنب» آورده است که: «تو دانى از کتاب تشریح کى بر سر استخوان‌هاى...». از این اشارات چنین برمی‌‏آید که وى کتاب‌ها و رساله‌‏هایى در نبض و تشریح داشته و درصدد تألیف قرابادینى نیز بوده است، ولى از دو کتاب نخستین نشانى در دست نداریم و نمی‌‏دانیم که کتاب اخیر را نیز تألیف کرده است یا نه؛ به‌علاوه در یکى از نسخ کتاب هدایه در فصل «في أنواع السموم»، مطلبى در دو صفحه - که به نظر مى‏رسد نوشته فرزند [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] است (زیرا کتاب هدایه را براى فرزندش نوشته است) - بدین شرح به متن کتاب افزوده شده است: «از استاد ابوبکر رحمة اللّه علیه بخواسته بودم تا فصلى دیگر بیارد جداکانه اندرین تا انج کفته است مشبع‏تر بود، اجابت کرده بود ولکن نالنده کشت و به تن خویش مشغول کشت و بدین نرسید». از این عبارت نیز چنین برمی‌‏آید که مؤلف به دلیل بیمارى نتوانسته به وعده خود وفا کند و فصلى به کتاب هدایه بیفزاید و فرزندش ناچار مطالب آن فصل را «از اشارات دیگر استادان» به کتاب افزوده است.
نام کتاب را به چند صورت دیگر هم نوشته‌‏اند، ولى از مآخذ موجود چنین برمی‌‏آید که بیشتر به نام «کتاب هدایه» معروف بوده است؛ چنان‌که صاحب «چهار مقاله» و مؤلف «موجز کمّى» نیز به همین نام از آن یاد کرده‌‏اند. [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در همین کتاب در چند مورد از قرابادینى سخن گفته است که «اگر زندگانى بود» حب‌ها و معجون‌ها و یاره‌‏هاى دیگر را در آن یاد خواهد کرد و در باب «في النبض و أجناسه» نیز نوشته است: «باید تا کر فهم نکنى به کتاب نبض باز کردى که آنجا تمام یاد کرده‏ام» و در «باب ذات الجنب» آورده است که: «تو دانى از کتاب تشریح کى بر سر استخوان‌هاى...». از این اشارات چنین برمی‌‏آید که وى کتاب‌ها و رساله‌‏هایى در نبض و تشریح داشته و درصدد تألیف قرابادینى نیز بوده است، ولى از دو کتاب نخستین نشانى در دست نداریم و نمی‌‏دانیم که کتاب اخیر را نیز تألیف کرده است یا نه؛ به‌علاوه در یکى از نسخ کتاب هدایه در فصل «في أنواع السموم»، مطلبى در دو صفحه - که به نظر مى‏رسد نوشته فرزند [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] است (زیرا کتاب هدایه را براى فرزندش نوشته است) - بدین شرح به متن کتاب افزوده شده است: «از استاد ابوبکر رحمة اللّه علیه بخواسته بودم تا فصلى دیگر بیارد جداکانه اندرین تا انج کفته است مشبع‏تر بود، اجابت کرده بود ولکن نالنده کشت و به تن خویش مشغول کشت و بدین نرسید». از این عبارت نیز چنین برمی‌‏آید که مؤلف به دلیل بیمارى نتوانسته به وعده خود وفا کند و فصلى به کتاب هدایه بیفزاید و فرزندش ناچار مطالب آن فصل را «از اشارات دیگر استادان» به کتاب افزوده است.
موضوع قابل توجه آن است که [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در روزگارى که بیشتر آثار علمى و ادبى فارسى به تشویق شاهان و امرا به رشته تحریر درمی‌‏آمده، کتاب هدایه را براى فرزند خود تألیف کرده و در مقدمه کتاب بدین موضوع چنین اشاره کرده است: «اکنون تو کى فرزند منى اندرخواستى از من کتابى به باب بجشکى سبک و آسان تا تو را خاصه از من یاذکار بوذ و دیکر مردمان را فایده بوذ».
موضوع قابل توجه آن است که [[اخوینی، ربیع بن احمد|اخوینى]] در روزگارى که بیشتر آثار علمى و ادبى فارسى به تشویق شاهان و امرا به رشته تحریر درمی‌‏آمده، کتاب هدایه را براى فرزند خود تألیف کرده و در مقدمه کتاب بدین موضوع چنین اشاره کرده است: «اکنون تو کى فرزند منى اندرخواستى از من کتابى به باب بجشکى سبک و آسان تا تو را خاصه از من یاذکار بوذ و دیکر مردمان را فایده بوذ».
تاریخ تألیف کتاب هدایه به‌درستى معلوم نیست؛ چون نه در خود کتاب و نه در کتاب‌هاى دیگر که از آن نام برده‌‏اند، به این موضوع اشاره نشده است، ولی اسلوب نگارش آن نشان می‌‏دهد که در قرن چهارم هجرى تألیف شده و در ردیف قدیمى‏ترین آثار منثور زبان فارسى قرار دارد‏<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحات هشت و نه</ref>.
تاریخ تألیف کتاب هدایه به‌درستى معلوم نیست؛ چون نه در خود کتاب و نه در کتاب‌هاى دیگر که از آن نام برده‌‏اند، به این موضوع اشاره نشده است، ولی اسلوب نگارش آن نشان می‌‏دهد که در قرن چهارم هجرى تألیف شده و در ردیف قدیمی‌‏ترین آثار منثور زبان فارسى قرار دارد‏<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحات هشت و نه</ref>.
   
   
کتاب هدایه باآنکه به‌وسیله یکى از شاگردان مکتب رازى که تابع اصول طبى این استاد بزرگ بوده است، تألیف شده و مؤلف نیز از آن به‌عنوان کتابى «سبک و آسان» که «به‌قدر طاقت مبتدیان» است، یاد کرده، پس از تألیف کتاب «قانون» و شهرت آراء ابن سینا همچنان اهمیت و اعتبار خود را حفظ کرده؛ به‌طورى‌که در قرون بعد نیز از آن به‌عنوان کتاب درسى استفاده مى‏شده است؛ چنان‌که مى‏بینیم در اواسط قرن ششم، نظامى عروضى در مقالت چهارم کتاب «چهار مقاله»، آن را از جمله «کتب وسط» طبى، مانند «ذخیره» ثابت قرّه و «منصورى» محمد زکریاى رازى و «اغراض» سید اسماعیل جرجانى ذکر کرده است که هر طبیبى باید آنها را به استقصاى تمام بر استادى مشفق بخواند‏<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>.
کتاب هدایه باآنکه به‌وسیله یکى از شاگردان مکتب رازى که تابع اصول طبى این استاد بزرگ بوده است، تألیف شده و مؤلف نیز از آن به‌عنوان کتابى «سبک و آسان» که «به‌قدر طاقت مبتدیان» است، یاد کرده، پس از تألیف کتاب «قانون» و شهرت آراء ابن سینا همچنان اهمیت و اعتبار خود را حفظ کرده؛ به‌طورى‌که در قرون بعد نیز از آن به‌عنوان کتاب درسى استفاده مى‏شده است؛ چنان‌که مى‏بینیم در اواسط قرن ششم، نظامى عروضى در مقالت چهارم کتاب «چهار مقاله»، آن را از جمله «کتب وسط» طبى، مانند «ذخیره» ثابت قرّه و «منصورى» محمد زکریاى رازى و «اغراض» سید اسماعیل جرجانى ذکر کرده است که هر طبیبى باید آنها را به استقصاى تمام بر استادى مشفق بخواند‏<ref>ر.ک: همان، صفحه ده</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش